چیزی که ذهن بنده رو بعد از آشنایی با پادپرس به خود مشغول کرد این بود که این همه مسئله و پیشنهاد و ایده و نقد و مطلب، بالاخره چطور باید منظم و مدون بشه تا کسی بتونه براحتی و البته سریع و دقیق بفهمه که هر موضوع دقیقا کجای اون فرآیند واقع شده؟!
هر موضوع یا مسئله یا ایده تا امروز به کجا رسیده و بطور تقریبی و نه خیلی دقیق، چند گام باید طی کنه تا به مراحل آخر خودش برسه؟ اون گامها چطور تعیین می شن؟ چه کسی یا چه شاخصی میگه که هر گام درست پشت سر گذاشته شده و پاس شده ؟
این مسئله برای موفقیت پادپرس باید خیلی مهم باشه! احتمالاً.
یه کتابخونه رو تصور کنین که تعداد کتاب هاش از هزار تا بیشتر باشه، چه جوری به کتاب دلخواهتون دسترسی پیدا میکنین؟
چه جوری کتاب های خوب رو شناسایی میکنین؟
در ضمن با توجه به ماهیت موضوعاتی که در پادپُرس مطرح میشه و تم بلندمدت اونها، هنوز زوده پیگیر به نتیجه رسیدن موضوعات و یا درست و نادرست بودن گام ها باشیم. در عین حال این پرسش نشان از دید بلند مدت شما داره و صدالبته بهتره از همین الان طرحی برای دسترسی راحت به موضوعات، فیلتر مناسب و همین طور شاخصی برای سنجش مطالب داشته باشیم.
بعید میدانم استدلال درستی باشد آن هم با توجه به ماموریت مهمی که پادپرس برای خود تعریف کرده است.
به هر حال شما و سایر دوستان صرفا برای گذران وقت و گفتگوهایی برای رفع تنهایی های خود که به اینجا سر نمی زنید. میزنید؟ حتما قصد دارید مسئله طرح کنید به امید حل، یا مسائل و پاسخ ها را ببینید و بررسی کنید و در صورت امکان کمکی کنید. بنابراین باید انتظار خروجی های مفید و نظرات و دیدگاه های قابل اجرا و قابل ارزیابی را داشت.
به نظر شما ممکن نیست با یک فرآیند ارزیابی و برچسب زنی جمعی مشخص کرد هر پست و هر موضوع که طرح می شود چقدر به حل یک مسئله کمک کرده و آن را در کجای فرآیند طرح مسئله تا راه حل نهایی قرار داده است؟
آیا کسانی که مدام در این کتابخانه در رفت و آمدند نمی توانند برای یافتن کتاب های مناسب به تازه واردان کمک کنند؟ برای یافتن جای کتابها، کتاب های مرتبط با موضوع یا کتاب هایی که متناسب با سوال مخاطب جدید باشند؟
بعید میدانم تنها راهکار، شخم زدن کتابخانه آن هم هر بار و برای هر شخص باشد!
مسئله ای که من طرح کردم صرفا یک تجربه شخصی ناموفق نیست که درباره آن توضیح دهم، کلیتی قابل مشاهده و قابل درک است و شاید نقدی به این فضا.
اگر واقعا و در عمل قرار بر طرح مسئله و یافتن راه حل برای موضوعی باشد، باید آن را دید و درک کرد!
نوشتن از درد و دلها، عواطف و احساسات درونی، تخیلات شاعرانه و مسائل مشابه نسبت کمی با عینیت و حقیقت و تغییر و اصلاح و بهبود دارند. مگر اینکه ادعا کنیم تغییر از نظر ما اعم از تغییرات آفاقی و انفسی ست!
اگر نظر به عالم مشترک و مسائل و معظلات آن داریم و البته دغدغه تغییر و بهبود چنین چیزی را مد نظر داریم باید بدانیم هر حرف یا کلمه یا ایده که می آید و می رود چه تغییری ایجاد می کند! که دقیق نمی دانیم! البته خیلی ساده هم نیست دانستنش!
