دنیایی که در اون هیچ کس، هیچ مشکل مالی نداره چطور دنیایی میشه؟

به نظرم میاد الان دغدغه بیشتر یا همه افراد درآمد بیشتر باشه، فرض رو بر این میگیریم که همه در رفاه مالی کامل زندگی میکنن، دغدغه بعدی مردم چی میتونه باشه؟:thinking:

3 پسندیده

تنهایی ممکنه دغدغه ی بعدی باشه

4 پسندیده

فکر می‌کنم رفاه کامل برای انسان‌ها معنی ندارد. یعنی انسان محدوده‌ای برای رفاه خودش نمی‌شناسد و همیشه به دنبال چیزهای بیشتر است. رقابتی که بین انسان‌ها وجود دارد مانع از این می‌شود که همگی همزمان در رفاه باشند.

اما در یک دنیای خیالی، اگر همه در رفاه زندگی کنند، دغدغه بعدی احتمالا این خواهد بود که چه طور می‌شود خوش‌گذرانی کرد؟

5 پسندیده

من فکر می کنم وقتی از نظر مالی مشکلی نداشته باشیم، راه های خوشگذرانی زیادند. منظورتون رو میشه بیشتر توضیح بدین !

1 پسندیده

بستگی به آدم‌اش دارد. هر کسی توانایی شاد بودن و لذت بردن از زندگی را ندارد.

از آن‌جا که دنیای بدون مشکل مالی برایم قابل تصور نبود، سعی کردم مشاهداتم را درباره آلمان بنویسم. آلمان اختلاف طبقاتی کمتری نسبت به ایران دارد و سطح رفاه مردم خیلی بالا است. در این مدت سعی کردم بفهمم که یک شخص آلمانی معمولی با پول‌هایش چه می‌کند؟ چه طور خوش می‌گذراند و اولویت‌هایش در زندگی چیست؟

همکاران من خیلی سخت‌گیرانه پول هایشان را خرج می‌کنند. خیلی به کنسرت، سینما یا تئاتر اعتقادی ندارند. آخرین باری که پیشنهاد تئاتر دادم همه چپ چپ نگاهم کردند. به نظر می‌رسد سفر هم نمی‌روند. دانشجوهای خارجی بیشتر سفر می‌روند. در عوض رفتن به بار (به خصوص آخر هفته‌ها) یکی از تفریحات‌شان است. نوشیدنی‌های الکلی (به خصوص آبجو) نقش مهمی در تمام تفریحات و سرگرمی‌ها بازی می‌کند. آبجو در آلمان تقریبا همان نقش قلیان در ایران را بازی می‌کند. آلمانی‌ها از چیزهای مجانی خیلی استقبال می‌کنند. دوچرخه‌سواری فقط یک راه برای تفریح نیست بلکه انگیز‌ه‌های زیادی از جمله صرفه‌جویی و تناسب اندام پشت آن وجود دارد.

نتیجه‌ای که فعلا از این مشاهدات می‌گیرم این است که حتی برای مردمی که در رفاه هستند، پیدا کردن راهی برای خوش‌گذرانی سخت است. منظورم بیشتر شکلی از خوش‌گذرانی است که کمترین وابستگی را به عوامل خارجی داشته باشد.

پی‌نوشت: کشور نروژ جزو مرفه‌ترین کشورهای دنیا است. این سوال را باید از کسی پرسید که در نروژ زندگی می‌کند.

4 پسندیده

من فکر می کنم نمی شه در مورد همه مردم با هم نظر داد. چون انگیزه ها و اهداف آدم ها با هم خیلی متفاوته. حداقلش اینه که در چند دسته مثلاً با توجه به ویژگی های روانی، آدم های یک جامعه رو بررسی کرد.

همینطوری یه حدس می زنم: احتمالاً این تعادل نمی تونه پایدار باشه. در اون زمان، کم کم افراد یا گروه هایی پیدا می شن تا این تعادل رو بهم بزنن و دوباره اختلاف سطح رفاه مالی پدیدار بشه.

شاید به این خاطره که اینقدرها فرصت داشتن تا انواع تفریح های رایج رو تجربه کنند. معمولاً آدم ها دنبال تجربه های جدید هستن. و پیدا کردن این تجربه های جدید و غیرمعموله که براشون حالا چالش می شه.

4 پسندیده

مجبورم به جواب های این پست ارجاع بدم بنابراین اینجا می نویسم.

دلیل اینکه همچین فکری کردم، این بود که در اصل سئوال، یک فرض پنهان وجود داره، و اون اینکه همه آدمایی که حالا در رفاه هستن، می خواهند که به سطح بالاتر بروند. حالا‌ سئوال اینه که اون سطح بالاتر چیه؟ (تصورم این بود)
در حالیکه من می گم، تعداد کسانی که (حداقل در ناخودآگاه) نمی خواهند بالاتر بروند، اینقدر هست که فرض کلی رو می تونه متزلزل کنه.
تجربه خودم از شناخت آدم ها اینه که، همونطور که تعداد زیادی در جامعه، ذاتاً تمایل به بالاتر و برتر بودن دارند، تعداد زیادی هم هیچ تمایلی به برتر یا حتی مساوی بودن با دیگران ندارند، و برعکس ناخودآگاه تمایل به زیردست بودن و پرستش و تحسین برترها دارند. بنابراین حتی اگر فرض کنیم یک فرایند خارجی، رفاه مالی رو برای همه فراهم کنه، نمی شه گفت همه می خوان بالاتر از اون برن. کسانی شاید ناخودآگاه در مسیری حرکت کنند که پایین تر قرار بگیرند. بدتر از امروزشون بشن. این فقط یک ذهنیته و ممکنه اشتباه باشه.
بعدش نتیجه گرفتم که یه عده از هر دو گروه، سعی می کنن این تعادل رو به هم بزنن.

