رفتار عموم مردم با ترنس ها درسته؟

دنباله‌ی موضوع ایجاد بانکی از سوال‌ها و مسئله‌ها بدون نگرانی راه حل آن:

اول از همه یک معرفی کوتاه از ترنس ها:

تَراجـِنسی [۱] که ترنسکشوال (به انگلیسی: transsexual) و به‌اختصار تی‌اس [۲] یا ترنس [۳] هم گفته می‌شود، افرادی هستند که دارای هویت جنسیتی ای هستند که با جنسیتی که هنگام تولد به آن ها اطلاق شده است، متفاوت است و از هورمون و یا عمل های جراحی برای تغییرات در بدن خود استفاده می کنند. برای مثال، فردی که موقع تولد، پسر خوانده شده اما خود را زن می داند و برای آن که بدنش به بدنی که منتسب به زنان است، نزدیک تر شود، با استفاده از دارو های هورمونی، بالانس هورمونی خود را تغییر میدهد تا ظاهرش نیز به همانند جنسیتش زنانه شود. برخی از افراد تراجنسی دست به عمل یا عمل های تطبیق جنسیت نیز میزنند.[۴]عدم دسترسی به تغییرات فیزیکی و به رسمیت شناخته نشدن جنسیت آن ها می‌تواند باعث خودکشی تراجنسی‌ها شود.

به زبان ساده بخوایم بگیم افرادی که جنسیت جسمی شون با جنسیت روحی و فکریشون نمی خونه که بیش تر در افرادی با جنسیت جسمی مرد به وجود میاد.

حالا شده در جامعه با یک ترنس روبه رو بشین؟رفتارتون باهاش چجوری بوده؟رفتار دیگران چی؟

چه حسی بهتون دست میده وقتی یک ترنس رو میبینید؟

ترنس ها نسبت به سایر مردم ،سخت تر و با مشقت بیش تری می تونن کار پیدا کنند و خونه بخرند و یا حتی دوستان زیادی نخواهند داشت؛در جامعه باید چه فرهنگ سازی هایی بشه تا اون ها هم مثل یک عضو معمولی اجتماع شناخته بشن؟

12 پسندیده

من برخوردی نداشتم ولی تجربه بحث در موردی مشابه با آدمهایی که عموما فرهیخته به حساب میان رو داشتم. برخلاف تصور، سطح سواد در نگرش افراد به این مسئله (حداقل به این مسئله و فکر میکنم در مسائل دیگه هم اینطور باشه) اثری نداره و آدمها عمیقا با دیدگاهی منفی و بسیار ابتدایی با این مسئله برخورد میکنن.
در ذهن اکثر افراد جنسیت و مسائل مربوط به اون که در طی زمان به شدت نهادینه شده، مانند یک حقیقت محض و غیرقابل تغییر پذیرفته شده و به تدریج با توجیهات عجیب و خوداثبات‌گری در هم‌آمیخته که تغییر اون در بازه زمانی کوتاه به نظر ممکن نیست.

به طور شخصی، حس نمیکنم در وضعیت الانم، جنسیت تاثیری در دیدگاهم به یک فرد داشته باشه، به همین خاطر مشکلی با کسی ندارم.

فکر میکنم نمیشه مرزی مشخص قرار داد. روحیه «زنانگی» تا حدی در بسیاری از مردها هم وجود داره بخصوص در فرهنگ شرقی که گستردگی بسیار بیشتری داره (هم به عنوان نظر شخصی و هم اینکه در نظرات جامعه‌شناسی معمولا این خاصیت رو به فرهنگ شرقی منتسب میکنن مثلا در نظرات مونتسکیو) ولی در مواردی دیدم که این دوگانگی بسیار زیاد بوده و شاید مرز خاصی رو رد کرده.

واقعیت اجتماع ایران بسیار وخیمتر از این حرفهاست: هر کسی که تفاوت مشهودی با نُرم جامعه داشته باشه، دچار این مشکل هست حالا اینکه تفاوت به این شکل باشه که بسیار بدتره.

7 پسندیده

اینگونه افراد به چند دسته تقسیم میشوند در مورد دسته اصلی به نظر من این مسئله یک نوع بیماریست که در اثر سهل انگاری و یا نااگاهی والدین بوجود می اید و اگر زود تشخیص داده شود قابل علاج است

2 پسندیده

اول بگم که رفتار عموم نشات از بی اطلاعی و کم آگاهی جامعه در رابطه با این گونه افراد داره. چرا که همیشه یا نادیده گرفته شدند یه مجبور به حذف صورت مسئله برای فرار از درک واقعیت. ولی این گونه افراد به نظر من چند دسته هستند:

گروه اول با اینکه خودشون میدونند چه در درونشون میگذره ولی به هیچ عنوان جز زمانهای به خصوص با افراد به خصوص هویت خودشون رو فاش نمیکنند و با تظاهر به عنوان به فرد عادی به زندگی شون ادامه میدهند،تشکیل خانواده می دهند هر چند زندگی زناشویی شادی ندارند و بچه دار میشوند ولی معمولا والدین خوبی برای فرزندانشون هستند.

