شما چه تصوری از خودتون دارین؟

شما چه تصوری از خودتون دارین؟

به نظرم اگر بخوایم به پیش‌رفت شخصی فکر کنیم، اولین قدم، داشتن یک تصور یا ارزیابی واقعی از خودمون هست. در غیر این صورت، نمی‌تونیم متوجه بشیم چند ماه بعد، یا چند سال بعد، چه تغییرات مثبت با منفی در ما ایجاد شده.

شما چه‌طور خودتون رو ارزیابی می‌کنین؟
چه‌شکلی مطمئن می‌شید که چه صفت‌هایی(مثلا منظم بودن، زودرنج بودن، …) در موردتون صدق می‌کنه یا نمی‌کنه؟ و یا شدت هر کدوم از این صفات در شما چه قدره؟

نمونه الهام‌بخش

من همیشه خودم رو آدم بی‌نظم و حواس‌پرتی تصور می‌کردم. دلیلش شاید این باشه که خیلی اوقات دست کلیدم رو گم می‌کنم و نمی‌دونم کجا گذاشتمش، خیلی اوقات یادم می‌ره نکات ایمنی رو رعایت کنم (مثلا آخرین بار هود آشپزخونه رو برای چند روز یادم رفت خاموش کنم)، معمولا به ندرت پیش میاد که 10 دقیقه زودتر از یک قرار بتونم اونجا حاضر باشم و چیزهای دیگه از این دست.
یک بار که مسئول برگزاری یک برنامه بودم، یکی از مدعوین که مستقیما با من در ارتباط بودند، خیلی جدی از نظم و انضباط من تشکر کردن!!! اون لحظه با خودم خندیدم و فکر کردم چه سوء تفاهم بزرگی تونستم ایجاد کنم! ولی بعدش فکر کردم شاید لازمه من تصورم از خودم رو تجدید کنم…؟

و بعد این پرسش برام ایجاد شد که برای دست یافتن به یک تصور پایدار در مورد خودم در هر مقطعی از زمان، از چه روش‌های قابل اندازه‌گیری می‌تونم استفاده کنم که خطای کمی داشته باشه؟
آیا باید از بازخوردهای دیگران استفاده کنم؟
یا اینکه خودم باید خودم رو ارزیابی کنم؟

7 پسندیده

چند گوئی که بد اندیش و حسود / عیب جویان من مسکینند
نیک باشی و بدت گوید خلق / به که بد باشی و نیکت بینند (حضرت سعدی)

هر دو مورد را باید در نظر داشت . از باز خورد های دیگران تعریف ها را باید فاکتور گرفت در ارزیابی خود هم باید متعادل بود.

2 پسندیده