این روزها، در هر جمعی که بشینی، صحبت از اینکه مردم در انتخابات چقدر مشارکت میکنند و اینکه دلایل خودشون رو برای تحریم یا شرکت در انتخابات بیان کنند. آنچه که از بررسی خیلی سطحی از جوامع مجازی مشخص میکنه اینکه تحریم انتخابات کفش سنگین تره فعلا!
اما آیا این راه درستی برای اعتراض به وضع سیاسی موجوده؟! آیا شرکت نکردن طیف وسیعی از مردم منجر به راهیابی افراد تندرو و یا طیف خاصی از گروههای سیاسی به مجلس نمی شود؟
برای مشارکت تو این بحث فقط ۴۸ ساعت بعد از آخرین پاسخ فرصت دارین.
کاربرهای معتبر، که نشان پادپُرسی رو دارن، میتونن تو این گفتگو شرکت کنن.
متاسفم که این انتخابات هم مثل تمامی انتخابات دیگر شرکت نمیکنم
دلیل شرکت نکردنم هم اعتراض نیست
هر بار که انتخابات شرکت کردم و حتی اکر کاندید مورد نظر نماینده شد و یا رییس جمهور پس از گذشت زمانی به اشتباه بودن انتخابم پی بردم و متاسفانه هیچ اصلاحاتی رو نه تو سطح استانی و نه کشوری شاهد نبودم
وضعیت معاش مردم کشورم باعث شده بفهمم که نماینده ی دلسوز نداریم و اگر داشته باشیم هم کاری از دستش برنمیاد
چه خوب که این سوال رو مطرح کردین، مدتی هست ابهامه تو ذهنم هست، منتها راه مناسبی برای طرحش پیدا نمیکردم! ممنون
بیاین بدی های شرکت کردن یا نکردن در انتخابات رو لیست کنیم:
اگه شرکت نکنیم:
یکی از روشهای به رضایت رسوندن حس مسئولیتپذیری اجتماعی رو در خودمون از دست دادیم.
همون طور که گفتین ممکنه افراد تندرو یا طیف خاصی از گروه های سیاسی وارد مجلس شن.
اگه شرکت کنیم:
بعد از چند مدت میشنویم که «خودتون انتخاب کردین! ما که مسئولیتی نداریم.» پس نه تنها در مسئولیت اجتماعی، بلکه در سایر مسئولیتها و ناکارآمدیهای سیستم هم شریک میشیم.
با همون احتمال قبل (شرکت نکردن) ممکنه افراد تندرو و طیف خاص از گروه های سیاسی وارد مجلس شن. پس حتی ممکنه حس رودست خوردن هم بهمون دست بده.
سیستمها که تغییری نکردن و مشابه قبل قراره ناکارامد باشن، پس مستقل از اینکه کی وارد شده و کی وارد نشده، امور و وظایف مربوط به مجلس به همون شکل قبلی پیش میره.
بعد از چند مدت حس ناامیدی شدیدتری نسبت به وقتی که شرکت نکردیم، بهمون دست میده. چون میبینیم ما که وظیفه مون رو انجام دادیم، ولی هنوز اوضاع نابسامانه! یه جوری خودمون رو در نابسامانی شریک میدونیم، چون همون طور که مسئولا به درستی گفتن این ما هستیم که انتخاب کردیم.
مسئله اعتراض کردن یا نکردن به کنار، تا وقتی سیستم ها ناکارامد هستن، خیلی مهم نیست چه کسی وارد سیستم میشه، پس شرکت در انتخابات صرفا وقت و انرژی و کاغذ و فضا و سرمایه و … هدر دادنه.
باید قبول کنیم که اختیارات مسئولای قوه مقننه و مجریه وسیع نیست و در نقاط حساس اصلا نمیتونن کمکی بکنن. نمونههاش رو دیدیم و نمیخوام ذکر کنم.
اونها (مقننه و مجریه) در زاویهای کلانتر, پیرو ایدئولوژیِ سطوحِ بالاترِ حکومت هستند و حالت موجودِ امروز (چه خوب چه بد) معلول همین ایدئولوژی هست.
