در پرسش عدم اظهار نظر از چی ناشی میشه؟ نکتهي ظریفی راجع به نحوهی گفتگوی موثر مطرح شد:
به نظرتون در یه گفتگو، کجاها و در چه شرایطی سکوت موثرتر از صحبت کردن هست؟ و کجا صحبت کردن لازمه؟
در پرسش عدم اظهار نظر از چی ناشی میشه؟ نکتهي ظریفی راجع به نحوهی گفتگوی موثر مطرح شد:
به نظرتون در یه گفتگو، کجاها و در چه شرایطی سکوت موثرتر از صحبت کردن هست؟ و کجا صحبت کردن لازمه؟
به نظرم عوامل زیادی تاثیر دارن که آدم باید دربارشون دقت کنه .
یکی از این عوامل مخاطبه که باز خودش می تونه ابعاد زیادی داشته باشه ! مثلا نوع رابطه یا میزان صمیمیت با اون جمع یا سطح تحمل حرفی که می خواد زده بشه . یا اصلا هدفی که از زدن اون حرف داریم و حساسیت موضوعی که می خوایم درباره اش حرف بزنیم . سطح مطالعه هم می تونه مهم باشه از این جهت که این روحیه رو داشته باشیم که اگه مطالعه ی کافی نداریم بعضی پافشاری ها می تونه مناسب نباشه .
و همه ی اینا خیلی برمیگرده به هدف ما از اون اظهار نظر .
گاهی قصدمون اینه که به طور شفاف به چیزی اعتراض کنیم و محکومش کنیم و گاهی می خوایم آروم آروم جلو بریم . گاهی شاید از عقیده مون به نسبت مطمئن تر باشیم و بخوایمازش دفاع کنیم و گاهی شک داریم و دنبال جواب می گردیم.
و بخش بزرگی از همه ی اینا به نظرم به تجربه و مهم تر از اون فکر کردن درباره ی تجربه وابسته است . اینکه تو موقعیت های مختلفی که برامون پیش اومده و ما حرفی رو زدیم یا نزدیم و به خاطرش احساس خوب یا بدی کردیم علت چی بوده و اون احساس درست بوده یا نه .
برای ارتقای مهارتهای فنبیان به دوستان کتاب «۹۶ تکنیک برای پیشبینی احساس آدمها و گفتگوی موثر با آنها» نوشتهی لیل لوندز رو پیشنهاد میکنم.
عجیبا غریبا خوبه
حضرت حافظ میفرماید :
بر بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست / یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
بستگی به شرایطش داره اگر تو یه جمعی که همه کارشناس هستن اگه بخوای راجع به موضوع اظهار نظر سخیف کنی مثل ساز نا کوک کار خرابی میشه .اینجا بیت حضرت حافظ مصداق پیدا میکنه.مثل محیط پادپرس
اگه تو صف فروشگاه یا نانوایی و یا اتوبوس بخوای اظهار نظر کنی هر چی گفتی گفتی
ولی بطور کلی میزان علاقه و آمادگی شنونده بیشترین انگیزه رو میده بقول حضرت صائب تبریزی:
مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد / غنچه خاموش بلبل را به گفتار آورد
حضرت سعدی هم سخن را با رهنمودش کامل میکند:
زبان در دهان ای خردمند چیست / کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسی / که جوهر فروش است یا پیله ور
اگر چه پیش خردمند خامشی ادبست / به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طیره عقلست دم فرو بستن / به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی