به نظر من رسم و قانون اشتباهی است که انسان با پول معامله شود. حتی تقسیم اموال بعد از طلاق را هم درست نمیدانم. مادامی که با هم هستند باید خوب و خوش باشند و به راحتی از هم جدا شوند. میدانم الان در ذهن بعضی از زنها این میگذرد که پس پشتوانه چه باشد؟ پشتوانه عشق است و تمایل به زندگی مشترک و تفاهم همسرتان. مگر مرد چه چیزی کمتر دارد تا باید حتما بهای سنگینی را
در زندگی یا پس از طلاق بپردازد.
احتمالا هستند کسانی که این طرح را جز حقوق زنان میدانند و یک پا را در کفش تجدد و پای دیگر را در کفش منافع ناحق کرده اند. نظر شما درباره تساوی حقوق درباره همسر آینده تان چیست؟
سوال را به کل مردان یا کل زنان تعمیم ندادم زیرا امکان داشت باعث جبهه گرفتن شود و سوال را فردی پرسیدم تا هر کس درباره آینده زندگی مشترک خود نظر دهد
“” سال هشتاده. یک زن رو در نظر بگیرید با دو تا بچه که تازه از شوهر معتادش جدا شده؛ کاملا بیپول و تصمیم میگیره برای شروع یه زندگی جدید به تهران مهاجرت کنه.
شرایط بسیار سخته و تقلای شدیدی برای پیدا کردن کار میکنه و بازم دو تا بچه رو در نظر بگیرید “”
این دقیقا شرایطیه که برای مادر من پیش اومد و اگه اون پیکان قراضه مهریهش نبود, نه تنها من و شما, بلکه خودشم نمیدونست باید چکار کنه.
دیدگاه شما قابل احترامه در حالی که هر انسانی نظر خودشو ممکنه داشته باشه.
عقیدهی من تقسیم مساوی اموال در صورت جدایی هست که فکر میکنم عادلانهترین حالت باشه.
بدبختانه در جوامع بسیاری منجمله ایران, حقوق شایستهی زنان اونطور که باید ارجحیت داده نمیشه.
و اونها باید با دستمزد کمتر, فرصتهای شغلی کمتر, و مجموعا امنیت کمتر, دستوپنجه نرم کنن.
انگار اسلام هم این موضوع رو پیشبینی کرده و حق مهریه رو برای زن محفوظ دونسته.
دیدگاه من شاید از این موضوع تاثیر گرفته باشه که زیاد خودمو جای مادرم میذارم.
عرفان بابت اتفاقی که برای مادر شما افتاده متاسفم، ولی در جامعه امروز هم زن هم مرد باید کار کنن مگرنه باید برگردیم به دورانی که زن در پستوی خانه ها باشد . الان آگاهی ها بالا رفته و مرد و زن حقوق برابری دارند (اگرچه در ایران رعایت نمیشود و گاه به نفع مرد و گاه به نفع زن ،ترازو پایین میرود) و به نظر من فقط کسانی که همدیگر را دوست دارند و میتوانند به یکدیگر وفادار (با تاکید ) بمانند باید ازدواج دائم بینشان صورت بگیرد و ثانیا با طلاق دنیا به آخر نمی رسد به شرطی که بچه نیاورند و این خود به ناآگاهی والدین برمیگردد.
