شاید یکی از کارهای بزرگی که میشه برای این کشور انجام داد این باشه که بتونیم همه مسائل و مشکلات بخش عمومی (ملت) رو به خود ملت بسپریم و استقبال کنیم از همفکری و همکاری شون.
ولی متاسفانه موانع زیاده امروز. از موانع قانونی گرفته تا موانع اخلاقی و رفتاری و …
بیایید همه از این بحث کنیم که چطور باید یک انقلاب رقم زد!؟
ما تلاشهایی کرده ایم برای نوآوری باز در زمینه حل مشکلات فناورانه و مهندسی ولی این کافی نیست. فناوری محدود به سخت افزار و نرم افزار و IT نیست.
سوال من این است که؛ چرا مسائل و معضلات بسیار زیاد بخش های مختلف دولت و حاکمیت و بخصوص مسائل پیچیده فرهنگی–اجتماعی–اقتصادیِ جامعه را نباید در بوته نوآوری باز قرار داد ؟!
عملکرد ضعیف دستگاه ها، عدم شفافیت، رشوه و فساد، ابزارهای ناکارآمد و سیستمهای فشل، اختلالات امنیت اطلاعات و داده های سازمانها، بلاتکلیف بودن اکثر ارباب رجوع ادارات و نهادها، مشخص نبودن وظایف متقابل کارمندان اداری و ارباب رجوع و …، مسیریابی نکردن مشکلات موجود سیستمی، بازدهی و بهره وری پایین سخت افزار، نرم افزار و انسان افزار این دستگاه ها، استفاده از روشهای بسیار سنتی و قدیمی و حتی شخصی شده در حل مسائل امروزی، روابط عمومی بسیار ضعیف و تا دلت بخواهد هزاران مشکل دیگر
فکر کنیم به اینکه چه طور ممکن است این انقلاب؟ و چه لوازمی خواهد داشت؟
یک نمونه از این سوال های بخش دولتی رو مطرح میکنید؟ در ضمن پروژه گرفتن در بخشهای دولتی، معمولا دیسیپلین اداری خاص خودش را دارد. چطور میخواید از پس این قسمت بربیاید؟
من برخی از مشکلات نظام بوروکراتیک دولتی رو ذکر کردم!
خود مسئله اگر روشن و شسته و رفته بود که خود اساتید دولتی برطرفش می کردند!
اینکه بنده از نیاز به انقلاب گفتم یا از اینکه روش درستی رو نشناخته ایم و به کار نبسته ایم یعنی کمیتمان می لنگد
و اینکه عرض کردم نیاز به تیم علاقه مند برای مطالعه این موضوع هست یعنی هنوز چیزی روشن نیست! و موضوع مغفولی هست و نیاز به محتوا و مطالعه داره.
اینکه می بینیم هیچ تلاشی از بیرون برای رفع معضلات انجام نمیشه یعنی سیستم بسته و بسیار منفعله و تقریبا هیچ مدل اجرایی خوبی برای اون ارائه نشده.
چند سال اخیر روی مباحث فنی و مهندسی کمی کار شده و چند نمونه تلاش هم داشته ایم:
یعنی میخواهید سامانه ای مشابه پرابلم ولی برای مشکلات نامشخص دولت ایجاد کنید. اگه پرابلم جایزه سیصد میلیون تومانی برای یک ربات شیشه شوی میذاره، یعنی مشکل خیلی مشخص و خوش تعریف شده و در ضمن ذی نفع مشکل میدونه دقیقا چه جوری میخواد از اون درامدزایی کنه. و احتمالا به خود پرابلم پانصد میلیون تومان میرسد (مدل درامدزایی)!
فکر میکنم شما به چنین مسئله ای به اندازه کافی فکر کرده باشید. به نظرتون برای مشکلات نامشخص چنین چیزی رویکردش به چه صورت خواهد بود؟ مدل درامدزایی ش چیه؟
نوآوری باز در مسائل پیچیده، اتفاقی هست که به شکل پیوسته و آهسته در پادپُرس در حال رخ دادن هست. و با توجه به بازخوردهایی که گرفتیم حداقل در سطح فردی به خوبی جواب داده و با استمرار و تلاشمون به جمع هم گسترده خواهد شد.
چرا به جای فکر کردن به یه انقلاب، همراه این حرکت جمعی نمیشید؟
چه نیازی دارید که فکر میکنید تا انقلاب رخ نده به دست نمیاد؟
اینکه این مطلب رو اینجا و برای علاقه مندان نوآوری می نویسم یعنی همراهم!
