خیلی از ماها با تجهیزات برقی که با نور خورشید کار میکنند آشنایی داریم. همین طور توربین های بادی رو هم میشناسیم و میدونیم که باهاشون میشه برق منزل خودمون رو تهیه کنیم.(در مزارع کشاورزی بعضی از کشور های خارجی از این وسیله برای تولید برق استفاده میشود.)
ما همیشه شنیدیم که همه میگن این وسایل خوب هستند و خیلی مزایا دارند و باعث آلودگی هوا نمی شوند و … .
اما وقتی از یکی از همین افرادی که از این وسایل تعریف میکند بپرسیم که چرا خودت از این وسایل استفاده نمیکنی، میگه گرونه، زشته،خونه ام رو زشت میکنه و … .
حرف این افراد تا حدود زیادی درسته، البته اگر فقط منافع خود شخص رو در نظر بگیریم، و حتی اگر از لحاظ اقتصادی به این قضیه نگاه کنیم، میبینیم که واقعا استفاده از نفت و گاز و بنزین، خیلی به صرفه تر از استفاده از منابع تجدید پذیر و پاک است.
اما این دیدگاه باعث می شود که ما هرچه بیشتر از این منابع کثیف استفاده کنیم و اون ها رو تموم کنیم. و وقتی که این نفت ها تموم بشن، ما دیگه هیچی نداریم، هیچی، نه ماشین داریم(بنزین)، نه گاز داخل منزل داریم، نه لپ تاپ داریم(سوخت نیروگاه ها) و نه … .
نفت ایران (بیشترین ذخیره ی نفت در کره ی زمین)، یعنی 3 نسل بعدی ما نفت نخواهند داشت.
حالا چه کسانی باید برای این نسل تجهیزات مستقل از نفت آماده کند؟
شاید جوابتون این باشه که این مشکل اون هاست و به ما ربطی نداره ولی استفاده و توسعه ی این تجهیزات، تاثیرات کوتاه مدتی داره که باعث میشه زندگی خودمون هم راحت تر بشه(باز هم منافع شخصی) که میشه به کم شدن آلودگی هوا، کم سروصدا شدن تجهیزات(تجهیزات برقی صدای کمتری نسبت به تجهیزات سوختی دارند) و … .
اما مشکل اینه که چرا با وجود این همه پیشرفت و مزایای این تجهیزات، انسان ها راضی به استفاده ازین تجهیزات نمی شوند و کار خودشون میکنند؟
چی باعث میشه که فقط افراد خیلی کمی به سمت این سیستم ها حرکت کنند و بقیه در مقابلش مقاومت کنند؟
چجوری به همه بفهمونیم که :“جناب ایکس، در زمان حیات نوه تو، نفت کشور تمام می شود” و اگر به نسلت اهمیت میدی کمتر از نفت استفاده کن؟
و سوال آخر، چجوری این تجهیزات رو بسازیم که بتونیم این وسایل رو جزیی جدایی ناپذیر(مثل موبایل) از زندگی افراد بکنیم؟جوری که استفاده از سوخت های کثیف شکستن عادت باشد، نه استفاده از سوخت های پاک
من فکر کنم در این مورد خاص میشه کمی تعادل برقرار کرد. اول اینکه کاهش خصوصیات بدی که گفته شده که به نظر سخت و پیچیده نمیاد. برای مثال زشت بودن این تکنولوژی باید به راحتی قابل رفع باشه. گرانتر شدن تکنولوژی های براساس سوختهای فسیلی میتونه به رقابتی بودن قیمت کمک کنه.
در جاهائی که تعداد روزهای آفتابی خیلی زیاده، الان استفاده از سلولهای خورشیدی داره رواج پیدا میکنه. البته شاید تفاوتش در این باشه که دور و ور ما از قدیم هم به طور مستقیم از انرژی خورشیدی استفاده می کردن ولی جاهای دیگه این جا نیوفتاده.
ولی استفاده عمومی به رواج و گستردگی امکانات و همچنین خدمات پشتیبانی نیاز داره.
داستان خیلی زودتر اتفاق میوفته. اگه به موافقتنامه پاریس نگاه کنید، دورنمای یک-دو دهه آینده حذف سوختهای فسیلی به اجباره. ایران ممکنه نفت داشته باشه ولی شاید فقط خودش بتونه استفاده کنه.
