جمعیت جوان کشور ما عمدتا تحصیلات دانشگاهی دارند. اما اگه دقت کنیم متوجه میشیم در بسیاری از مشاغل و سمتهای شغلی افرادی حضور دارند که همخوانی خاصی بین مدرک تحصیلی و حرفهای که مشغولش هستند وجود نداره. به عنوان مثال:
لیسانسی شیمی ، دوبلور.
لیسانس نقاشی ، بازیگر.
فوق لیسانس کارگردانی ، معلم آموزشوپرورش.
لیسانس مهندسی برق ، فروشندگی و بازاریابی.
فوقلیسانس زیستشناسی ، کارگردان تئاتر.
لیسانس مهندسی هوافضا ، خبرنگار حوزه موسیقی و هنر.
و …
من این موارد رو در یک لیست تحقیقاتی به صورت پرسش از 100 نفر دیدیم. برام جالب بود و شغل و مدرک دانشگاهی اکثر پاسخگویان یا ارتباطی به هم نداشت یا ارتباط اندکی داشت مثل لیسانس مهندسی کامپیوتر نرمافزار و مشغول به کار فروشندگی موبایل و تبلت.
براساس مشاهدات خودتون فکر میکنید چه رابطهای بین تحصیلات دانشگاهی و شغل وجود داره؟
هیچ رابطه ای!
اصلا چه رابطه ای بین تحصیلات با بحث آموزش وجود دارد که بین تحصیلات و کار؟
مدرک گرفتن و آنچه به اشتباه به تحصیل در کشور ما تعبیر می شود در خیلی از موارد صرفا برای همان مدرک گرفتن است نه کسب دانش یا تخصص در انجام کاری، به بیان ساده تر باید از خودمان بپرسیم که از چند درصد این لیسانس، فوق لیسانس یا حتی دکتری سواد بیرون می آید؟!
امروز به جرات می توانم بگویم که سواد یک کشاورز تحصیل نکرده احتمالا از یک دکتری کشاورزی بیشتر است و ایضا یک آمپول زن از یک پزشک!!
کدام شعبه ی دانشگاه علمی-کاربردی و غیرانتفاعی ما کارآمدی دانشگاه های علمی-کاربردی آلمان (Fachhochschule) را دارد؟ کدام دانشکده ی یا دوره ی آموزش رسمی ما اعتبار، گستردگی و فن آموزی کالج های استرالیا و کانادا یا آوسبیلدونگ های آلمان را دارد؟ کشور های توسعه یافته به کنار، کدام کشور جهان سومی، رو به توسعه و یا توسعه نیافته و عقب مانده(!) این حجم از شعبه های دانشگاهی را دارد، دانشگاه هایی که با داشتن رانت توسط یک گروه کوچک از اساتید دانشگاه های دیگر و حتی در یک خانه ی قدیمی ویلایی نیز قابل تاسیس اند! در هر دانشگاه دولتی (حتی مطرح) چند نفر هیات علمی آشنا یا مسلط به زبان انگلیسی و کتب مرجع(که همه به انگلیسی اند) وجود دارد؟ و اصلا چند نفر هیات علمی غیررانتی دیده می شود؟ همه ی این ها وقتی اهمیت پیدا می کند که حتی ساختار آموزش پیش از دانشگاه نیز ناکارآمد و کهنه است، در یک مثال شما می توانید در دروس هنرآموز فنی-حرفه ای زبان تخصصی پیدا کنید در حالیکه به احتمال قوی چنین افرادی حتی با زبان عمومی مشکل جدی دارند! این را بگذارید در کنار ساختار تربیت معلمی که به شیوه ی 70 سال قبل کار می کند و مدارسی که در یک خانه ی 200 متری هم مجوز تاسیس می گیرند و می شوند مظهر کیفیت آموزش غیردولتی! و البته وضعیت آموزش دولتی نیز بغرنج است چون در سرفصل ها و هدف درس دادن که همان تمام کردن کتاب درسی در یک زمان مشخص است، تغییری حاصل نمی شود!
تمام این مشکل حاصل پایه ی فکری نادرست سیاست مدار، نبود نخبگان سیاسی و شکل نگرفتن مثلث مردم، نخبه، سیاستمدار است.
با نظر @11141 موافقم گرچه نظر @yousef را عامل پررنگ تری می بینم.
بین رشته من و کار من هیچ ارتباطی نداره
حتی توی محیط کار خودم الان تحصیلات و سمت ها رو میگم خودتون قضاوت میکنید
مدیر مالی : ارشد جانور شناسی
مدیر فروش : لیسانس جامعه شناسی
حسابدار : مدیریت
مدیرعامل : الاهیات
مدیر لوجستیک : لیسانس زبان انگلیسی
مدیر انبار : ارشد کامپیوتر
کارگزینی : کاردانی طراحی دوخت
نسبت همه دوستان : فامیل
رابطه چندانی بین شون وجود نداره.
متاسفانه بدلیل بیکاری موجود در جامعه، هرکسی با هر مدرکی بتونه دستش رو جایی بند بکنه، شاهکار کرده. فضا طوری نیست که باب میل خودمون و علاقه مون شغل مون رو انتخاب بکنیم، البته بجز برخی مشاغل خاص، مثل پزشکی که نمیشه با هر مدرک و رشته تحصیلی مشغول به این کار شد، در اکثریت مشاغل ارتباط ضعیف هست.