منتها از ابتدا یک نقد جدی داشته و دارم و آن تا حدود زیادی روش کار است
بقول خود شما در پادپرس خیلی آهسته و پیوسته و در سطح فردی فعالیت می شود
اینکه باید نظام دولتی و حاکمیتی ما بهبود یابد البته که در بلند مدت (افق 30-40 سال به بالا) با تغییرات افراد، تغییر ایجاد می شود ولی در کوتاه مدت و در افق 10-20 ساله نیاز به فعالیت متمرکز، گروهی و با دقت بسیار بالا داریم
نیاز به مطالعه و کنکاش جدی تر داریم
نیاز به روش شناسی و تدوین مدل اجرایی و حتی تست های کوچک داریم
نیاز به محتوای بسیار زیاد داریم
قصد جسارت ندارم ولی اینکه
چرا حال کار کردن نداریم؟
چرا سبک زندگی اینطوره ؟
چرا شکست عشقی خوبه ؟
چرا ته مانده غذا فلانه و …
اینها یک درد مشترک و بزرگ همه ما که مادر همه دردهاست رو درمان نمی کنه!
علت نیاز به انقلاب اینه که ما فکر می کنیم دولت باید راه خودشو بره و کاری به کار ما هم نداشته باشه! یک تصور بسیار غلطه.
اینجا همه ما داریم مسائل کوچک تقریبا شخصی یا عمومی با وسعت و دامنه خیلی کوچک رو مطرح می کنیم و انرژی هامون رو هدر میدیم!
ایده من و تز من اینه که یک مسئله بزرگ باید وسط گذاشته بشه و همه سعی کنیم به یک بخشی از اون چنگ بزنیم برای حلش !
یعنی اینکه همه ما نگران این باشیم که چرا هر جایی هستیم کارهامون خوب پیش نمی ره و به بهترین روش ممکن اجرا و انجام نمی شه؟ چرا از تجربه های زیسته ی دیگر مردم دنیا استفاده نمی کنیم؟!
این نگرانی فعالانه و مسئولیت پذیره که باعث حل معضلات بزرگ ما میشه! مشکلات زیست محیطی، سیستمی و آموزشی و فرهنگی و …
البته جای نقد این ایده و این تز بازه و من پذیرا…
می تونید نقدش کنید!
فکر میکنم این ایده توی پادپرس باشه، نمونه این حرکتها نوآها هست ولی مرحله آماده سازی برای نتیجه گیری توی این کارها مهمه. افراد باید سطحی از علم و آگاهی، توان حل مسئله، نوع دیدگاه به مسئله و البته مهمترین قسمت کار جمعی با اصطحکاک کم رو یاد بگیرن. به نظرم توی محیط پادپرس داره این کارها به صورت آروم انجام میشه. بدون این دیدها، در کارهای جمعی، چیزی پیش میاد که در جامعه هم کم نمیبینیم: تخصص در جای خودش نیست و افراد صرفا برای حضور در جمع هستن. برای اظهار وجود نه فقط کمکی به حل مسئله نمیکنن که راه رو برای بقیه میبندن، کار جمعی با تداخل و درگیریهای زیاد انجام میشه و در نهایت نتیجه کار جمعی، نه فقط حل مسئله نیست بلکه از هم گسیختگی اجتماعی، لوث شدن راه حلهای معقول و پیچیده تر شدن مسئله میشه!
من پرسش و پاسخ هارو دوبار بررسی کردم
بنظرم یکم گنگ بود و دقیقا متوجه نشدم
قطعا استفاده از نظرات مردم ، بکارگیری نوآوری و خلاقیت در حال حاضر از موارد قابل توجه کشور برای عبور از مشکلات هست
ولی نبود بستر مناسب و قابلیت ساماندهی این نوآوری ها و خلاقیت هاست که باعث شده این موضوع در اندازه یک خواسته باقی بمونه
از طرف دیگه امکان دریافت نظرات کامل و جامع از جامعه غیر متخصص وجود نداره
برای مثال شما در جمع مردم عادی نمیتونید مطرح کنید که :
سریعترین راه حل مشکلات بیکاری با در نظر گرفتن تاثیرات فرهنگی ، اجتماعی ، زیست محیطی و با ایجاد قدرت کنترل دولتی روی کالا های اساسی و تعیین کننده با نرخ آفرینش ارزش افزوده مناسب به نظر خودتان را بیان کنید!!
