احتمال رأیآوری بایدن نسبت به ترامپ بالاتر رفته. با فرض اینکه بایدن رأی بیاره، تصورتون از آینده چیه؟ چه احتمالهایی رو ممکن میبینید؟ چه تصمیماتی برای اشخاص و سیاستمداران بهتره؟
خیلی از مسائل ریز ممکنه اثر داشته باشه که من اطلاع دقیق ندارم ولی به طور کلی:
-
روابط ایران رو با دنیای غرب بهبود خواهد داد. به دلیل نزدیکی نسبی دمکراتها به ایران در برابر لابی عربی و یهودی.
-
احتمال حل بعضی از مسائل و نه همه مسائل، بین ایران و آمریکا بالا خواهد رفت. ولی به احتمال فراوان صرفا در حد یک امید اجتماعی و تبلیغ حزبی از سوی طرفین باقی خواهد ماند و اتفاقی موثر در ارتباط مستقیم نخواهد افتاد.
-
توان ارتباط اقتصادی ایران با دنیا رو افزایش میده. ممکنه ارتباط مستقیمی بین ایران و آمریکا وجود نداشته باشه ولی امکان ارتباط با بقیه دنیا و کسب سود بخصوص برای دستاندرکاران قدرت بالا خواهد رفت. با احتمالی نه چندان کم، ایران توان اقتصادی به نسبت بالایی برای حرکتهای موردنظر خودش پیدا میکنه.
-
به دلیل وجود سود در ارتباط با دنیا، قدرتهای کنونی حاضر در ایران، در برخورد با جامعه مخالف محتاطتر خواهند شد. چون وجهی بینالمللی اهمیت اقتصادی پیدا میکنه و هر حرکت شدیدی با از دست رفتن فرصتهای اقتصادی همراه خواهد بود.
-
از نظر توان دولت برای حرکتهای عامهگرایانه، این توان بالاتر خواهد رفت ولی با احتمالی بسیار بالا، روند بنیادی اقتصاد ایران بدتر خواهد شد. یعنی تولید در اقتصاد به شکلی بدتر از بین خواهد رفت و البته رانت و رانتخواری افزایش خواهد یافت. در ۳-۴ سال بعد هم احتمال ریزشهای بزرگ در ارزش پول ملی بسیار بالاتر خواهد رفت به دلیل همیشگی تداوم فرآیند اقتصاد نفتی و منابع انرژی.
-
فرصتی محدود برای ریکاوری جامعه عمومی ایران در دست خواهد بود که ممکنه منجر به حرکتهای اجتماعی مفید یا از طرف دیگه، توان فرار بیشتر استعدادها از مملکت بشه. به طور عمومی اعتماد ملی بازنخواهد گشت و دو طرف دخیل در ماجرا به این روند راضی هستن. دقیقا شبیه به پولهای توقیف شده ایران، استعدادهای پشت در بسته مانده در ایران هم به شدت آماده رفتن هستن. احتمالا یکی از وسیعترین خروجهای چند دهه اخیر را شاهد خواهیم بود.
-
از منظر منطقهای ایران احتمالا سطحی وسیع از خریدهای نظامی را تجربه خواهد کرد که منجر به ریکاوری گروههای همراه در منطقه خواهد شد. به طور کلی تعادل نظامی و سیاسی در منطقه به سمت ایران خواهد چرخید، میزان اون بسته به حرکتهای طرفین دحیل در این تعادل و جزئیات دستهبندی در بازی خواهد داشت.
-
در مجموع از نظر اقتصادی در داخل فرصتهای بالاتر و بهتری ایجاد خواهد شد ولی از منظر پیشبینی رفتاری، بازیگران اصلی داخلی به احتمال فراوان این فرصتها را یا به شکل تهدید نسبی ارزیابی خواهند کرد یا تبدیل به جدال برای کسب منفعت کوتاهمدت.
عالی بود. تصور میکنید فرآیند بازگشت به برجام چطور باشه و چهقدر طول بکشه؟ بهنظر میرسه تا انتخابات ریاست جمهوری ایران کشش بدن. بایدن هم اهرم فشار بسیار قویای داره، ادعای دغدغههای حقوق بشری بیشتری هم داره، این میتونه در یمن به نفع ایران، و در سوریه به ضرر ایران تموم میشه، ولی بهنظرم عربستان و امارات و بحرین نگذارن ایران به راحتی به برجام برگرده، و ارتباطش با دنیا رو از سر بگیره. ایران چه کارتهایی برای رو کردن داره؟
من فکر میکنم تعادل قدرت در ایران در اون لحظه مهمه: در حال حاضر تمایلی برای بازگشت کامل به برجام وجود نداره و چهرههای دخیل به نظرم تا حد زیادی از صحنه سیاست ایران حذف شدن. هنوز تلاشهایی خواهد شد ولی چانهزنی سخت و بسیار پرریسکی بین دو طرف در پیش خواهد بود. ایران احتمالا تلاش خواهد کرد رفع تحریم تسحلیاتی و بانکی رو هدف بگیره و آمریکا به دنبال محدود کردن قدرت موشکی خواهد رفت. در کل فکر میکنم تحول اتفاق خواهد افتاد ولی نه به اون شدتی که مردم و دولت ایران توقع دارن، هرچند برای مدتی کوتاه شبیه به سال ۹۲ امکان نوعی امید اجتماعی وجود داره.