مسئله ی اصلی ،بازاریابی این محصول نیست، بلکه ایجاد حس مسئولیت در بین افراد یک جامعه هست.
این حس در مورد مصرف آب به مقدار خیلی کمی در بین افراد جا افتاده ولی باز هم اون حس بین مردم، حس دلسوزی هست، یعنی وقتی که یکی آب زیاد مصرف میکنه، آدم خوب بهش میگه که میدونی فلان جا مردمش آب ندارن بخوردن، اون وقت تو اینجا داری آب رو اینجوری هدر میدی!!!
میتونم کل مسئله بالا رو توی یک سوال خلاصه کنم:
چجوری افراد رو توجیه کنیم که بقیه براشون ارزشمند باشن؟(تا حدی که حاضر باشن منافع شخصی خودشون رو نادیده بگیرن.)
جواب این سوال میتونه شروعی برای القای حس جامعه دوستی و حمایت از این نوع سوخت ها باشه.
یه مثال از استفاده بجا از انرژیهای پاک به نظرم استفادهی مردم جنوب کشور از ساختمان هایی هست که یکی از ویژگیهای بارزشون استفاده از جریان باد به عنوان خنک کننده بوده. برای مطالعه بیشتر: بادگیرها
به نظرم اگر بگردیم ببینیم چرا استفاده از این سازه ها در میان مردم ارزش به حساب میومده و شاید میاد، شاید به جواب مورد نظر نزدیک تر بشیم.
آدام اسمیت میگه : اگر کسی اومد و گفت که من میخوام به جامعه خدمت کنم شما باور نکن.
شما باور میکنید که کسی منافع خودش رو در مقام دوم و بعد از منافه اجتماع قرار بده؟
من شخصا باورش نمی کنم.
پس شاید بد نباشه که بپرسیم چطور میشه منافع اجتماع و منافع شخص کجا با هم دچار تضاد و در کجا با هم هم راستا میشن؟ و دلیل این تضاد کجاست؟ و چطور میشه نقطه بهینه رو یافت و به بازی برد برد رسید؟
نظر شخصی:
به نظر من این اتفاق وقتی میفته که یک فرد، چیزی رو بخواد که اون چیز بیشتر از چیزی هست که حق اون فرد است. البته، تعریف حق توی این جمله ای که من گفتم خیلی مهم و تاثیر گذار هست.
شاید با بررسی یک مثال بهتر بتونم مطلب رو بفهمونم:
نفع شخص من، در اینه که راحت از برق و آب استفاده کنم و هزینه ی اون رو بپردازم، اما حق من چیه؟ حقِ من در برق در هر روز = مقدار برق تولیدی برق در هر روز تقسیم بر جمعیت کل ایران
و همین فرمول رو میشه برای آب هم استفاده کرد.(البته این فرمول وقتی ارزش داره که حق تمام افراد هم اندازه باشد.)
اینجا یک سوال برای هر شخص بوجود میاد. من به مقداری که دلم میخواد گاز مصرف کنم و پولش رو بدم یا به مقدار عادلانه گاز مصرف کنم؟
مشکل اساسی اینجاست که حتی اگه خوده فرد بگه که به مقدار عادلانه میخوام مصرف کنم، باز هم یه روزی گاز تموم میشه و نسل های بعدی گاز ندارند.
یعنی یه جورایی هیچ وقت منافع شخصی و منافع جامعه در استفاده از منابع محدود و تمام شدنی نمیتونن هم راستا باشن.(حتی اگه به استفاده ما از اون منبع به حق باشد.)
حتی راهکار استفاده از انرژی ها سبز نمیتونه پاسخ گوی این مسئله باشه، بلکه این راهکار صورت مسئله ی میزان حق من (مثلا از گاز) رو پاک میکنه.
فکر میکنم در طول تاریخ هیچ جامعه نتونسته که کاری بکنه که اعضای اون اجتماع حاضر به تحمل سختی بشن که نسل های بعدی بتونن دووم بیارن.
سئوال: اگر این تکنولوژی سطح پایین بدون توجه به بازاریابی مورد استفاده مردم باشه، دیگه انگیزه واسه بهتر شدنش میمونه؟
تکنولوژیهای انرژیهای نو باید در معرض ارزیابی قرار بگیرن وگرنه در سطح بسیار پائین الان میمونن. این بحث خیلی شبیه به استدلال سیاستمدارهائی که برای حمایت از تولید داخلی کالای داخلی بخرید در هر صورتی!