شاید خیلی ها بهش فکر کنن ولی قطعا جواب نمیدن
تازه این سوال باز در سطحی قابل درک برای عموم مطرح شده
از طرف دیگه صرفا دریافت پیشنهادات و بکار گیری نوآوری تاثیر گذار نیست
تحلیل درست از شرایط و انتخاب رویه عملی بر اساس شرایط کنونی و پیش رو و همچنین وجود یا تولید آمار لازم پیش از اجرا ، در حین اجرا و پس از اجرا از مواردی هستند که بسیار حائز اهمیت خواهد بود
از طرفی هم سرعت و چابکی بسیار مهم هستند
چشم انداز هایی با دوره های زمانی 40 سال دو نسل کاری-اجتماعی رو حداقل در بر میگیرن که تفاوت های بسیاری دارند و اینکه بشه مشکل بیکاری رو طی یک برنامه ریزی در سال 1397 برای سال 1437 حل کرد اصلا امکان پذیر نیست ( در طول این زمان و تا موعد رسیدن به پایان)
این نوع برنامه ریزی ها باید در بازه های زمانی کوتاه مدت و بصورت ضربتی انجام بشن و قبل از انجام باید جوانب بصورت کامل سنجیده بشه که این سنجش از عهده جامعه عمومی مردم خارج هست
مشکلات در ابتدا باید حل بشن تا از بازه بحران در اون ویژگی خارج بشین ( اگر در وضعیت بحرانی هستیم)
از طرفی قطعا میتوان بستری ارائه کرد که به دریافت پیشنهاد های عمومی با ثبت حقوق ، در کنار بررسی نمایندگان قانون برای بررسی از حیث امکان پذیری قانونی و مسئولین آماده کرد
برای یک یا یک مجموعه طرح پسندیده سازو کاری برای تحلیل و بررسی ، برای ایجاد جمع بندی نهایی در نظر گرفت و در صورت پذیرش به مرحله انجام در آورد
( این ساز و کاریست که بنده مدتیست در حال تلاش برای آماده سازی آن هستم تا در موقع مناسب بتوانم به دولت یا حاکمیت ارائه کنم)
از طرف دیگر این برون سپاری برای حل مشکلات و ایجاد قدرت قابل توجه در تصمیم گیری ها برای عامه مردم میتواند بسیار خطر افرین باشد
بهرحال یک اهرم ایجاد شده که میتواند خواسته های خودرا اعلام و مطالبه کند.
یک مثال ساده
فکر کنید برای حل مشکل بیکاری در بخشی از طرح دولت قصد تاسیس مراکزی برای پرورش دام و طیور و آبزیان را دارد تا علاوه بر ایجاد اشتغال بتواند قیمت فرآورده های گوشتی بازار را تحت کنترل درآورده و در این زمینه کشور را بی نیاز از خارجه نماید و همینطور با توجه به زیر ساخت های از پیش آماده بتواند به فرآوری مواد تولید شده از جمله گوشت ، پوست ، پشم ، شیر و … بپردازد تا زیر ساخا استفاده از محصولات کشاورزی و همچنین تامین صنایع فرآوری لبینیات ، فرآوری های گوشتی و نساجی را فراهم آورد
حال در نظر بگیرید که محرکی غیر مردمی افکار عمومی را بشدت تحریک کرده که دولت باید صنابع فولاد یا بیمه را گسترش بدهد یا بجای حل مشکل بیکاری باید پرداختی بازنشستگان زیاد شود و در مجموع نیز این جریان در این سازوکار پیروز شود
حال با وجود اینکه علم به اشتباه بودن خواسته عمومی دارید ولی با توجه به مشخص بودن خواسته عموم و لقبی که تحت عنوان نماینده یا خادم مردم دارید نمیتوانید مسیر صحیح را طی کنید و بواسطه خواسته خود مردم منابع و دارایی های ملی هدر میشود
(این یک مثال کوچک و ساده بود )
اما از طرفی این سازوکار در لحظه و در گذر زمان میتواند بسیار مفید باشد
این سیستم میتواند افراد فعال را از سنین کم تحت آموزش های فوق پیش رفته ای قرار دهد که در آینده افراد استراتژیک کشور محسوب شوند.
یک شهردار را فرض کنید با 16 سال تجریه و یک شهردار با یک سال تجربه!!!
حال همان شهردار تازه کار را فرض کنید با این تفاوت که پیش از این به مدت 10 سال در سیستم شبیه ساز با تاثیر پذیری از شرایط واقعی مشغول مدیریت شهر بوده!!!
برون سپاری کامل در مسائل پیچیده همچون فرهنگ ، اجتماع و اقتصاد قطعا مفید نخواهد بود
ولی استفاده از پیشنهاد ها و ایجاد تعامل سازنده علاوه بر پیشبرد سریعتر و با کیفیت بیشتر میتواند زمینه رضایت بیشتر جامعه را نیز فراهم آورد
خیلی خوب میشه که جنبههای عامالمنفعه از ایده خودتون رو در اینجا هم مطرح کنید.
ولی مسائلی وجود دارن که در دیدگاه بیرونی به یک معضل اجتماعی مخفی باقی میمونن. مهمترین این مسائل که در لابلای جدلهای سیاسی هم میشه دید اینه که معضلات برای درصدی قدرتمند منفعت سرشاری داره و به راحتی اجازه حل معضل و از بین رفتن منبع منفعت رو نمیدن. بدون در نظر گرفتن این عوامل عملا طرحها عقیم میمونن و اجازه پیدا نمیکنن در بوته آزمون قرار بگیرن.