این که عالیه! با روحیات ما مشهدیا هم میخونه
فقط یه سوال: چه جوری چنین چیزی جا افتاده؟
این که عالیه! با روحیات ما مشهدیا هم میخونه
فقط یه سوال: چه جوری چنین چیزی جا افتاده؟
علاوه بر این موضوع من همیشه فکر میکنم که چرا مثلا این مسئولین رستورانها یه مقدار کار اماری انجام نمی دن.
من اگه باشم یه کار اماری ساده انجام میدم به این صورت که مثلا با در نظر گرفتن وزن دقیق برنجی که به هر مشتری میدم و دست اخر میزان برنجی که اضافی داره . یه نگاه اماری به این موضوع میکنم تا یه مقدار صحیحی از غذای مورد استفاده مشتری هام رو بدست میارم. و اینطوری بابت کم تر مصرف کردن برنج یا سایر موارد مقداری سود میکنم.
و برای مشتریانی که احیانا مقداری بیشتر از مقدار تعیین شده مورد نیازشونه یه سلف سرویس مجزا در انتهای سالن رستوران در نظر میگیرم. و یا با گارشونها در انتهای غذای مشتری ها اجازه میدم که در صورت نیاز مقدار بیشتری غذا به صورت رایگان در اختیار مشتری هام بزذارن و اینجوری به نحوی تبلیغات انجام میدم.
مثلا میشه شمارش کرد که ظرف سالادی که حاوی صد گرم کاهو سه تا گوجه و مثلا هفت تا خیاره و به طور متوسط هر بار بیست گرم کاهو اضافی میاره رو با یه تغییر اندک ارائه میدم و اونم هشتاد گرمیه.
اینم توصیه های یه اصفهانی
دنبالهی موضوع چه جوری میشه هزینه های انسانی بررسی مصرف برق و گاز خانه ها، رو با الگوریتم های ساده کاهش داد؟
ما که می گیریم وقتی چیزی می مونه از غذامون. این وقتیه که خودمون می ریم توی رستوران . اما توی مهمونی ها نه
معمولا برنج خالی ته ظرف ها و یا اضافه ی سالاد و … میمونه. یعنی خودم (!) اگه کبابی چیزی بمونه میگیرم و بعضی اضافه ها که به نظر به صرفه نمیاد رو نمیگیرم.
فرض کنید صاحب رستورانی میخواد با فروش غذا، مقدار ثابتی پول دربیاره حالا اگر این پول رو از تعداد کمتری مشتری به دست بیاره براش خیلی راحت تره. با کم کردن حجم غذا و به تبع کم شدن مبلغ اون، باید مشتری بیشتری داشته باشه تا به اون میزان درآمد دست پیدا کنه.
به نظرم فروختن حجم غذای بیشتر برای فروشنده ها به صرفه تره. بنابراین غیر از کار کردن روی فرهنگ مردم(مشتریها) باید رو این قضیه هم فکر بشه.
بله با این موضوع موافقم و اتفاقا چند وقت پیش مستندی در مورد اینکه چطور شرکتهای مثل کوکا کولا و یا مک دونالد با تغییر ذائقه مردم اونها رو به بیشتر خوردن تشویق میکردن هم دیدم که حرفهایی مشابه حرفهای شما میزد و لی شاید برا مواردی مثل غذاهای داخل هواپیما و یا رستورانهای پر طرفدار و شلوغ این موضوع رو انجام داد. و شایدم برای رستورانهای مطرح شده شما میشه مابه التفاوت رو با موارد دیگهای همچون دسر و سایر موراد پر کرد. مثلا من وقتی قراره برای یه وعده غذا به جای ده هزار تومن هشت هزار تومن بدم و از طرفی می بینم که ظرف دسر پنج هزار تومنی با سه هزار تومن در دسترس من هست خوب اون رو هم انتخاب میکنم. منظورم اینکه در زمینه تجارت
شاید بشه با قرار دادن جایگزینهایی اون سود رو حتی بیشترم کرد. و در کنارش اسراف رو هم کم کردش
باید دید که چرا شرکتها علاقه مند به همچنین کاری نیستن…
نوشتن این خلاصه و جمع بندی خیلی خوب بود و یه چیزایی یاد من آورد.
