هرچند در هر روز از زندگی با وقایع مختلفی روبرو میشویم و میلیونها چیز جدید را تجربه میکنیم، اما بعضی لحظات چنان به یاد ماندنی هستند که هرگز نمیتوانیم آنها را فراموش کنیم. عشق همواره تجربهای ناب و خاص هستش، اما عشق اول چیز دیگری ست. عشق اول برای بسیاری از افراد تجربهای فراموش نشدنی ست که برای همیشه در ذهن و قلبشان حک میشود. شاید عشق اول چندان به درازا نکشد، اما خاطره آن همیشه با ما خواهد بود و یادآوری آن انبوهی از احساسات مختلف رو در ما بیدار خواهد کرد که بیان آن در قالب لغات بسیار دشوار خواهد بود.
دوست دارم بدونم آیا اونایی که به عشق اول خودشون رسیدن، از این وصال راضی هستند یا ترجیح می دادند که مثل خیلی ها در فراق عشق اول می بودند…؟
سن یکی از عوامل بسیار مهمی است که میتواند رفتار افراد را هنگام قرار گرفتن در رابطه عاطفی تحت تأثیر قرار دهد. دختران در سنین نوجوانی اغلب عشق پرشورتری را تجربه میکنند که سرشار از احساسات عاطفی عمیق، بدون دوراندیشی و تمایل بسیار زیاد برای بودن در کنار یکدیگر است. این نوع عشق که به تعریف عشق آتشین در روانشناسی نزدیک است تا حد زیادی تحت تأثیر تغییرات مرتبط با دوره نوجوانی قرار دارد. اگر دختری در این دوران اولین تجربه عاشقی را داشته باشد قطعاً درصورت بهم خوردن این رابطه تاثیرات عظیمی بر روی وی خواهد داشت.
عشق اول؛ اولین تجربه عشق، حسی عمیق و پایدار در تمام افراد از لمس کردن حس واقعی دلبستگی و دوست داشتن یک فرد است. این احساس با دوست داشتن والدین یا اعضای خانواده فرق دارد، و اولین تجربه عشق واقعی ست که نسبت به فردی از جنس مخالف صورت می گیرد.
فارغ از اینکه تجربه اولین عاشقی خوب بوده یا نه، لمس این احساس، هر چقدر هم که کوتاه و گذرا باشد در ذهن افراد باقی می ماند و از آن به عنوان خاطره ای ماندگار یاد می کنند.
البته تعریف من از عشق فقط عشق عرفانیست . ولی اگر بخوام خواسته شما را اجابت کنم باید بگم به خیلی موارد بستگی داره مثلا میزان شوریدگی عاشق و میزان تعهد معشوق , خصلت استواری عاشق (آیا هر لحظه عاشق و لحظه بعد فارغست بانه) و…
عشق، تعریف شدنی نیست. از آن رو که عشق، یافتنی ست نه بافتنی.ممّا یُدرَک وَ لا یُوصَف هست، نمی توان آن را به کمند الفاظ درکشید چنانکه نسیم بهاری را به فخ و دام نتوان صید کرد.
ابن عربی در فتوحات گوید که هر کس عشق را تعریف کند عشق را نشناخته است. و سلطان العلما(بهاءالدین ولد) در کتاب معارف به کسی که از او دربارة ماهیت عشق سؤال کرده بود گفت: اگر آن را یافته ای چه بگویم؟! و اگر نیافته ای چه بگویم؟!
بنده جسارتی در مورد مطلب شما نکردم و هرگز نمی کنم. مشخصه که معلومات تون در این خصوص زیاده و باعث افتخار هست که در خدمت بزرگواری همانند حضرتعالی هستم. هدف از بیان اون مطلب این بود که شما از عرفان فرمودید، بنده هم مطلبی از عرفا گذاشتم.