@reza8872
فک میکنم باید یه راهی باشه تابتونیم مردم رو توجیه کنیم که این کار را بکنند:
اگر یه نگاهی به مردم ژاپن بندازیم، میبینیم که این فرهنگ در بین مردم ژاپن هست و همیچن رفتاری دارند. مسئله اینه که حکومت حاکم بر ژاپن چجوری این فرهنگ رو در کشورش جا انداخته؟، فرهنگی که در اون، پیشرفت کل جامعه مهم تر از پیشرفت شخص هست و مردمش شدیدا به این آرمان اعتقاد دارند.(البته در ظاهر که من اینجوری برداشت میکنم.)
ژاپن خیلی حالت خاصیه. پشت این نظم تاریخی از مسائل خوب و بد قرار داره که بهتره اون رو هم در نظر بگیرید. توی همون ژاپن فرهنگ مکملی هم هست که صنعتشون سعی میکنه کیفیت بالائی داشته باشه.
جاهائی هست که این مسئله مهم میشه ولی این مثال به نظرم از اون نوع نیست.
استفاده از انرژی های پاک خیلی خوبه واگر همه این رو به صرف اینکه یه عادت باشه نبینند یا تبلیغ و غیره
به این موضوع طوری نگاه کنن که خودشون روزی انرژی های دریافتی از این زمین دیگه داره تموم میشه و باید زندگی رو تعطیل کنن
مثلا تابستون که قطع برق و آب خونه های پر مصرف تو دنیای مجازی چقد جنجال بپا میکنه …اگر مردم فکر کنند که ممکنه این اتفاق ساعتی نباشه و کلا تموم شه چقدر وحشتناکه.
میتونم بگم انرژی خورشیدی یا بادی برای خیلی از روستاهایی که واقعا راهای ارتباطی بدی دارند میشه راه کمکی باشه که بهتر زندگی کنند.از طرفی هم به اندازه ای که هزینه صرف دکل برق بشه میشه از صفحه های خورشیدی کرد…من خیلی دوستدارم اینکار رو انجام بدم ولی فقط هزینه اش مهمه که ندارم وگرنه خونه های استرالیایی همش انرژی خورشیدی و از طریق آب بارون استفاده های مکرر دارند…تازه من فقط این قسمت کوچیک رو میبینم اما بقیه ش چقدر زیاده که بی خبریم.
نمیتونیم کشور خودمون رو با کشورای دیگه مقایسه کنیم چون صرفا ما آدماهایی هستیم که حرفامون از صبح تا غروب دووم نمیاره و میزنیم زیرش و تمام عقلمون تو چشم و ظاهر و حرف دیگرانه…همین و بس
در حقیقت اگر من چیزی را که به خودم میپسندم به دیگران هم بپسندم منافع همه بر آورده خواهد شد، در صورتیکه چنین نیست وقتی من خودم به منافع شخصی خودم میاندیشم و به خاطر دیگران کاری نمیکنم جامعه هیچ پیشرفتی نخواهد داشت، البته اینطور هم نیست که من به منافع خودم نباید فکر کنم البته که باید به منافع خودم هم بیاندیشم چون اگر هر شخص به منافع خودش بیاندیشد و بدان برسد پس ما همه افراد جامعه هستیم پس منافع همه ما منافع جامعه هم است، ولی اگر من به منافع خودم رسیدم شاید من اسباب و آلاتی در دست داشتم که نفعم را حاصل کردم و من باید به افراد تهی دست و بی بضاعت هم فکر کنم که اگر خواسته باشند هم نمیتوانند به منافع شان برسند این جاست که من باید به منافع افراد دیگر هم بیاندیشم.
کاری که در کشورهای دیگه کردن خیلی سادست. در اونجا منافع کشور (دنیا) رو با منافع شخص و خانواده گره زدند. اینطوری که شما میتوانید برق زیاد مصرف کنید یا خونتون رو حسابی گرم کنی و با تاپ و شلوارک بگردی ولی تا یه جایی ازت پول هنگفت میگیریم و از یه جایی به بعد جرایم سنگین داریم !
