امروز یه نیم ساعتی برق کرج رفته بود و هیچ کار خاصی نمیشد انجام داد! خداییش قدیمیها که برق نداشتن، شب ها به چه فعالیتی مشغول میشدن؟ ایا مثلا از سر شب دیگه میرفتن بخوابن؟!
دنبالهی موضوع زندگی کردن بدون چه تکنولوژی هایی غیرممکنه؟
امروز یه نیم ساعتی برق کرج رفته بود و هیچ کار خاصی نمیشد انجام داد! خداییش قدیمیها که برق نداشتن، شب ها به چه فعالیتی مشغول میشدن؟ ایا مثلا از سر شب دیگه میرفتن بخوابن؟!
دنبالهی موضوع زندگی کردن بدون چه تکنولوژی هایی غیرممکنه؟
من اینو خیلی پرسیدم. بخصوص از بچه های کویر. همه میگفتن تا تاریک میشد شام و بعدشم سریع میخوابیدیم.
خیلی خوبه که اینو تو ایوون پرسیدی. اینجوری دست آدم هم بازتره
اگه به زندگی قدیمیا توجه کنیم یه مورد که خیلی تو چشمه تعداد زیاد بچههاشونه حالا درسته که همیشه دلیل میارن که آره مرگ و میر زیاد بوده و از این حرفا ولی خوب دیگه به هرحال نبود تکنولوژی هم مزایا و معایبی داره دیگه :ایموجی الفرار:
من بچه بودم روستای اقوام می رفتیم. یادمه با اذان مغرب نماز می خوندن و بعد شام (ترتیبش ؟! ) و بعد خواب.
البته یه چراغ های نفتی داشتن بهرحال.
صبح خیلی زود بیدار می شدن و مشغول کار، و سئوال باز اینجاست که صبح هم گاهی هنوز تاریکه چه می شد کرد؟
اگه این صحبتی که مطرح کردین درست باشه، دولتمردها برای افزایش جمعیت کافیه شبها برق رو خیلی گرون کنن و یا شبها خاموشی اعلام کنن.
حتی میشه ازمایش ساده ای طراحی کرد و مثلا در یه ناحیه خاص چنین چیزی رو تست کرد تا مشخص شه ایا برق نداشتن به زاد و ولد منجر میشه یا نه.
سوال عجیب تر اینه: حالا برا ما طول روز و شب تو سال تقریبن نزدیک به همن، اونایی که تو مدارای بالاتر زمین زندگی میکردن که نصف سال شب خیلی طولانیه چیکار میکردن؟!
چ ایده ی جالبی
برق نبوده، آتش و نفت و … که بوده!
از بقیه خبر ندارم، اما ملاصدرا کتاب میخونده …
سوال خیلی خوبی مطرح شد .
من یه مدت راجع به این که چطوری میتونم ساعت خوابم رو کم کنم کلی تحقیق کردم و اتفاقا یکی از مواردی که بهش برخوردم جواب همین سوال شما بود
این که زمان های قدیم که شب ها ظلمات میشد و اکثرا مردم نمیتونستن کاری انجام بدن چیکار میکردن ؟ مثلا شما فرض کنید تو زمستون بعضی روز ها حدود 16 ساعت شب هست !
و کل 16 ساعت رو صد در صد مردم خواب نبودن .
شیوه زندگی و خواب اون زمان ها به این صورت بوده که مردم 2 نوبت در شب میخوابیدن . نوبت اول خواب شبانه از حدود 1 ساعت بعد از غروب آفتاب شروع میشده و این خواب حدود 4 ساعت طول میکشیده و مردم بعد از این که از این خواب بیدار میشدن بین 2 الی 4 ساعت مشغول یه سری فعالیت میشدن و هر وقت احساس خواب میکردن نوبت دوم خواب شروع میشد که تا صبح طول میکشید .
اگر اثار ادبی قدیمی مثل شعر های حافظ و شکسپیررو با دقت بخونید به این زمان بین خواب اول و دوم اشاره شده و چون این تایم جزو زمان هایی بود که یه نفر نمیتونست هیچ کاری غیر از تفکر و صحبت انجام بده معمولا اکثر مناجات های شبانه ، شعر گفتن ها و بحث های فلسفی تو این ساعت ها انجام میشد . البته همونطور که سهیل اشاره کرد خیلی ها هم این تایم رو صرف روابط جنسیشون میکردن .