سلام چه طورین؟
خوب تا یه حدودی موافقم…اون لحظه که مرد باید مهریه بده درحالی که اون خانم نذاشته توی طول زندگی مشترک یه آب خوش از گلوش پایین بره نهایت بی عدالتیه… اما وقتی خانمه زجر کشیده و طلاق هم یه مشکل دیگه به زندگیش وارد میکنه و تنهایی توی این جامعه که همیشه یا در حق جنس مرد یا جنس زن تبعیض قائل میشه باید زندگی کنه آیا واقعا حق نداره یه کمکی چیزی برای خودش داشته باشه که زندگیشو بگذرونه؟
میدونین یکم هم به دید هر شخص بستگی داره… خانمی مهریرو پشتوانه میدونه و یکی هم اصلا نمیخواد مهریه ای داشته باشه… ولی تغییر دید افراد که چندین ساله دید غلط دارن و با مهریه ارزش یک فرد رو میسنجن مثلا خانواده عروس هرچی داماد بیشتر مهریه بده اونو لایق تر میدونن و گاهی پیش میاد داماد برای تحقیر همسرش یا به هر دلیلی اونو مجبور میکنه با یک مهریه ناچیز باهاش ازدواج کنه…اینکه ثروت معیار قرار میگیره درست نیست اما قبل اون باید خیلی آداب و رسوم غلط و افکار اشتباه که چون به همه ربط دارن و ممکنه به خیلی ها اسیب بزنن اشتباهن تغییر کنه و این نیاز به یک گروه متحد و بزرگ داره که توی هر شرایطی به هدفشون فکر کنن و مخالفت ها و سنگ اندازی های یک عده ی مخالف و ترس هاشون باعث نشه از هم بپاشن و راهی از پیش نبرن… این متاسفانه توی خیلی گروه های حمایتی اتفاق میفته و افراد به جای غلبه بر ترس هاشون فرار میکنن و اهداف گروه زیر سوال میره و اوضاع بدتر میشه…یکی از نتیجه های بدش هم میشه مهریه!و البته ازدواج هایی که هیچ یک از افراد وقتی هنوز به چالش های درونیشون پاسخ ندادن باهم پیمان زندگی مشترک میبندن…
اگه من ازدواج کرده بودم دوست داشتم مهریه همسرم حذف بشه(با اینکه مهریرو من نمیدم) چون به نظرم فقط توی عشقی که باید بین اون دوتا عضو اصلی خانواده باشه فاصله میندازه و همیشه یه ترسی ته ته قلب هر کدوم هست یکیشون به خاطر اینکه ممکنه بعدا نتونه مهریشوبگیره و یکی دیگه به خاطر اینکه همیشه مهریه به گردنشه…
درسته مهریه هم جز ثروته دیگه
البته ما خواهان حذف تمام رسم های اشتباه هستیم. خب شما فرض کنید یک خانم کارش اینه ازدواج کنه و مردان رو تلکه کنه و بعد طلاق. اینجا هم مرد خسارت مادی و هم معنوی میبینه یا زنی از روی لجبازی مهریه رو به اجرا می ذاره اینجا هم روح و روان مردان و هم اموالشان آسیب میبینه
وقتی یه چیزی اضافه س باید از بین بره به نظرم . چنین اهرم های فشار روحی و مالی نباید وارد ازدواج شوند چون زندگی میدان جنگ نیست
چه برای زن و چه برای مرد!
چه حق طلاق باشه چه مهریه و امثالهم
خوب بله باید از بین بره… ولی پیشنهاد خودتون چیه؟ یعنی چه طور میشه از بین بردش؟
به راحتی با حذف اونها.
اتفاقا عشق واقعی اینجا مشخص میشه. اینجاست که زن یا مرد به قدری هنرمندانه باید زندگی کنن تا همسرشون ترکشون نکنه
راستش اینقدر بحث مفصله و اینقدر شاخه و برگ داره که به نظرم با دوتا جمله نمیشه نوشت و در آخر نتیجه گیری کرد اینقدر استثنا وجود داره که نمیشه نسخه ای بپیچیم.اما سوال و حرف شمارا هم متوجه نشدم تقسیم اموال با مهریه تفاوت دارد.تقسیم اموال یعنی دوتا آدم تا ی مدتی بهم عشق ورزیدن و از ی جایی به بعد نتونستن کنار هم قرار بگیرند و زندگی که کنار هم ساخته بودن حالا به دو قسمت تقسیم میشه و مساله نه پشتوانه است نه پرداختن بهای سنگین، و به قول شما به راحتی از هم جدا میشن.با حرفتون موافقم تا وقتی که عشق باشه به راحتی پایه های زندگی سست نمیشه و اون ریشه زندگی مشترک تو دلشون باقی میمونه، اما زندگی فقط این تصاویری که من وشما میبینیم نیست این آگاهی بین همه مردم جاری نیست چه اینجا چه در تمام دنیا.حق طلاق و امثال این حقوق رو نمیشه به طور کامل حذف کرد چه به نفع مرد چه به نفع خانم.استثناها، کل مردم رو باید در نظر گرفت نه ایده آل ها.به نظرم فقط در بعضی موارد هست که ازدواج بر اساس عشق اتفاق میوفته که البته در عشقِ آگاه هم حق باید در کمال آگاهی بین دونفر تقسیم شود.که متاسفانه الان شبیه قراردادی شده که طرفین برای گرفتن حق! از یکدیگر پیشی میگیرند:). به نظرم نگاه صفر و صد، سیاه و سفید،باشد نباشد، اینجا معنی ندارد همه چی بستگی دارد و هیچ چیز غلط یا درست نیست.