عربستان و امارات کارتهای خودشون رو برای انتخابات صرف کردن. بعید میدونم بعد از پیروزی نکته مهمتری برای ارائه در بازی داشته باشن و این ریسک بزرگ روی پیروزی ترامپ ممکنه دردسرهای بالایی برای اونها داشته باشه. در واقع به همین دلیل هست که عربستان کمی دست به عصاتر کارتهای خودش رو بازی کرده ولی امارات پرریسکتر پیش رفته.
مهم میزان تغییر در شرایط نیست، به نظرم مهم تبدیل این تغییر به ارزشی اقتصادی و اجتماعیه. برای این کار نوعی مدیریت معتدل لازمه (نه الزاما خیلی هم سطح بالا) که به نظر میاد هنوز در دسترس هست ولی ممکنه تا اون زمان این سطح مدیریت معتدل حذف شده باشه. سرعت این دو تغییر میتونه روی آینده ایران اثر بالایی داشته باشه: آیا جامعه فرصت دیدن این همزمانی رو خواهد داشت یا نه؟
روشن است چون یکی خادم حرمین شریفین است و دیگری تاجری بلامنازع و با سابقه تر از قبلی که البته دومی به دلایل اقتصادی و جغرافیایی در عمل دستش زیاد در پوست گردو نیست!
ممنون یوسفجان، واقعاً تحلیلهای دقیق و خوبی داری، از این به بعد باید بیشتر مزاحمت بشیم (:
من دوست دارم کمی خوشبین باشم، در واقع نمیتونم چیزی غیر از این باشم. فقط امیدوارم دری به تخته بخوره و حاکمیت تن به اصلاحات پولی، مالی و بودجهای و مالیاتی بده.
فکر میکنم برای قضاوت هنوز زوده، همکاری استراتژیک با اسرائیل چندان بیفایده نیست.
ماتریس استراتژیک بازی در خاورمیانه در حال حاضر بسیار پیچیده و در مرزی باریک قرار داده میتونه به راحتی از حالت سود به حالت زیان تغییر پیدا کنه. نکته عربستان و امارات اینه که در هر حال پتانسیل بالایی برای قدرت بلامنازع شدن در منطقه رو ندارن. هم به دلیل زیرساخت پایین جمعیتی و هم به دلیل اینکه این دو کشور تجربه گذار و تنش داخلی رو ندارن و صرفا در مسیری صاف به اینجا رسیدن. دستاوردهای اقتصادی ظاهری قطعا قابل انکار نیست ولی در زیربنا بسیار ضعیفتر از ایران و حتی عراق هستن و من فکر میکنم که یک دوره تغییر جهت قدرت در دنیا، میتونه به راحتی باعث بشه که اتفاقاتی شگفتآور در این دو کشور بیوفته. من به شخصه هنوز به عنوان بازیگر درجه یک به اونها نگاه نمیکنم ولی ممکنه در آیندهای نزدیک وارد این حوزه بشن و به طور پایداری در لیگ یک قدرت در خاورمیانه بازی کنن.
یادمون هم نره که عراق هنوز پتانسیل بالایی برای بازگشت به میدان داره و اون قطعا به سرعت به بازیگری در سطح ایران تبدیل خواهد شد که میتونه ریسکها و البته فرصتهای بسیاری رو برای ایران ایجاد کنه.
برخلاف تصور سطح بالای نفوذ ایدئولوژی در اسرائیل، به احتمال زیاد برای امارات ریسک ایجاد خواهد کرد. نکته اینه که اگر همهچیز در مسیر اسرائیلی پیش نره، این احتمال هست که توان دخالت نرم در امارات و شاید عربستان برای اسرائیل فراهم میشه. به نظر میاد که برای اسرائیل هرچند حرکت امارات الان دارای ارزش بالایی هست ولی با گسترش این حرکت و تایید تعداد بیشتری از کشورها، این ارزش از بین خواهد رفت، در حالیکه ریسک ارتباطی با زمان برای امارات افزایش پیدا میکنه. من فکر میکنم در شطرنج امروز خارومیانه، حرکت امارات حرکتی برای گرفتن یک مهره بود به ازای ریسک از دست دادن فضایی بزرگتر. ممکنه برنامه امارات نگاه به دنیا باشه و با اینکار بخواد روی ارتباط عمومی با مولفههای قدرت و اقتصاد در دنیا سرمایهگذاری کنه، ولی من فکر میکنم در حال حاضر این ریسک وجود داره که یکی از موتورهای تسریع رشد امارات (تحریم شدید ایران، فرار سرمایهداران و سرمایه از ایران به سمت امارات در یکی دو دهه گذشته) از دست بره یا حتی برعکس بشه. اون موقع همین نگاه هم دیگه به سادگی در دسترس نخواهد بود.