درباره این موضوع و “مسئله” بعنوان یک مسئله مهم و قابل حل و نیازمند پاسخ و راه حل، مایلم بحث و گفتگو کنم.
سوالاتی که شاید تو این قسمت صحبت های شما بگنجه و شاید از قلم افتاده باشد: آیا اصلا قرار است پادپرس منظم شود؟ این افراد که وقت خودشون رو برای به وجود آوردن چنین بستری قرار داده اند اصلا به دنبال سریع تر و راحت تر کردن ابزار موجود هستند؟
واقعیت این دو تا سوالی رو که مطرح کردم از ابتدای پیوستنم(حدود 9 ماه پیش) به پادپرس با من همراه بود. ولی این همراهی از 6 ماه پیش توسط من قطع شد. شَکَم از بین رفت. به جواب رسیده بودم. اتفاقا جوابی بود که در عمل هم باهاش برخورد کردم.
جواب: "وب سایت پادپرس صرفا یک ابزار است. ابزاری است برای گردآوری مسائلی که از ذهن افراد مختلف بدست میاد. ابزاری است برای به راه حل رسیدن. ولی صرفا یک ابزار است و نه بیشتر. پادپرس اصلی اون مدل ذهنی هست که به خودش جسارت و فرصت سوال پرسیدن و به دنبال راه حل گشتن رو میده. این سایت (ابزار) می تونه نظم داشته باشه. میتونه بهتر و سریع تر عمل کنه و … . همونطور که بقیه ابزار آلات دور و برمون در حال رشد و بهتر شدن هستن.
مثال: چرخ یک ابزار است برای حرکت راحت تر و نه خود فعل حرکت.
جواب: آره. ما به دنبال این هستیم که بتونیم این ابزار رو هر روز بهتر کنیم. می خواهیم به جای یک چرخ از چهارچرخ با سرعت و امنیت و امکانات بیشتر استفاده کنیم. ولی مسئله ای که اولویت بیشتری دارد این است: افرادی که سوار این ابزار می شوند کار با آن را بلد باشند. ابزاری باشد برای زندگی بهتر و نه ابزاری برای ترافیک بیشتر و در نهایت کتابخانه و یا شهر و یا هر اکوسیستم دیگری که بوجود می آید، انسان محور باشد. اگه در حال قدم زدن در اون هستید و پاهایتان خسته شده است صندلی و یا مبلی وجود داشته باشد برای استراحت شما. اگر عجله دارید که به مقصد برسید ترافیکی سد راه شما نباشد و … .
(سعی کردم از شعار دادن به دور بمانم ولی با استعاره جواب بدهم )
همه ی این مواردی که عنوان شد فرآیندی است قابل کشف. یه جایی برای خودم نوشتم: “موفقیت تنها ارائه چند راه حل نیست؛ موفقیت یادگیری چگونگی حل مسائل مختلف است”. یعنی اگه هر کدوم از این موارد رو یه مسئله مطرح شده بدونیم، مسیری که برای حل شدنشون طی میشه، برای منِ نوعی، خیلی مهمتره تا جوابی که ازشون گرفتم یا می تونم بگیرم!
چیزی که تا الان دستم اومده:
یه چشم انداز داشته باش (کشف مسیر به راه حل رسیدن!)
سهیل خودتو گول نزن (این کشف ممکنه خیلی طول بکشه! تو فقط میتونی تمام سعیتو بکنی! ولی هوشمندانه تلاش کن!)
براساس این دستاوردها هدفی که الان مورد نظر قرار دادم(یم): بوجود آوردن بستری برای جمع آوری مسائل! به منظور بهتر شدن مسائل!
به مورد مهمی اشاره کردید. (درواقع خیلی ریزبینانه مثال کتابخانه را تکمیل کردید!).