باهات موافق نیستم مثل اینکه مثلا
بگن به بچه های زیر ده سال یا افراد 50 سال به بالا یارانه تعلق نمی گیره !
اینجا باید تساوی را رعایت کنیم و اگه کسی خواست به نوعی دیگر تقسیم کند آن موقع باید برای آن دلیل بیاورد و در مورد مهریه هم همین طوره ما اول باید همه رو بیاریم تو یه خط بعدش اگه یکی گفت نه من میخوام ده متر جلو تر باشم و… اون رو همسرش باید قبول کنه و یه چیز قراردادیه اما چنین چیزی نباید قانون باشه
مهریه رو اگه خواستین حذف کنید قبلش سر راهتون اینا رو هم از قانون حذف کنید:
*عدم برابری حقوق و دستمزد زن و مرد
*مردها چهار تا زن میتونن بگیرن زن ها یدونه
*رسم جهاز عروس اونم با این نرخ لوازم خانگی
*شرط اشتغال زن(مرد حق نظر روی شغل همسر رو نداشته باشه)
*شرط ادامه تحصیل(گرفتن حق اظهار نظر در مورد تحصیلات همسر)
*شرط مسکن(مسکن زن رو مرد تعیین تکلیف نکنه یا اگه میخواد نظر بده باید توافق هر دو طرف شرط باشه)
*شرط تقسیم اموال(زنها از ارث و میراث نصف مردها میگیرند)
*شرط وکالت مطلقه زوجه در طلاق
*شرط حق خروج از کشور(مرد ها اجازه ندن زنه نمیتونه بره حالا حتی اگه برنده نوبل بشه هم همینه)
*حضانت فرزندان مشترک
*ازدواج کودکان زیر سن قانونی
*برخی قوانین مربوط به ازدواج زن ایرانی با مرد خارجی هم هست که برای مردهای ایرانی نیست
*یه چیز خیلی وحشتناک اینه که این قوانین اصلا محدود به این ۸ یا ده مورد ناقابل نیست
چیزایی توی قانون ایران هست که اگه یه زن ایرانی اینا رو ببینه کلا فوبیا ازدواج میگیره
اینایی که من گفتم سر بسته ترین مدلی بود که میشد بگم
اینا اصلی ترین گذر گاه های قانونی!!!برای نابودی زندگی های خیلی از خانم ها بود
خیلیاش رو نمیگم چون دانشش برای برخی موجب بلاست
*قانون مهریه رو هم خیلی شیک میتونن دور بزنن اقایون
*تازه شروط ضمن عقد رو هم میتونن دور بزنند اقایون
خلاصه:توی رنکینگ جهانی برابری حقوق انسانی و اولیه زن و مرد کشور ایران جزو ۵ کشور آخر لیست هست همیشه
زیباست نه…
خانم @Samira_Ehsani کاملا درسته
غیر از یکیش که من کمی ویرایشش میکنم
برابری حقوق پایه با کار یکسان
ولی مهارت هر یک بیشتر بود طبیعتا بیشتر باید بگیره . درآمد پایه یکسان حق طبیعی هر انسانی هست در صورتی که کار برابری انجام بگیره مثلا فرض کنید یک شرکت افرادی رو برای بسته بندی میوه استخدام کرده حالا در ساعات کاری معین زن و مرد کودک و جوان همه کار میکنند ولی خروجی آن این است که مثلا کودک و زن نصف آن جوان بسته بندی انجام داده اند خب در این جا اگر حقوق نصف گرفتند نباید اعتراض کنند ولی در صورت ارائه خدمات و کار یکسان
و بصورت پیش فرض حرف شما کاملا درسته در بقیه موارد هم حق با شماست و این قوانین کاملا ظالمانه س
مرسی ارمان از اینکه زحمت مطالعه و ویرایش و مباحثه درباره حرفهام رو کشیدی
واقعا تاپیک خوبی بود و با اینکه من تو اغلب بحث های راجع به ازدواج قانونی شرکت نمیکنم ولی واقعا این بحث برام جالب بود.
