در یک اقتصاد سالم، رابطه بین تسهیلات و تولید باید به چه شکلی باشه؟

در گزارشی که اخیرا بانک مرکزی منتشر کرده، تسهیلات ارائه شده از طریق بانکها و تولید ناخالص هر استان رو ارائه کرده. نکته مهم اینه که برای داشتن اقتصادی سالم و پررونق چه رابطه‌ای باید بین این دو به شکل تقریبی برقرار باشه؟

من خودم فکر میکنم که تسهیلات بانکی قاعدتا باید برای رونق تولید به کار گرفته بشه و بیشتر در جایی صرف بشه که منجر به تولید بشه. ولی تقریبا میشه فهمید که این رابطه برای اقتصاد ایران برقرار نیست.

از طرفی استدلال میشه که تسهیلات میتونه به سمت نقاط کمتر توسعه یافته بره و به شکلی به رونق اونجا کمک کنه ولی همانطور که در لینک هم بررسی شده، این هم اتفاق نیوفتاده.

در یک اقتصاد خوب، کدوم استراتژی باید به کار برده بشه؟ چطور میشه فهمید که استراتژی به کار رفته موفق بوده یا نه؟

رابطه بین تسهیلات و تولید

1 پسندیده

تامین‌کننده ، تولیدکننده ، مصرف‌کننده و عوامل تسهیلاتی و خدماتی (مثل بانکها) از اجزای بازار هستند. در بازاریابی و شناخت بازار میگیم برای سنجش سالم بودن یا ناسالم بودن بازار باید به 3 مورد توجه کرد:

1- ماهیت و نقش این اجزا
2- ارتباط اجزا
3- تناسب بین اجزا

بازار ما سالم کار نمیکنه چون در هر 3 مورد فوق مشکل داریم. اولا ماهیت و وظیفه برخی اجزا براساس وظیفه استاندارد خودشون نیست (مثلا بانک شده بنگاه‌دار و گاها تولیدکننده)
دوما ارتباط منظم ، بجا و به‌هنگام بین این اجزا وجود نداره. نوعی بی‌نظمی حاکمه و ارتباط مناسب وجود نداره. مثلا بین بانکها و تولیدکنندگان یا فعالین حمل و نقل و شرکتهای بیمه یا رابطه کمی وجود داره یا اصلا ارتباطی نداره در نتیجه سیستم بازار ناقص و معیوب کار میکنه.
سوما تناسب هم وجود نداره. به عنوان مثال در بازار ما دلالی خیلی بیشتر از تولید رخ میده و این عدم تناسبها تعادل رو به هم زده.

بازار سالم میتونه اقتصاد سالمی بسازه اما وقتی بازار ناسالم باشه هیچ وقت اقتصاد سالمی شکل نمیگیره. مثلا خودرو با چرخ میتونه حرکت کنه و میتونه حرکت نکنه. ولی خودروی بدون چرخ اصلا حرکت نمیکنه!

البته این دیدگاه منه که بازار رو اساسی‌ترین عنصر اقتصاد و حتی عامل شکل‌گیری آن میدانم وگرنه اشتباه باشه و بازار این همه تاثیرگذار نباشه و مشکل چیز دیگه‌ای باشه :grin:

2 پسندیده

من البته بازار رو تنها عنصر اساسی نمیدونم و به نظرم تمام اجزا در کنار هم باید تا حد خوبی باشن تا کار پیش بره. ولی این مسئله تسهیلات به نظر میاد کمی ساده‌تر قابل بیان باشه و باید دید که در جزییات چه اتفاقی افتاده.

نکته اول اینکه بانک به عنوان یک جز بازار، باید بدونه کجا سرمایه‌گذاری میکنه و احتمالا تسیهلات خودش رو در جاهای پررونق‌تر وارد کنه. چون در نهایت باید پاسخگوی سپرده‌گذارها باشه. پس منطق اینه که در وهله اول با تقریب خوبی تسهیلات در جاهایی با تولید بالا سرمایه‌گذاری بشه.

ولی اگر که بانک قرار باشه در جاهای کمتر توسعه یافته تسهیلات بده، این باید از طریق تفاوت ایجاد شده در رشد تولید در اون ناحیه سنجیده بشه. یعنی با ورود تسهیلات در یک استان خاص، چه میزان رشد تولید (نه تولید در یک سال، بلکه تفاوت بین تولید در دو سال متفاوت) دیده میشه. شاید بررسی این داده‌ها هم بد نباشه.

1 پسندیده

توضیحات به مشکل ایران نگاه میکنه و درسته. ولی باز هم برگردیم سراغ سئوال: اگر در ۱۰۰ کشور این آمار رو در اختیار شما قرار بدن، برای هر کشور برحسب مناطق مختلف اون. فکر میکنین، چه در اقتصادهای سالم چه رابطه‌ای توی این داده‌ها باید دیده بشه؟

1 پسندیده

در داده‌های اقتصادهای سالم نوعی تعادل وجود خواهد داشت. از نگاه علم آمار ، در این اطلاعات داده پرت نداریم.
مثلا اگه سهم تولید ناخالص داخلی کالیفرنیا از کل امریکا 50% باشه یا مردم یک منطقه 50% کل تسهیلات بانکی رو دریافت کرده باشند ؛ یعنی تعادلی نیست. یه بخش آمارهای بزرگی داره ، یه بخش اصلا نقشی نداره (تاثیرش متمایل به صفر شده)

1 پسندیده