این پولی که میگیریم هم نمی ذاریم جیبمون بلکه به اونایی که دارند به انرژی های تجدید پذیر و همینطور گرم شدن کره زمین و چه و چه و چه فکر میکنند کمک میکنیم از این محل. مثلاً وام بدون بهره میدیم که خونشون رو ایزوله کنند. یا آبگرمکن خورشیدی داشته باشند یا کفپوش جاذب نصب کنند یا خودروی هیبریدی یا برقی بخرند و … (پس پول از اسرافگرا میگییند و بجای اینکه بذارن جیبشون به گروه دیگری که در راستای استراتژی زمین سبز هستند کمک میکنند.) .
کار جالب دیگه ای که میکنند این است که در قبوض برق (انرژی) برای مشترکین کاملاً شفاف توضیح میدهند که ای عزیز این برقی که مصرف کردی مثلاً ده درصد از نیروگاه اتمی بود و پاک، بیست درصد از حرارتی بود و اینقدر کیلو گارهای وحشتناک تولید کردیم تا شما سه تا یخچال داشته باشی، بعد مثلاً هفتاد درصد از انرژی های تجدید پذیر بوده (خورشیدی، بادی، تیدال، زمین گرمایی، زباله سوز و … ) که به معنی حفظ اکسیژن تولیدی اینقدر درخت بوده !
من یک بازدیدی از نیروگاه زباله سوز وین داشتم، باورم نمیشد چه کردند ! این کافرین یک لوله کشی سیرکوله از نیروگاه (جایی نزدیک اکباتان مثلاً ) تا تمام زونهای شهر انجام داده بودند. علاوه بر اینکه داشتند برق تولید میکردند و زباله هارو مدیریت میکردند در کنارش گرمای بسیار زیاد تولیدی رو از طریق این لوله ها به خانه ها میرسوندن هم برای گرمایش هم آب گرم ! یا در یک سفری به ایالت بورگنلند در اتریش داشتم، دیدم که میشه یک شهر تمام برق خودش رو از انرژی تجدیدپذیر باد و خورشید و زباله سوز تامین کنه (لینک) .
در آلمان شما میتونید از دولت پول بگیرید و منزلتون رو برای بهره وری انرژی تجهیز کنید و این پول رو در سالهای بعد لابلای عوارض پرداخت کنید.
تا روزی که دولت ما ارزش سوخت و آب رو برای مردم روشن نکنه و معتقد باشه که کشور نفتی باید نیروگاه حرارتی داشته باشد چون اگر مصرف نکنم خریداری نداره !!! وضع ما همینه ! نمیدونم مطلعید یا نه ولی قیمت آب شیرین FOB خلیج فارس از نفت در بازه ای گرانتر بود و ما همچنان دنبال نیروگاه سیکل ترکیبی بودیم !
دولت برقی که کیلوواتی 400 تومان تمام میشود را با 100 تومان میخرد (گاز را تقریباً رایگان میدهد به نیروگاهها) و به منازل هم با سوبسید و ارزانتر میفروشد ! این یعنی من برام اهمیت نداره که با لامپ 40 وات مطالعه کنم یا لوستر روشن باشه. شما در اروپا هیچوقت لوستر در منازل نمیبینید ! اصلاً معنی ندارد. مردم جهان برای انرژی احترام و ارزش قائلند چون هم فرهنگ سازی شده و هم مجبورند که رعایت کنند. این قصه سر دراز دارد ولی خلاصه همه حرفها همین است که عرض کردم.
لینک توضیح یکی از فروشندگان برق در خصوص اقلام موجود در یک قبض برق نمونه یک قبض برق (به جداول صفحه دوم توجه کنید) لینک نیروگاه زباله سوز وین
ویرایش کردم براتون، زیر متن چند لینک از عرایضم گذاشتم. البته برای وثوق بیشتر عکسهای شخصی هم دارم. اگر دوست دارین بذارم
پیشنهادم به دوستان این است که وقتی به اروپا سفر میکنید دنبال نشانه های مدیریت انرژی در جامعه بگردید، چیزهای عجیبی پیدا میکنید که از نظر خودشون خیلی بدیهیه اما از نظر ما معجزست. به طور مثال در اکثر فلاش تانکهای توالت های فرنگی یک بطری آب یک و نیم لیتری پر از ماسه یا سنگریزه وجود دارد. خودتون تجسم کنید چند متر مکعب آب صرفه جویی میشه !