من یه بار این سوال رو از پدربزرگم پرسیدم (ایشون صبح قبل از اذان بیدار می شدن و در دیرترین حالت 11 می خوابیدن) در جواب گفتن زمان کودکیشون برق تازه وارد ایران شده بود و در شهر زادگاهشون هنوز برق نبود ولی زمان هایی که تهران بودن برق بوده. پدر بزرگم می گفتن در اون زمان کم پیش می آمده که بعد از تاریک شدن هوا همه خانواده بیدار بوده باشن (به خصوص بچه ها زودتر می خوابیدن) و قبل از طلوع خورشید همه خانواده بیدار بودن و نمازشون رو هم خونده بودن. بعد از صبحانه ( که حرفه ای هم میزدن) پدرشون به کارهاشون رسیدگی می کردن، مادرشون تدارکات نهار و کار های منزل رو می کردن و بچه ها هم در زمان مدرسه در تهران ساکن بودن و درس می خوندن و در تعطیلات یا کنار پدرشون بودن یا بازی و شکار. قبل از نماز ظهر پدرشون به خونه بر می گشتن و بعد از نماز نهار می خوردن استراحتی می کردن و هر روز به همراه پدرشون بعد از ظهر ها برای رسیدگی به کارها به جایی میرفتن تا برای آینده آماده بشن در نهایت حدود 4 بعد از ظهر به خونه بر می گشتن و بعد از نماز مغرب و عشا شما می خوردن و می خوابیدن. پس مدت زیادی از شب رو بیدار نبودن و اون مدت رو هم از فانوس یه چراغ پیه سوز استفاده می کردن.
مواردی که دوستان اشاره کردن اون زمان،به دلیل کم بودن سن، به ما نگفتن در نتیجه اونا هم بوده. اما کلن رویه ی درستی رو انجام میدادن چون کمترین انرژی رو صرف می کردن و بیشترین بهره وری رو داشتن. توی اون زمان پدر پدربزرگم به تمام کارهاشون رسیدگی میکردن از کشاورزی تا دامداری البته درسته که ایشون تنها نبودن ولی حتی اگه دست به کاری هم نمیزدن از یک طرف به طرف دیگه با اسب هم 3 4 ساعت طول می کشیده که با این مدیریت زمان به همه ی کارها میرسیدن.
توي روستاي پدري من برق نبود، واسه همين شب ها بعد از نماز جماعت و شام همه دور هم جمع ميشديم و يه چراغ نفتي وسط ميزاشتن و شروع ميكردن بزرگترهاي جمع و روستا به تعريف كردن مسائل اموزنده يا خوندن اشعار شاهنامه يا برسي مشكلات روستا
خيلي جالب بود بعد از نماز تو كل روستا يه عده با چراغ نفتي حركت ميكر ن سمت خونه پدر بزرگم كه بزرگ روستا بود
اين مجمع تا چند ساعت ادامه داشت
بي نظير بود
بعضیها همونطور که دوستان اشاره کردند بعد از نماز و صرف شام ،اندکی بعد میخوابیدند تا صبح زود بیدار شن .
و بعضیها که کتاب خوان بودند مدتی پس از خواب در نیمه های شب بیدار میشدند و کتاب میخواندند. و بعضی ها که گاهی دورهمی و شعر خونی داشتند چند وقتی پای اون شعر و داستان می نشستند.
واقعا فکر میکنم روش بسیار هوشمندانه ای بوده. کلا شب رو خدا بسیار آرامش بخش قرار داده و بهترین زمان برای خواب یا کتاب خوندن هست. من که یه زمانی ساعت حدودا 10 و نیم شب میخوابیدم اثرش رو در شادابی روز و رفع خستگی می دیدم حالا فرض کنید اونها تقریبا از یکی دو ساعت بعد غروب تا نزدیکی طلوع خورشید خواب بودند و چقدر انرژی ذخیره میشد .
و جالبه که اون انرژی کامل تا ظهر صرف کار میشد و بعد از ظهر هم با یک استراحت کوتاه با کارهای سبک تر (مثل کارهای درون منزل یا بازی کردن با بچه ها) میگذشت.