رای ندادن وقتیخوبه که هیچ گزینهی برتر و اصلحی در بین کاندیداها نباشه و تا وقتی شعار انتخاباتیِ نمایندگان, مزخرفات محض و تلاش مضحک برای رای آوردن باشه همین منفعل بودن بهترین گزینهست.
به نظر من ساختار سیاسی ایران که سالها پیش شکل گرفته تغییر و تاثیر تصمیم مردم رو غیرممکن میکنه.
چرا که سیستمی که در ابتدا توسط رای مردم تایید شده، توسط شورای نگهبان (یک جمع ۱۲ نفری) همواره خودش و نظرات همجهت خودش رو تایید میکنه و تلاش میکنه اشخاص مخالف رو با استفاده از تواناییش حذف میکنه.
از یک نگاه این ساختار منطقی به نظر میرسه. چرا که تعداد کاندیداها رو کاهش میده. مثلاً قرار نیست در شهرتون از بین ۵۰۰ کاندیدا ۵ نفر رو انتخاب کنیم. اما. حقیقت اینه که فیلتر رو خود سیستم اعمال میکنه. یعنی رای ۱۲ نفر به اندازه میلیونها نفر قدرت داره.
اما این روش به معنی انتخاب نیست. بلکه به معنای تایید است.
بازگردیم به اولین انتخابات ایران، رای به قانون اساسی. مردمی که شاید حتی متن قانون اساسی را نخواندهبودند به آن رای دادند. یعنی آن را صرفاً تایید کردند و نه انتخاب.
در مجموع ساختار سیاسی ما ایرادهای مهمی داره که فقط با آگاهی و خواست همه مردم خودبهخود اصلاح میشه و سیستم ما مثل سیستم خیلی کشورهای دیگه اینقدر خودش رو محکم تایید خواهد کرد که اجازه هیچ اعتراض و تغییری رو نمیده و تنها راه آگاهی جامعه هست به نظر من. ارزش رأی مردم
امسال در حدود ۵۸میلیون نفر واجد شرایط هستند. در بهترین حالت اگر شورای نگهبان همه را تایید کند، قدرت رای هر کدام از این ۱۲ نفر به اندازه ۴/۸ میلیون نفر است. با توجه به آمار شورای نگهبان حدود ۵۰٪ رد صلاحیت شدهاند، قدرت رای هر نفر از شورا برابر با رای حدود ۹/۶ میلیون نفر است.
اما راه حل چیست؟
ما باید انتخابات و دموکراسی را در اندازه کوچکتر همواره در همه کشور داشته باشیم و هر حزب بتواند از مدتها قبل نماینده خود را معرفی کند. بدون هیچ فیلتری. بعد از آن، رایگیری روی این نمایندگان صورت میگیرد.
قبل از اینکه به سئوال اصلی بپردازم دوس دارم متن سئوال رو کمی بررسی کنم چون نکات بسیار جالبی توی اون هست که فقط مختص ایران هم نیست.
احتمالا شما در مورد فضای مجازی صحبت میکنین چون به طور فردی نمیشه داده کلی از جامعه به دست آورد. فضای مجازی مثل توییتر که بیشتر سیاسی هست تنها درصد کم و قشری خاص از جامعه هستن و به نظرم جامعه آماری خوبی نیست. این در مورد انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا هم اتفاق افتاد که اصطلاحا قشر خاکستری نتیجه بسیار متفاوت از آمار فضاهای محازی رو بیرون داد.
چند تا نکته در این مورد مهمه. یکی اینکه جامعه آماری نباید بایاس خاصی داشته باشه یعنی براساس پارامتر خاصی انتخاب شده باشه. جامعه آماری در فضای مجازی بایاس هست و باید در کاربرد نتیجه آمار اون برای همه جامعه دقت کنین. دوم اینکه وقتی یک حرکت به شکل منفی در فضا پراکنده میشه (مثلا در مورد انتخابات آمریکا، فضا به شکلی بود که رای به ترامپ به نوعی بسیار منفی جلوه داده شده بود.)، آمار صداهای خاموش در همون فضای مجازی بیشتر به سمت تمایل به حرکت منفی خواهد بود.
