تو گپ و گفت های مجازی هر کدوم از احساس های زیر رو چطور از مخاطبت دریافت میکنی؟ یعنی چطور و از روی چه سیگنالهایی میفهمی مثلا طرف مقابلت الان چه حسی داره؟
حس خوشحالی
حس عصبانیت
حس ناراحتی و غم
حس حسادت
حس تعجب
حس نفرت و انزجار
مثال بزنم، خودم وقتی طرف مقابلم با وقفه گپ رو ادامه بده، این رو سیگنالی میگیرم برای یکی از احساس های منفی. وقتایی هست که خودم به طرف مقابلم این حس رو دادم که عصبانیم در حالی که عصبانیتی درم نبوده و همیشه دوست داشتم بفهمم از کجا چنین حسی رو منتقل کردم. مثلا با چه کلماتی و یا چه تُن نوشتنی.
دقیقا درسته !
بیان کردن احساسات در نوشته متنی هنریه که داره کم رنگ میشه!
ارجاعتون میدم به زمانی که هیچ شبکه اجتماعی وجود نداشته و چیزی به نام بازخورد سریع هم نبوده!
زمان نامه و نوشتن …
شما می نوشتی و در بهترین حالت جوابت رو چند روز بعد دریافت میکردی اما هیچوقت در بیان احساسات دچار مشکل نمی شدی!
احتمالا بازخورد سریع و پاسخ و جواب سریع توی شبکه های اجتماعی و همچنین اضافه شدن ابزارهایی مث ایموجی این هنر رو از ما گرفتن
به عنوان تجربه شخصی بارها شده از یه ایموجی استفاده کردم و بعدش فهمیدم که اشتباه بوده و احساسم رو به طرف به شکل صحیح نرسونده . البته شکل ایموجی ها و هنر طراح هم بسیار مهمه!
یادمون نره که یکی از دلایل محبوب شدن شبکه اجتماعی وایبر در زمان خودش ایموجی هایی بود که حس رو خیلی خوب انتقال میدادن و همه هنر اون طراح رو تحسین میکردن…
در هر صورت فکر کنم بهترین راه خوندن و خوندن چندباره نوشتمونه ! گسترش دادن دایره لغاتمونه ! طوری که احساس توی بطن نوشته نهفته باشه نه اینکه بخواد با ایموجی به طرف مقابل برسه …
تو دوره ی نگارش آکادمیک بندنویسی دکتر حامد صفائی پور، یکی از تمرینات آنلاین در گفتگوی مجازی این بود که:
خب تمرین اول این است:
من یک سری شکلک و اموجی می گذارم و شما باید آنها را به متن تبدیل کنید:
این شکلک ها را یک دختر جوان برای نامزدش منتشر می کند
این داستان ادامه داشت و خیلی جالب بود. نهایتا قرار شد تا یک هفته بدون استفاده از ایموجی و شکلک بنویسیم. چه برای بیان احساسات و چه موارد دیگر فقط به سراغ کلمات برویم.
امروزه سرعت انتقال پیام افزایش پیدا کرده ولی کیفیت متن پیامها به شدت کاهش پیدا کرده چون قراره یه متنی بنویسیم که سریعا برای فرد مقابل قابل مشاهده است ولی نامهنگاری 50سال پیش اینجوری نبود. نهایتا ایموجیها اضافه شدن تا بلکه بار انتقال مفهوم راحتتر بشه ولی به نظرم همچنان مشکل اصلی وجود داره.
مثلا متن نامه زیر رو نگاه کنید که چقدر زیبا عشق خودش به همسرش رو نشون میده:
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. حال من با هر شدتی باشد میگذرد ولی بحمد الله تا کنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتا جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوشی دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد … (بقیه شرح سفر است)
اما وضعیت امروز چی شده: دوست دارم دلم برات تنگ شده (!!) حالا راست میگه یا نه ، نمیدونیم و احساس منتقل نمیشه. (به نظر خودم) و از طرفی این تکنولوژی ما را راغب به نوشتن بیشتر ، قشنگتر و با لغات زیباتر نمیکنه. در چنین وضعیتی انتقال و دریافت مفهوم پیام و احساس به راحتی نیست.
