یه سوال دارم، آیا محدودیت زمانی پادخان، باعث شده، نتیجه مطلوب رو از دست بدیم، یا این حس رو ایجاد کنه که دیگه چاره ای نیست و باید جمعش کرد؟
شما چنین حسی داشتین؟ من شخصا حال کردم با گفتگوها. و احساس هم نمیکنم زمان بیشتر یا کمتر تو کیفیت خروجیش تفاوتی ایجاد میکرد.
چرا، به نظر من بحث اگه یه کم ادامه دار می بود بهتر بود. یه نکته دیگه هم اینه که زمانی مثل تابستون که همه درک بهتری از وضعیت داغون آب دارن همینطور جامعه دانشجویی وقت آزاد بیشتری داره این بحث می تونه داغ ترم می شد.
یعنی میگی اگه فوتبال اگه به جا ۹۰ دقیقه، ۳۶۰ دقیقه بود جذابتر میشد و افراد بهتر میتونستن تواناییشون رو بروز بدن؟
من دیگه حرفی برای گفتن ندارم…
نه کاملاً، اما کوچیک کردن مسأله به این بزرگی و ارائه راهکار در زمان محدود، کار بزرگیه، و آدم دچار یه جور حس ناتمامی میشه.
منم خیلی دوس داشتم روال پادخان رو، بویژه ترفند مسابقه تیمی و ایده ها و بحثا و حاشیه ها و جمع بندی و خروجی رو. برای من که جدیداً بهترین راه تغییر دور و برم رو تغییر خودم نیافتم بلکه دریافتم، انتظار دریافت یه الگوی مصرف مواد و برنامه غذایی با مصرف آب کمتر، بهترین هدیه پادخان دومه، اگه عملی بشه. دست خالی اومدم ولی دست پر برگشتم.
اما چون گفته بودید که بعضی ایده ها باز و ریز و تیز نشد، گفتم زمان بیشتر کمک می کرد.
اتفاقا زمانبندی به نظر من خیلی خوب بود، من کلا اینطوریم که هر چه قدر زمان داشته باشم کش میارم؛ یعنی اگه زمان زیاد باشه، دقیقه ی نود اقدام می کنم، اگر هم کوتاه باشه، سعی می کنم در اولین فرصت انجام بدم. البته خب این نقطه ضعفه منه!