آقا آرمان شما در وسط حرف هاتون به معیار ارزش ازدواج بر اساس عشق اشاره کردید
این معیار رو میشه صرفا با زندگی کردن با یه شخص دیگه هم بدست آورد
پس سوال اینه؟ازدواج چه مزیتی نسبت به این مدل سبک زندگی به ما میده؟
خب ازدواج در حقیقت یک قرارداد بین قانون و اون دو فرده(ازدواج قراردادی سه نفره،عشق قراردادی دو نفره)
اگه یکیشون مریض شد اگه اینا هم خونه باشن شخص دوم حق دسترسی به اطلاعات و کلی امکانات دیگه رو نداره ولی ازدواج اینطور نیست
پس ازدواج در اصل توافقی برای گذاشتن اختیاراتی از سوی قانون در حوزه اختیار خودش به اشخاصی هست که با هم ازدواج کردن و همچنین در اختیار گذاشتن اختیارات خاصی از هر کدوم از زوج ها به هم و به قانون هست
اینکه در متن توافق نامه هیچ شرطی رو در نظر نگیره و فقط عشق باشه رسما کلمه ازدواج معنی نداره
این کلمه که عشق بین دو شخص ایجاد میشه ولی ازدواج قراردادی بین قانون و زوجین هست
پس شروطی برای برقراری و توانایی اعطای قدرت هر سه شریک باید در نظر گرفته بشه
مثل مثلث اتش🔺️
اگه شروطی موجب بر هم زدن تعادل قدرت و اختیار بین ساختار این مثلث بکنه قرارداد به نظر من فسخه چون در اصل یکی از شرکای قرار داد دارای حداقل اختیاراتش هست
و مصداق این مورد میشه به همین قانون در ایران اشاره کنیم:محدود و حذف اختیارات زن
آیا این به نظر شما رابطه ای که حتی اگر بر اساس عشق بنا شده باشه ایا باز هم معادله ای برد برد هست؟من که فکر نکنم
در ازدواج همونطور که اختیارات خاصی به زن داده میشه اختیارات خاصی به مرد داده و اختیارات خاصی نیز به قانون،خب طبعا برای هر سه اینها نیز محدودیت هایی اعمال میشه
ایجاد توازن و تعادل بین این حق و حقوق ها بین هر سه شریک جواب سوال شما برای ایجاد ازدواجی ایده آل تر هست نه حذف اخرین و ناکارامدترین اختیار قدرتی زنان در این قرارداد🤷🏻♀️
_بحث دیگه ایراد برخی از بازی های روانی همسرشون هست
احساسات و برداشت های شخصی نمیتونن تعمیم درستی برای حل مشکلات یک جامعه چند میلیونی باشه
آیا شما حاضرید در قراردادی با میل و رغبت شرکت کنید که در اون یک یا دو شریک دیگه بخش زیادی از اختیارات شما رو دریافت کردند و فقط بخش کوچیکی از اختیارات رو برای شما گذاشتند شرکت کنید؟ایا این کار حتی اگر با عشق باشه از روی منطق هست؟این یه معامله برد برد هست یا فقط شما سرکارید؟
در آخر اینکه کسی چه میدونه شاید چند دهه بعد هیچ ازدواجی نباشه و ازدواج کردن عجیب باشه
فعلا که ته این مدل سخت گیری ها فقط همین حدس رو برای ازدواج میزنم😅
اخراشو دیگه هول هولی نوشتم یه ذره هم متنش نچسبو و خشک شدش دیگه ببخشید به بزرگی خودتون:purple_heart:…هر کاری کردم متنش زیاد تئوری نباشه نشدش.
درست گفتی ازدواج تبدیل شده به یک مثلث قدرت !
ولی آیا همین قانون مشروعیت خودش رو از مرد و زن و ملت نمیگیره؟
بالاخره این یه سبک تجاری و قانونی هست من واقعیت موجود رو قبول دارم . ولی به باید ها و تغییرات دیگه نظر دارم.