از وقتی موبایل اومد و منم روم نمیشد حرف بزنم و نمیدونستم چطور منظورم رو به طرف مقابلم برسونم همیشه مسیج میدادم .همه هم از این کارم خوششون نمی اومد اما خوب مینوشتم که طرف بی هیچ دردسری موضوع رو تو مسیج متوجه بشه.
نوشتار های من باعث شد دیگه لحن آدم ها رو از پشت نوشته هاشون تشخیص بدم البته زمان برد و با خوندن کتابها و نوشتن های زیاد و توصیف ها تونستم خشم و عصبانی بودنم و یا تاسف و عذر خواهی خودم رو برسونم.گاهی خیلی غر میزنم (و میزدم )
اما هنوز که هنوز نوشته نمیتونه لحن رو گاهی برام منتقل کنه. این خیلی بده و سوتفاهم میشه و بیشتر منو عصبی میکنه.لحن خیلی مهمه.خیلی باید قدرت داشته باشی که لحن رو بتونی منتقل کنی.
من چرا برعکس فکر میکنم یعنی همیشه نوشتار رو باعث از بین رفتن حس میدونم. برعکس ایموجی رو به شدت موثر میدونم. البته در هر دو تا ابهام هست ولی فکر میکنم ذهن انسان با شکل راحتتره تا نوشته!
همیشه سعی میکنم بدون ایموجی احساساتم رو به خوبی منتقل کنم .شاید باید یاد بگیرم اینطوری نوشتاری هم میتونه کمک کننده باشه برای بهتر شدن روابط و نه اینکه با ایموجی همش شل کنیم خودمونو.
شاید خواستیم کتاب بنویسیم
به نظرم نظر قطعی نمیشه داد؛ مثلا در مورد همین قضیه ناراحتی که میگی اگر دیر جواب بده یعنی ناراحته لزوما اینطور نیست؛ شاید دستش بند هست شاید گوشیش خاموش شده و شاید اینترنت پریده! این مثال هایی که میگم البته اگر به عنوان یه رفتار غالب باشه میشه این نتیجه ای که گفتی رو گرفت ولی برای دفعات کم نمیشه بگیم که حتما ناراحت بوده. تند تند نوشتن هم میتونه گاهی از عادت یا اضطراب باشه و نه لزوما عصبانیت فرد از ما . ولی اگر عادت قبلیش نبوده و بقیه متغیرها (مثل اینترنت،باتری گوشی ،قابلیت تند نویسی ،متن های آماده و…) هم دخیل نبودند میشه گفت که فرد عصبی بوده.
به نظرم اکثریت اوقات تمایل به گفتگو و تایید یا همراهی میتونه نشانه خوشحالی باشه چون تحمل کردن حرفهای کسی که دوست نداری و از حرفهای مستقیمش خوشحال نمیشی نمیتونه بصورت یک رفتار غالب دربیاد و اون ناراحتی خودش رو در کلمات نشون خواهد داد. حس حسادت در پشت کلمات نوشته شده تشخیص سختی داره مگر اینکه آشکارا بگه .تعجب هم دو نوع هست یا ابراز میشه مثل گفتن عباراتی از جمله؛ عجیب،چه جالب! و…
و اگر ابراز نشه ممکنه بصورت سوالات پی در پی در اون موضوع بحث بشه بصورت ضمنی بهش پی برد.
من نمیدونم چرا ایموجی احساس خوبی رو بهم نمیده و اون متن و احساس رو برام خنثی میکنه و مثلا میگه منم دلم برات تنگ شده من اینجوری میخونم که اصلا هم دلم برات تنگ نشده .
من خودم بازم از کلمات استفاده میکنم برای بیان خوشحالی، ناراحتی و یا … مثلا هورااااا(خوشحالی) یییییی(شوخی) و هزاران کلمات این مدلی