من فکر میکنم که آمار انتخابات چندان تفاوت مشهودی با گذشته نخواهد داشت. قشر خاکستری ایران همون سیگنالهای گذشته رو دریافت میکنه و به شکلی به همون سبک گذشته رای خواهد داد. البته در شهرهای بزرگ مشارکت کمتر خواهد بود ولی نه اونقدر که بخوایم اسمش رو بزاریم تحریم انتخابات.
معمول بر این هست که طیف میانه رو سیاسی ایران تمرکز زیادی بر شهرهای بزرگ داره (به دلایل مختلفی که چندان نامعقول هم نیست از جمله اینکه در شهرهای بزرگ، افراد بیشتر براساس سیاست تصمیم میگیرن و امکان جذب به شکل شبهحزبی بالاتر هست تا مناطق کوچکتر). این به معنی شکست احتمالی طیف میانهرو و یکدست شدن مجلس خواهد بود هرچند نکتهای مهم وجود داره که شروع یکدست محلس به معنی ادامه و پایان یکدست اون نخواهد بود.
درست و غلط رو با موثر یا غیرموثر جایگزین میکنم احتمالا هدف شما هم همینه ولی در انتخاب من جهت مطرح نیست! آیا تحریم انتخابات روش موثری برای اعتراض هست؟ باید ببینیم که اثر اون بر شرایط سیاسی چه چیز خواهد بود. اون کسانی که به عنوان طیف تندرو در ایران مطرح هستن، عموما از این حرکتها استقبال میکنن چون بدون دردسر فضای سیاسی رو قبضه میکنن و به فرآیند «رعیتزدایی» یا «غیرخودیزدایی» ادامه میدن.
ولی نکته مهم اینه که شرکت نکردن چه پیامی به طیف میانهرو میده؟ پیامی ساده که شما موثر کار نکردین و موفق نبودین. متاسفانه طیف میانهرو تنها از طریق انتخابات میتونه این پیام رو از مردم دریافت کنه و در بقیه زمانها به شکلی منفعل عمل میکنن و تنها کاری که انجام میدن ترساندن مردم از حضور طیف مقابل هست. به نظرم زمان اون رسیده که این بازی دوقطبی سیاسی تمام بشه و مملکت وارد فاز جدیدی بشه.
به نظرم بهتره که به یاد داشته باشیم تا وقتی که تغییر اساسی در مدیریت داخلی و خارجی ایجاد نشه، وضعیت بدتر خواهد شد و این ربطی به افرادی که در سمتهای دولتی هستن نداره. خود همین طیف میانهرو هم نشون داد که در درک مسائل، تحلیل تغییرات سریع دنیا و تطابق با اون، تحرک مناسب در مورد اقتصاد و … هیچ تفاوتی با طیف تندرو نداره صرفا رنگ و آرایش بهتری دارن.
و البته ابتدا باید این پرسش را نیز مطرح کرد که اصولا تعریف انتخابات چیست، هدف اش چه؟
دوم اینکه آیا هر انتخابات آزاد و چند حزبی خصوصا در مملکت ما به بهبود اوضاع منجر شده است؟
این به تعریف ما از انتخابات بازمی گردد، اگر فرآیند رای گیری زیرمجموعه ی انتخابات باشد، آنگاه می شود نتیجه گرفت که ما هیچ وظیفه ای را انجام نداده و به اتمام نرسانده ایم!
و این سیستم ناکارآمد از کجا آمده است؟
ولی وقتی پای رانت خواری به میان می آید وسیع است!
اینطور نیست؟
اتفاقا خلاف نظر شما معتقدم اختیارات هر دو قوه وسیع است، مهم مفهوم انتخابات است که مردم ما آن را صرفا به رای گیری محدود کرده اند!
به نظر من این مربوط به یک روند اجتماعی است، یعنی اگر در یک روند اجتماعی، تحرکاتی و تمایلاتی که امروزه بد تلقی می شوند اما رواج دارند، قبیح شوند و رواج پیدا نکنند، به مرور تاثیرش در سیاست گذاری ها بیشتر حس خواهد شد و در نتیجه تغییر واقعی برای حل بحران جمهوریت رخ خواهد داد.