3 پسندیده

فکر می‌کنم تمایل به برتر بودن تا جایی وجود دارد اما از یک جایی به بعد شخص تسلیم می‌شود و همان شرایط سخت را می‌پذیرد.

من هم موافقم که اگر یک جامعه مرفه (همگی به یک اندازه مرفه) را به حال خود رها کنیم در نهایت دچار اختلاف طبقاتی می‌شود. بنابراین تصور این که جامعه‌ای بدون اختلاف طبقاتی وجود داشته باشد برای من خیلی دشوار است.

اما می‌توان به جوامع اروپایی به عنوان جوامعی با رفاه بالا (نسبی) نگاه کرد. دغدغه این جوامع چیست؟ هدف‌شان از زندگی چیست؟ چشم‌انداز چنین جامعه‌ای چیست؟

3 پسندیده

یه مقاله ای پیدا کردم٬ سال ۲۰۰۷ چاپ شده در PubMed Central ٬ یک مطالعه آماری است در مورد “معنای زندگی فردی” به طور کلی٬ که روی یک گروه از آلمانی ها (۱۰۰۴ نفر که بطور تصادفی انتخاب شدن) به عنوان نمونه آماری جامعه آلمان انجام شده (در سطح کشور انجام شده). (لینک مقاله)

نتایج تحقیقات به این صورت بوده که معنای زندگی افراد در رده های سنی مختلف٬ در چند دسته بندی کلی قرار گرفتند:

  • در جوان ها (۱۶-۱۹ سال): دوستان
  • در افراد در دوره اول بزرگسالی (۲۰-۲۹ سال): شریک زندگی
  • در افراد در دوره دوم بزرگسالی (۳۰-۳۹ سال):‌ کار
  • در بازنشستگان (۶۰-۶۹ سال): سلامتی و بشردوستی
  • و در سالخوردگان (۷۰ سال به بالا): معنویت/مذهب و تجربه طبیعت/حیوانات

نتیجه گیری در این مقاله این بوده که موضوع های “معنای زندگی” در سنین مختلف٬ مطابق بوده با یک تئوری روانشناختی با عنوان “مراحل تکامل روانشناختی اریکسون”.

نتیجه گیری من: وقتی که رفاه موجود باشه٬ هدف زندگی می شه خود زندگی :slight_smile: یعنی زندگی مرفه! و دیگه احتمالاْ چالش خاصی وجود نداره.

4 پسندیده

من فکر میکنم، در بسیاری از موارد مشکل مالی ناشی از چیزی که اساسا به ترس از آینده، رقابت و چیزای دیگه‌ای مثل اینها مربوط میشه. این ذهنیت با رفع مشکل مالی از بین نمیره و مسائل خیلی زیادی هست که جای اون رو بگیره. مثلا فکر میکنم جنگ و درگیری بین آدمها میتونه افزایش شدیدی داشته باشه تا بتونن هم رقابت رو ارضا کنن، هم احساس خطر رو کمتر. نتایج رفاه مثل آرامش یا همزیستی دوام زیادی نخواهد داشت، چون همین الان هم قابل دسترس هستن.

3 پسندیده

دغدغه ها زیادند چون حرص و طمع و آز انسانها بطور کم و بیش زیاد است و در نهاد هر بشری هست و ممکن نیست که دنیائی بدون طمع و خود برتر بینی و…تصور کرد.

بخاطر همین حضرت حافظ فرمود.
آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست / عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

از قرنها پیش تعدادی از متفکران به این موضوع پرداخته اند و انواع شهر های ممکن (ارمان شهر افلاطون در غرب) و ( نا کجا آباد در فرهنگ شرق) متصور بوده اند تا بتوانند رفتار مردم را پیش بینی کنند
ولی تنها عارفان ربانی به نتیجه قطعی رسیده اند

عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند / مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست

برای نیل به چنین دنیایی خود شناسی و خود سازی را ملاک گرفته اند و به نتایج بالائی رسیده اند

2 پسندیده

میشه به اینجا برسیم که روزی بعد از رفاه کامل مالی، رقابت بر سر بیشتر خوبی کردن باشه، یعنی همه تلاش کنن که بیشتر به هم کمک کنن، تا ارزش خودشون رو بالاتر ببرن، یا این یه فرض محاله:zipper_mouth_face:

1 پسندیده

در حد آرزو بله امیدواریم ولی چرا اینقدر صبر کنیم همین الان با قناعت میشه رقابت بیشتر خوبی کردن را اشاعه داد

1 پسندیده

با توجه به هرم مازلو، میشه اینجور برداشت کرد که اگر انسان ها در برآورده کردن نیازهای سطح اولشون مثل خوراک و پوشاک و مسکن مشکلی نداشته باشند، میتونن به سطوح بالاتر هرم که ارتباط بیشتری با معنای زندگی داره، وارد بشن! و این اتفاق خوبیه بنظر من!

2 پسندیده