با نزدیک شدن به انتخابات 98، یک جنبش نسبتا با سابقه ی دانشگاهی به نام مجلس عدالت خواه، تمایل خودش را برای شرکت در رقابت های مجلس اعلام کرد.
یکی از شعار های اصلی این جنبش «مجلس رو به هم بریز» است و ادعا می کند که عمده ی برنامه هایش در حوزه ی نابرابری های اقتصادی و اجتماعی است،گرداندگان این جنبش از مردم می خواهند تا توجه به بحرانی بودن وضعیت معیشت ایرانیان، حداقل تهران نشین ها «با هر عقیده ی سیاسی» و به دور از دعوای اصلاح طلب- اصول گرا به این پویش بپیوندند.
از طرفی گروهی (عمدتا اصلاح طلب) گفتمان عدالت خواهی را ابزاری برای تبدیل عدالت به صنعت و بی مفهوم شدن کلمه ی «عدالت» تلقی کرده اند یا با اشاره به حضور برخی چهره های نزدیک به محمود احمدی نژاد در این جمع، پویش عدالت خواهی را تلاشی برای لاپوشانی تخلفات دولت گذشته می دانند، آیا به راستی چنین است؟
و در نهایت به نظر شما پویش مجلس عدالت خواه می تواند زمینه را جهت تقسیم برابر فرصت ها حتی در شرایط کنونی فرآهم آورد؟
برای مشارکت تو این بحث فقط ۴۸ ساعت بعد از آخرین پاسخ فرصت دارین.
کاربرهای معتبر، که نشان پادپُرسی رو دارن، میتونن تو این گفتگو شرکت کنن.
من شعارها و مرامنامهی این جنبش را خواندم و به نظرم خیلی جذاب آمد. اما چیزی که ذهنم را مدام قلقلک میدهد این است که چگونه میشود که علی مطهری فرزند خلف نظریهپرداز جمهوری اسلامی رد صلاحیت میشود و چنین افرادی تایید میشوند.
قانون گذاری و نظارت بر اجرای درست قوانین، این چیزی است که از وظیفه ی نماینده به صورت کلی می دانیم.
آیا با تلاش برای اصلاح قوانین معیوب و نظارتی به دور از صف کشی های سیاسی نمی توان حتی یک صدم گام به جلو رفت؟
بله. خودم هم طرفدار این دیدگاه بودم و هنوز هم هستم اما حداقل در سالهای پیش رو چندان امیدی به تغییرات ندارم. مثلا طرح اصلاح قوانین برای منع کودک همسری در مجلس شکست خورد. حتی طرحهایی مثل FATF پس از تصویب در مجلس سر از جاهای دیگر درآورد. نتیجه این که گویا مجلس قدرت کافی حتی برای منع ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال ندارد چه برسد به این که بخواهد قوانین معیوب نظارتی را اصلاح کند.
در بهترین حالت ورود این جنبش عدالتخواه میتواند به شنیدن صداهای مخالف (نطقهای آتشین و بی نتیجه) یک اقلیت بیانجامد نه به تغییر قوانینی که اکثریت اصولگرای مجلس آن را میپسندند. البته به نظر من وجود همین چند ساز مخالف در مجلس، بهتر از هیچ است.
برای مقایسه، خوب است که مجلس عربستان سعودی (که کاملا فرمایشی است) را به عنوان مرجع در نظر بگیریم و ببینیم که آیا به آن نزدیک میشویم یا دورتر میشویم. چیزی که من میبینم مورد اول است.
در تمام انتخابات قبلی شعار عدالت و عدالت خواهی بوده
اما ایا کسی اینجا هست که بگه شرایط زندگی مردم قبل و بعد از انتخابات تغییری کرده
فکر کنم تعریف نمایندگان از عدالت فرق زیادی با تعریف مردم دارد
به فرض اینکه یک نفر یا یک گروه برای حل مشکلات مردم کاندید شده باشد باز هم کفایت نمیکنه و احتمالا داخل مجلس بنا به مصلحت رنگ عوض میکنند و اگر هم همچنان بر طرفداری از مردم اصرار کنند باز هم بعید میدونم نتیجه ای در پی داشته باشه
اگر چنین است،راه حل عملی چیست؟
در ضمن تصور می کنم دو مثال قبلی فقط جز کوچکی از مشکلات مملکت اند و هنوز خیلی از مسایل کشور فریاد نشده اند!
و آیا در کنار این شعار ها، برنامه ای برای مطرح کردن مشکلات مملکت و حرکت به سوی حل آنان ارایه شده است؟ اگر سایت این پویش را ببینید و برنامه ی ۹۸ صفحه ای شان را مطالعه کنید، شاید بهتر بشود در موردش گفت و گو کرد.
1- چندی پیش نظری دادم که حذفش کردم و تصمیم گرفتم اول مانیفست «چه باید کرد» این گروه رو مطالعه کنم. البته از قبل با این گروه و طیف آشنا بودم که دیدگاههای متعددی دارند ولیکن میشه گفت این اولین بیانیه جامعی است که ارائه میکنند و ایضا اولین حضور در انتخابات که خودش در بین این گروه جای بحث بوده که آیا حضور در انتخابات لزومی دارد یا باید ابتدا به یک نگرش دقیق و استراتژیک رسید و سپس آن تز را در میادین انتخاباتی به عرضه گذاشت. همانطور که گفته بودم پراگماتیستی وارد شدند و شاید مهمترین علتش این باشه که نباید زمان رو از دست داد اونم وقتی که شتاب تحولات بالا رفته.