چند درصد از دورریز مواد خوراکی مربوط به دور ریختن ته مونده غذایی هست؟
در واقع بخشی از این اسراف غذایی مربوط به کپک زدن میوه ها هم میشه یا جوونه زدن سیب زمینی! دلایلش هم میتونه خرید مواد غذایی خارج از برنامه باشه مخصوصا وقتی گرسنه هستیم و میریم سوپر مارکت خرید میکنیم. خوبه واسه هفته از قبل برنامه داشته باشیم که چی میخوایم بخوریم برای وعده های غذایی شاید یه راه کاهش این دورر یختها باشه.
با شما موافقم …
کاری که برای خیلی افراد کسر شان حساب میشه شکم خیلی ها رو میتونه سیر کنه.
این که هر کدوم از ماها از خودمون شروع کنیم به انجام دادن این کار به مرور زمان یه مسیله عادی میشه مشکل اینه که هر نفر از کسی دیگه ای توقع همچین کاری رو داره و همه فقط ادعا میکنند
یه راهش اینه که ادما اسکیل غذایی شون رو بشناسند. و از همون ابتدای کار هنوز غذا دست نخورده میزان اضافه رو جدا کنند .و غذای اضافه رو در ظرف یه بار مصرف با خودشون ببرند.
این با خود بردن اضافه غذا شاید در تهران بی کلاسی باشه و حمل بر خست، ولی باید دید مردم رو یواش یواش تغییر داد. با انجام این عمل و خجالت نکشیدن، همان طور که الان در مشهد باب شده است.
شاید منظور این بوده مثلا اگر برنج و گوشت بخوان برنج جداگانه وزن میشه و گوشت هم جداگانه وزین میشه و در ظروف قرار میگیره
تحقیقی در انگلیس انجام شده که حدود 30 الی 40درصد زباله ها مربوط به میوه و سبزی است در حالیکه در کشور ما پروتئین است. در بسیاری از کشورهای دنیا تامین غذا بخش مهمی از دغدغه مسولین است. ازجمله بازیافت غذا و تامین جیره غذایی برای دام و طیور یا تهیه کمپوزیت. در آمریکا دستگاههای بازیافت خانگی چیزی شبیه باکس های کوچک وجود دارد. آمریکا در این مورد گام های بزرگی برداشته که بخش دیگریش مربوط به بازیافت پسماندهای کارخانه است.
چه خوب که از تحقیقها و نمونه های الهامبخش موجود در دنیا گفتین . برای مطالعه بیشتر افراد علاقهمند، اگه لینک تحقیقها رو هم در دسترس بذارین عالی میشه.
استارتاپهایی هستند که به مسئله مدیریت پسماند غذایی رستورانها و هتلها میپردازند و با کمک پردازش اطلاعات و هوش مصنوعی به مدیران رستورانها و هتلها کمک میکنند تا دقیقا بدانند در عرض یک ماه چقدر پسماند غذایی دارند و به آنان کمک میکند تا با مدیریت صحیحتر پسماند غذایی را کاهش داده و هزینه تامین مواد اولیه اضافی را کاهش دهند. (مثل استارتاپ winnow)
در کنار این چرخه ، استارتاپهای دیگری هم هستند که برای این پسماندها بازار ایجاد میکنند تا غذای اضافی سالم به دست افراد نیازمند و خیریهها برسد و مانع از دور ریز غذا میشوند. (مثل استارتاپ copia و به نوعی مثل استارتاپ olio بریتانیایی)
در مورد این مسئله خیلی جا و فرصت برای نوآوری و ابداع روشهای مدیریت و کنترل بهتر وجود داره که میشه با خلاقیت این مشکل رو حل کرد و از حجم غذایهای دور ریختنی کاست.
سلام بله همینطوره .شماایده ای عملی دارید؟که تمایل به همکاری داشته باشید
من لینک نه اصل مقاله رو از گوگل اسکالر در آوردم که بیشتر درمورد ترکیبات پسماندها باآوری وتولید دوباره در صنایع مختلف استفاده میشود.شنیدم دانشگاه تبریز کارهایی در این زمینه انجام داده اند.