گروه دوم هویت خودشون رو پذیرفتند و سعی می کنند اون جوری که دوست دارند زندگی کنند ولی در خلوت و احتیاجی نمیبینند برای همه وضعیتشون روتوضیح بدهند.

گروه سوم به نظرم کسانی هستند که از این وضعیت به سطوح آماده و به قول معروف قید همه چیز را زده اند و وضعیت خودشون را با تغییر ظاهری و … به قولی توی چشم مخاطب می کنند و برایشان اهمیتی نداره که با چه برخوردی مواجه می شوند (البته هستند افرادی که هرچند معمولا به این امر اظهار میکنند ولی برایشان در آخر مهم است که چه برداشتی از اونها صورت میگیره و کوچکترین برخورد خوب یا بد مخاطبشون توی روحیه اونها تاثیر میزاره).
من خاطرات جالبی از برخورد با این دوستان دارم و در خانواده خودم هم یکی از بستگان بزرگسالم جزو دسته دوم وجود دارند.

7 پسندیده

با یکیشون که ميخواست مرد بشه و به منزل دوستم رفت و آمد داشتند،برخورد داشتم. من خیلی عادی برخورد می کردم و ایشان هم بسیار مودب بودند و البته خیلی هم داش مشتی و با مرام و با هوش بودند. به نظرم ترنس ها مشکل خاصی ندارند! ما زیادی مسئله رو بزرگ میکنیم. میگویند اخیرا خیلی از نوجوانان و جوانان که مشکل ترنس جنسی ندارند هم به جرگه اونا پیوستند و بیشتر گرایش به همجنس خودشان دارند!!!
بایستی روانشناسان، جامعه شناسان، فیلسوفان و رشته های علوم اجتماعی با کمک یکدیگر مشکل را بیابند و راه حلی برای کسانی که توهم ترنس بودن را دارند، بيانديشند.برای مردمانی که طرز تفکر عهد قاجار را در این خصوص دارند، به نظرم مدت زمانی که بگذرد، عادت میکنند.

5 پسندیده

ترنس با همجنس‌گرا تفاوت عمیقی داره که معمولا باعث میشه واکنش به همجنس‌گرایی نسبت به ترنس هم اعمال بشه. ترنس‌ها از نظر پزشکی قابل شناسایی هستن و حتی در ایران هم میتونن مجوز تغییر جنسیت دریافت کنن. داستان این تفاوت رو اینطور در نظر بگیرین: ترنس اگر به هم‌جنس علاقه داشته باشه، به دلیل اینه که واقعا از نظر روانی و ذهنی شبیه به جنس مخالف هست ولی هم‌جنس‌گرا مسئله کاملا متفاوته و بدون هیچ اختلالی تمایل به هم‌جنس داره.

متاسفانه جوگیری در فضای اجتماعی و محازی حتی در مدرنترین کشورها دنیا هم در مورد هم‌جنس‌گرایی وجود داره ولی در مورد ترنس این جوگیری وجود نداره چون شخص میتونه با مجوز لازم تغییر جنسیت بده و در صورتی که از نظر روانی واقعا این آمادگی رو نداشته باشه نمیتونه به این سمت بره.

این حرف بسیار معقولیه ولی نکته مهم اینه که بسیاری از عالمان این علوم حساس، بخصوص در جامعه ما، خودشون به شدت تحت تاثیر تفکر عامه هستن و دیدگاه بی‌طرفانه و عمیقی به مسائل ندارن. به همین خاطر در خیلی مواقع به جای ریشه‌یابی به دنبال «توجیه یابی» برای تفکر غالب هستن.

7 پسندیده

صحیح میفرمایید،سال هاست که در جریان هستم و کسانی را که برای جراحی به برادرم مراجعه میکردند را میدیدم. منظورم این بود که بیشتر ترنس ها خیلی با روحیه بالا مشغول یارگیری هستند و دغدغه های آنها که تغییر فیزبکی است به مراتب کمتر از نوجوانان و جوانانی است که تحصیل کرده و بیکار هستند و یا خانواده هایی که به دلیل مشکلات اقتصادی از هم پاشیده میشود و هزاران قلم از این دست. نا گفته نماند که خیلی از مردمانی که از نظر اقتصادی در رفاه هستند، از نظر رضایت که محصول توسعه یافتگی است در مضیغه قرار دارند و اقدام به مهاجرت خانوادگی میکنند و یا فرزندان خود را به بلاد کفر میفرستند که رضایت داشته باشند!