با بحث @yousef تا حد زیادی موافقم گرچه با این موضوع موافق نیستم که عراق می تواند بازیگر درست و درمانی باشد، شاید با تغییر شرایط بیرونی بتواند در کوتاه مدت نقش آفرینی کند اما معتقدم که بدون شرایط پایدار داخلی نخواهد توانست این نقش به نظر من تحمیلی را حفظ کند.
در مورد نقش بلند مدت امارات و عربستان نیز یقینا باید شک کرد، تصور نمی کنم توسعه ی اقتصادی بتواند بدون توسعه ی سیاسی آن هم در دنیای امروز کارکرد چندانی داشته باشد ولی حداقل در کوتاه مدت با شما تا حدودی موافقم و البته تا جایی که می دانم اداره ی این ممالک غیر از افراد خاندان های حاکمشان مدعی چندانی نداشته است حداقل در سال های اخیر، پس نمی شود در کم بودن تنوع مدعیان، آنچنان ناپایداری برای این کشور ها متصور شد.
در کنار این ها هنوز هم تصور نمی کنم همکاری آشکار امارات با اسرائیل اگر در حدود فعلی پیش برود واکنش چندانی از جانب همسایگان این کشور داشته باشد همانطور که همکاری نهان شان هم از چشم آن ها دور نمانده بود!
اتفاقاً عراق پتانسیل بالایی داره، پنجره رشدشون تازه باز شده، جمعیت جوان رو به رشدی دارن، و بعد از مدتها با زیرساخت متناسب میتونن رشد خوبی داشته باشن، به شرط دولت مقتدر و آشتی ملی.
تصور می کنم چین مثال نقض خوبی برای شما باشه، با این حجم کثافتکاری و بدون ذرهای توسعه سیاسی، رشد اقتصادی خوبی داشته و فقر رو تا حد بسیار خوبی کنترل کرد.
امروز آمریکا تعهد داده ۵۰ عدد F-35 به امارات بده، این موازنۀ قوا رو تغییر میده، و بدون بازسازی ناوگان هوایی ایران وضعیت خوبی نداره، روی پدافند هم نمیشه چندان حساب کرد.
همین مهم است!
در توسعه ی اقتصادی شکی نیست اما آیا می توان به پایدار بودن آن در نبود توسعه ی سیاسی اطمینان 100 درصدی داشت؟ من که شک دارم!
به جز تاثیر اندک و زودگذر بر تابلوهای بازار ارز و بورس ، تقریبا هیچ تاثیر دیگری نداره.
تحریمهای ترامپ برگ برنده بایدن در مقابله با ایران است. بعیده بایدن بدون هیچ پیش شرطی به برجام برگرده. شروع مذاکرات جدید هستهای با شرط شروع مذاکرات همزمان موشکی ، منطقهای و حقوق بشری چیزی هست که احتمالا تیم دیپلماسی بایدن در مقابل ایران امروز خواهد گذاشت. از طرفی ممکنه دولت بایدن تا انتخابات 2021 ایران صبر کنه تا ببینند جهت نمای ایران در 4سال آینده به کدام سمت است. دولت بایدن با حفظ وضعیت ، توپ رو توی زمین ایران خواهد انداخت. با توجه به پیش شرطهای احتمالی دولت بایدن ، احتمالا مذاکره با توجه به رویکرد قبلی ایران خیلی بالا نیست.
از گفتهها و نوشتههای بایدن و تیم سیاست خارجیش مشخصه که خواهان برجامی با سازوکارها و محدودیتهایی شدیدتر و بلندمدت (و نامحدود) است. پس خارقالعادهترین اتفاق دوران 4ساله بایدن تنظیم مجدد برجام و پذیرش محدودیتهای شدید و نامحدود توسط ایران است. ما همان وضعیت دوران دوم اوباما رو تاثیر کمتر در بهترین حالت میتونیم تصور کنیم.
همین نوع توافق به معنای عبور از خطوط قرمزی است که ایران سالها بر حفظ آن اصرار داشته پس در عمل ایران برای پذیرفتن این مدل مذاکره نوعی شکست استراتژیک رو باید بپذیره و اتخاذ این رویکرد به نظر نمیرسه به وقوع بپیونده.
و اینکه اولویتهای سیاست خارجی بایدن چنان هست که تقریبا در لیست صفحه اول روی میز کارش ، اسمی از ایران نباشه.
من فکر نمیکنم نفس پیروزی بایدن چیزی رو تغییر بده. فرضا در بحث مذاکره شاید معامله با ترامپ خیلی راحتتر باشه تا بایدن!! در مورد چگونگی روابط بهترین رفرنس مقاله اختصاصی باید برای cnn هست تحت عنوان There’s a smarter way to be tough on Iran که خیلی عنوان مثبتی هم نیست!!
من فکر میکنم فرق بایدن و ترامپ برای ما بیشتر روانی باشه تا سیاسی یا حتی اقتصادی. بار روانی بایدن و رودرروشدن با دولتش کمتره.