2- متهم شدن به عدالت خواری نوعی پوپولیسم سیاسی است. همان کسانی که دیگران را به پوپولیستی بودن متهم میکنند در تیتر یک روزنامه خود تحت عنوان مانیفیست انتخاباتی پوپولیستیترین حرفها را میزنند. (این روزها واژه پوپولیست و پوپولیسم بیش از حد لوس شده. به همین علت این مدل متهم کردن از مد افتاده!!)
3- انتخابات در کشور ما روندی تکاملی داره و کاملا مشهوده و امری است مبارک. از حالت انتخاباتی با زور پول و کباب رسیدیم به ارائه لیست انتخاباتی که در انتخابات قبلی یک لیست رای کامل آورد. هرچند که مشکلاتی داشته و داره به هرحال اولینها ، الزاما بهترین نیستند و نیاز به تجربه اندوزی داره. اما حالا از لیست واحد رسیدیم به جریانی که مانیفیست انتخاباتی ارائه میکنه. یعنی قبلش میگه دنبال چی هستیم. ممکنه اجرایی نکنه ولی باز هم حرکتی رو به جلو است.
4- مانیفیست جالبی دارند. نکته مهم اینکه به زیبایی از برخی فرصتهای قانون اساسی استفاده کردند و شاید میخواهند استفاده کنند. نکته مهمی است که قانون اساسی فعلی فرصتهای خوبی دارد. ظرفیتهایی دارد که کسی به فکرش نیست ازش استفاده کنه! اینکه یک جریان به دنبال استفاده از این ظرفیت باشه خوبه (حداقل در حرف ؛ خودم به جریان تکاملی بیشتر از بهبود صاعقه وار اعتقاد دارم)
5- به عقیده گرامشی زمانی که احزاب سنتی منجمد میشود و از شرایط زمان عقب میافتند بحران شکل میگیره. بحرانی که منجر به فعالیت جریانی سوم میشه که ممکنه ارتجاعی یا مترقی باشه. (گرامشی با این نگرش روی کار آمدن ناپلئون اول و سوم ، فاشیسم ، کودتای جولوس سزار و … رو تحلیل میکنه). الان وضعیت جریانات سنتی ما نیز بدین شکل شده.
6- البته نمیتوان گفت حتما عامل بهبودگری خواهند شد. من بیشتر به روند سیر تکاملی بهبودی نگرش و کیفیت انتخابات مدنظرم هست و ایضا که همانطور که گفتم شرایط برای یک جریان مترقی یا واپسگرا مناسب است.
و تکلیف مسئولیت اجتماعی چه خواهد شد؟( لطفا مسئولیت اجتماعی را شرکت در رای دادن خلاصه نکنید!)
آیا شرکت نکردن و تکفیر یا خشم گرفتن عقلانیت دسته جمعی است؟!
آیا فقط انتخاب در رای دادن خلاصه می شود و در ضمن بهترین گزینه ها چه کسانی اند؟(اگر رای دادن تنها گزینه ی موجود است)
اگر بگوییم «تکامل»، جامع نیست و به نظرم این مورد هم مثل خیلی از تحرکات شبه اجتماعی، نقطه ای است و به دلیل در اقلیت بودن عقلانیت نسبی واقعی(!)، باز هم موج های احساسی و عدم پذیرش عقلانیت یا عدم وجود اراده برای گسترش آن و همچنین نقش نسبتا منفی نخبگان باعث محو شدن همین تحرکات کوچک خواهد شد.
به نظرم رای دادن لیستی در واقع پوششی است برای همان حرکات احساسی قومی-قبیله ای، حداقل تا زمانیکه این رای دادن به سیاق 96 یا 94 باشد، چنین است.
به علاوه هنوز در بخش های بزرگی از ایران رای قومی-قبیله ای یا شامی-ناهاری جواب می دهد، شخصا در تلاش بودم تا جریانی از عقلانیت را در زادگاه خودم به راه بیاندازم که خیلی راحت از راهش منحرف شد، یکی از دوستان همین چند روز پیش به من گفت: اینجا فضا جور دیگری است! و راست می گفت، هنوز حماقت و حماقت گستری جواب می دهد و اگر بخواهی خلاف جریان شنا کنی لِه می شود، می دانند اما نمی خواهند!
جواب این سوالتون رو نمیدونم و باید فکر کنم در موردش
من توضیح دادم که بی طرفانه کنار کشیدم
شرکت در انتخابات رو از اون لحاظ احمقانه میدونم که اولا انتصابات است و این بارها به خیلی ها ثابت شده
و دوما مجلس فرمایشی که برای خوشامد گویی و چاپلوسی خیلی طرحها رو تایید یا رد میکنه چه ارزشی داره که من به خاطرش حرص بخورم
من به این نگاه بی طرفانه احترام می گذارم و خودم هم تقریبا در چنین موضعی هستم، یا دقیق تر بگویم در موضع جمع آوری و بررسی اطلاعات ام، حالا به این موارد نگاه کنید که اگر این مجلس نبود، شاید حرف اش هم مطرح نمی شد، پس باید در انتصابی بودن این سمت حداقل یک اپسیلون شک کرد، لطفا به این موارد با ذهن باز فکر کنید:
پیگیری طرح هایی از جمله عفو عمومی، جرم سیاسی، جلوگیری از ازدواج دختران نوجوان و قانون تعیین تکلیف فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی،پیگیری مسائل بازداشت شدگان محیط زیستی،اصلاح قانون ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان،طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان،تشکیل کمیته رفع حصر