2 پسندیده

اگر آدمهای عادی هستن، خیلی خوبه. زندگی یکبار اتفاق میوفته و وقتی در جامعه‌ای نه تنها قدر استعداد و ارزشهای فرد رو نمیدونن، بلکه زندگی به دلیل تفاوت تبدیل به عذاب میشه، بهتر انتخابی مناسب انجام بشه که فرد به جایی بره که هم به زندگی خودش برسه و هم به جامعه هدف کمک کنه.

جایی در تاریخ همیشه از خودمون می‌پرسیم که چرا ما اینطور شدیم. جواب در مسائل بزرگ نیست واقعا، چون بسیار پرداخته شده و بسیار هم تلاش شده که با مسائل بزرگ دردهای جامعه دوا بشه. جواب در مسائل به ظاهرا کوچک ولی عمیق هست که تفاوتهای بسیار عظیمی رو در طولانی‌مدت رقم میزنه.

2 پسندیده

با این مطلب مخالفم ، در خارج از کشور خیلی کم به دنبال تغییر فیزیکی هستند زیرا تا حدی جامعه اونها رو پذیرفته و هر ساله با برگزاری فستیوال ، دولتها سعی می کنند آگاهی بیشتری به مردم عادی بدهند که بابا هر کسی مثل شما نیست حتما و حکما مشکل دار نیست . ولی در ایران تنها راهی که یه ترنس می تونه به زندگی عادی (باز هم نه عادی عادی ) تغیر جنسیته.

2 پسندیده

من برخلاف شما فکر میکنم
اگر فردی سطح بالایی از سواد رو داشته باشه و به خوبی با مشکلات و شرایط چنین افرادی اگاه باشه طبیعتا مثل افرادی که هیچی در این باره نمی دونند رفتار نمیکنه.

این مشکل فقط در شادی زندگی زناشویی شون تاثیر میذاره؟
یا نه پس از مدتی از تظاهر کردن به انچه در درونشون نیست خسته میشوند و همه چیز رو رها می کنند؟

درسته
هیچ جوره نمیشه همجنسگراهارو در دسته ی ترنس ها قرار داد
ترنس ها یک اختلال ژنتیکی دارند در صورتی که در همجنسگرا ها این اختلال روحی است.

من موافق نیستم
فردی که بیکاره و یا خانواده ای که مشکل اقتصادی دارند راحت تر با مشکلاتشون کنار میان تا ترنس هایی که از طرف جامعه و دوستان و حتی گاهی خانواده ترد میشن و از نظر روحی همیشه در حال فرارند و هیچ ثروتی وشغلی و رفاه دیگری نمی تونه این آرامش روانی رو به اون ها برگردونه.

2 پسندیده

من براساس تجربه برخورد و بحث گفتم. نکته مهم در این مباحث، تجربه برخورد هست و نه لزوما آگاهی تئوری. خوندن خیلی کم میتونه رفتار نهادینه شده در انسان رو تغییر بده و حتی منزوی بودن افرادی که مطالعه بیشتر دارن، میتونه باعث بشه که فرصتی برای تجربه اجتماعی مناسب نداشته باشن.

3 پسندیده

در جامعه ایران عرض کردم، همانند بسیاری از نسخه های اندیشمندان کشورمان که بایستی نسخه های خود را بر اساس رفتار کنونی جامعه بپیچند، ولی چنين نیست…

1 پسندیده

آمار بگیرید و درصد آسیب های اجتماعی که به جهت کمبود آگاهی (خرد جنسی) به افراد جامعه میرسد، متوجه خواهیم شد.

1 پسندیده

کشور قبولش داره دین قبولش داره اما مردم نه…! چرا؟ شاید چون الجیبیتی جوری وانمود کرده که گی ها و ترنس ها دستشون تو یه کاسه ست! و طبیعی ه که مردم همجنسگراها رو قبول نداشته باشند.
من با ترنسکشوال هارو توی هموسکشوال ها ریختن مخالفم! من ترنس ها مخصوصا ترنس های ضدlgbt زیادی دیدم.
فکر میکنم باید این دو تا (ترنس و همجنس گرا) رو از هم جدا کرد. مخصوصا توی بخش فرهنگ سازی.

مشکل اصلی اونجاست که ما اساسا برای مواجهه با چنین موقعیت هایی اصلا تربیت نشدیم…
نه در خانواده، نه در مدرسه و دانشگاه و نه در جامعه
به خصوص در ایران که فک کنم حتی حرف زدن در این موارد باعث طرد،شدگی یه شخص بشه …
مسائل دیگری نیز وجود دارند که ما هنوز برای آنها تربیت نشدیم و کسی چیزی به ما یاد نداده است…یادمه اولین بار در بندر لنگه وقتی شخصی رو دیدم که رنگین پوست بود، جا خوردم و همینطور به اون شخص نگاه میکردم…اصلا نمیدونستم رنگین پوست ایرانی هم داریم … ( عذرخواهی به خاطر به کار بردن این کلمه؛ چون همین الان هم نمیدونم استفاده از کلمه رنگین پوست درست هست یا نه) …

1 پسندیده