غم و ناراحتيت رو با چه عباراتى توصيف ميكنى؟

ممنون :ok_hand:، برداشتم از دایره کلمات شما برای توصیف غم:

  • دلم تنگه.
  • سردرگم هستم.
  • کلافه م.
  • ناامیدم(؟).

لج کردن و پرخاش کردن رو گذاشتم کنار، چون اون ها به نظرم واکنش و یا رفتار بعد از حالتِ ناراحتی هستن.

سوال خیلی فلسفی نیست، یه تمرین هست که یه مشاور برای شناخت بهتر احساسات داده. هدف از این تمرین ساده س: تا وقتی نتونی چیزی رو در قالب کلمات بیان کنی، ایجاد شناخت نسبت بهش برات دشواره.

و مسلما ما فقط یه درجه غم تجربه نمیکنیم تو زندگی مون. مثال میگم با از دست دادن عزیزترین‌هامون یه میزان غم و ناراحتی به زندگی‌مون وارد میشه در حالی که وقتی مثلا تیم محبوبمون تو فینال چمپیونزلینگ می‌بازه، یه میزان دیگه غم. و خوبه بتونیم این دو میزان متفاوت از احساسات رو به زبون بیاریم.

اگه هنوز تو چراییش شک دارین، به این سوال فکر کنین: چرا کلمه ها رو اختراع کردیم؟ مگه نمیتونستیم زندگی رو بدون نامگذاری و کلمات، تجربه کنیم و بگذرونیم؟

3 پسندیده