من خیلی وقتا صبح با مترو کرج میام تهران و شب هم آخر وقت باهاش برمیگردم. یکی از مکانهایی که در اون کتاب خوندن برام فوق العاده لذت بخشه همین مترو هاست. داشتم به چراییش فکر می کردم، ولی گفتم اول بپرسم ببینم تجربه دیگر افراد به چه صورته؟
خواهش: از نوشتن تجربیات مشترک و تکراری دریغ نکنید!
من هم کتابخونی تو مترو رو دوست دارم، ولی ایده آل ترین مکان برام نیست! خوندن تو مترو برام بیشتر نقش مسکّن داره ( به خاطر خوندن، نمیخونم! برا فرار از محیط مترو میخونم).
یه مدت که با ماشین میرفتیم سر کار، تو ماشین هم کتاب خوندن بهم حال میداد به همین دلیل! چون وقتی میخوندم حواسم از گیج بازیهای راننده های تو اتوبان پرت میشد و کمتر کلافه میشدم.
کجا لذت بخشه؟
موقع خواب تو رختخواب.
رو مبل های راحتی تیوان (البته نور این قسمت بیشتر برا خواب مناسبه تا خوندن).
پیشترها ولو شده رو زمین کتابخونه و تکیه داده به قفسه های کتابخونه هم بهم حال میداد. دنج بود، راحت بود، و دور و برت پر کتاب بود!
سلام
واسه من کتاب خوندن هرجایی و هر وقتی که واقعا احساس کنم بهش نیاز دارم لذتبخش میشه.
ولی خوب اینم بگم هرجایی و هروقتی نمیشه خوند اون وقته که کتاب و دست میگیری، میبینی نه آقا جان اینجا جاش نیست.
از همه اینها که بگذریم تجربه کتابخونی توی یه دشت بزرگ بدون داد و قال و زیر سایه یک تک درخت استوار با همراهی صدای پرنده ها یا از یه نقطه ای که همین دشت زیر پاتون باشه رو به همتون پیشنهاد میکنم، مطالب حک میشه رو مغز.
از هر مکانی و فرصتی برای کتاب خوندن استفاده میکنم. مترو اتوبوس تاکسی مطب دکتر
همیشه یه کتاب جیبی همراهم هست و اگر بدونم جایی خواهم رفت که باید منتظر بشم حتما کتابی همراهم میبرم که تو ان مدت تموم نشه. البته لذت خوندن کتاب در فضای یک باغ چیز دیگه ای هست که خیلی کم پیش میاد
من ترجیح میدهم که جایی کتاب بخوانم که در قدم اول وکانی راحتی باشد بیشتر روی موبل و هیچ سرو صدای غیر طبیعی در آن نباشد تا بتوانم به صورت درست از محتوای کتاب استفاده کنم و ورق سفید و قلم هم کنارم باشد تا برداشت هایم را بنویسم و اگر در کنارش هم یک چاینک چای رنگ یاقوتی باشد خیلی عالی میشود و هم در محیطی که کتاب میخواهم دوست ندارم که تلویزیون باشد…