منشا و نوع امواج مغزی چیست؟

منشا امواج مغزی چی هست؟ آیاشباهت یا ارتباطی با امواج مکانیکی یا الکترومغناطیس که در علم فیزیک باهاشون سر و کار داریم دارن؟ منظورم از لحاظ ایجاد و همچنین ماهیتشون هست. عرضی طولی بودن یا مثلا نوسان میدان های الکتریکی مغناطیسی. کلا چطور بوجود میان؟

6 پسندیده

من در زمانهای دور کتابهایی در زمینیه هیپنوتیزم میخوندم تا جایی که یادمه میگفتن امواج مغناطیسی هست
به کسی هم که هیپنوتیزم میشود هم میگفتن مدیوم
یه استاد هم که در دانشگاه تهران روانشناسی درس میداد و چهار راه نظام آباد مطب داشت (دکتر جمالیان)
هر چه تلاش کرد نتونست منو بخواب ببره گفت بعضی افراد از جمله من مغناطیس بدنمون کمه و هیپنوتیزم نمی شویم

3 پسندیده

منشا بسیار محتمل پتانسیل الکتریکی نوساناتی که در فعالیتهای مغزی دیده میشه،ناشی از جریانهای یونی در نورنهاست. وقتی فعالیتهای هماهنگی (همزمان یا سینکرون) در بخشهای مختلف مغز در نورنها اتفاق میوفته، این فعالیتها در کنار هم منجر به ایجاد موجی با شدت قابل مشاهده در ابعاد ماکروسکوپیک میشه. در مدلهای محاسباتی برای سیستم عصبی، بعضی از این نوسانات با پارامترهای واقعی بازیابی میشه و نشون میده که نظریه فیزیکی-شیمیایی با احتمال فراوانی درسته.

ولی ارتباط بین این اتفاق ورودی و حالتهای روحی و روانی، یک نظریه‌ی شناختی هست و نه نظریه مشخص. یعنی براساس داده‌های مختلف این احتمالات و ارتباطات گفته میشه.

6 پسندیده

آیا میشه بگین جنس این موج از چه نوعی هست؟ مثلا امواج صوت ناشی از نوسان مولکول های هوا و بعد انتشار هست یعنی خاصیت انتقال انرژی و انتشار داره؟

یا یه پدیده دوره ای هست که اومدن و به صورت موج تفسیرش کردن؟ مثل جریان متناوب که در اصل یه تفسیر نوسانی هست که برای جریان و … می نویسیم. چیزی که از پاسختون درک کردم اینه که تناوبی در عملکرد شیمیایی مغزه. اینجا پالس های عصبی بین نورون ها این موج رو ایجاد می کنه؟

4 پسندیده

امواجی که در نمودارهای می‌بینن، خروجی EEG هستن و عموما ناشی از انتقال اطلاعات از طریق جریان نورنی به شکل پالس (action potential) بین نورونها هستن. فقط دقت کنین که این امواج عموما به شکل ناهمزمان و آماری در مغز رخ میدن و فقط در مواردی خاص، تعداد زیادی از نورونها به شکل همزمان کار میکنن و جریان قابل توجهی (البته هنوز بسیار ضعیف در مقیاس معمول) تولید میکنن. بنابراین از نظر شدت در حدی نیستن که حتی روی عملکرد مغز اثری داشته باشن (البته تا اونج که براساس داده‌ها و نظریات کنونی میدونیم) و نباید اون رو به دیدگاههای غیرعلمی در مورد امواج در مغز مرتبط کنین.

5 پسندیده

ایکاش با دکتر جمالیان که چنین صحبتی رو کرده یه شوخی کوچولو میکردید.
بعضی از دکترای فیزیکی راههایی رو میشناسن که مغناطیس بدن افزایش پیدا میکنه شاید بهتر به اونا مراجعه میکردید :smile: :smile:
اساسا یکم برام خنده داره که بعضی از آدما که در حوزه انرژی مثبت ومدیتیشن کار میکنند از واژه های امواج کوانتومی و مغناطیسی در انسان صحبت میکنند برام شبیه اشتباه رایج خطاب کردن جرمی که باترازو اندازه گیری میکنیم به وزن آن جرمه. حرف دکتر جمالیان من یاد اون دست حرفا انداخت ومنظوری به خود شخص ایشون و علم و مهارتشون ندارم .

1 پسندیده

بسیار عالی
ممنون از توضیحاتتون.

سوالی برام پیش اومد. پس اثر مدیتیشن روی کم شدن فرکانس امواج مغزی و آرامشی که ایجاد می کنه چی میشه؟ آیا توضیحات شما(اینکه اثری بر عملکرد مغز نداره این امواج) رد کننده این اثر هست؟

تو حدود دقیقه ۳:۳۰ تا ۴ این ویدئوی آپارات که مربوط به برنامه دکتر هولاکویی هست، ایشون اثر گذاری مدیتیشن روی آرامش رو گفتن.

آیا این دیدگاهی که خیلی وقتا به عنوان درمان استفاده میشه پایه علمی نداره؟ یا من یه حلقه مفقوده در فهم قضیه دارم؟

2 پسندیده

خب من فکر میکنم محققان این حوزه میدانند که عاملی سبب این ارتباطها هست ولی هنوز نمیتوانند کیفیت و نحوه ارتباط و انتقال این مفاهیم رو اثبات کنند
در علم فیزیک هم اول نیوتون اعتقاد داشت نور از ذرات تشکیل شده و برای نور ماهیت مادی قائل بود بعدا ماکسول اومد و برای نور ماهیت موجی قائل شد بعد هم پلانک گفت نور ماهیتا ماده ای است که به شکل موج حرکت میکنه.

2 پسندیده

من راستش به این چیزها علاقه‌ای ندارم ولی به طور کلی:

سیستم عصبی مثل یک سیستم فیزیک به‌هم پیوسته هست که در برابر ورودیها پاسخی از خودش نشون میده. من در مورد ساختار داخلی دارم حرف میزنم، چیزی که شما دنبالش هستین تعدیل و تغییر ورودی برای رسیدن به یک پاسخ مناسب هست. این امکان تا حدی وجود داره، ولی به دلیل خاصیت یادگیری مغز، تنها تغییر ورودی باعث از بین رفتن کامل یک حالت نمیشه، بلکه اثرات اون در ساختار ارتباط نورونها ذخیره میشه و بعدها خودش رو نشون خواهد داد.

معنی این حرف به شکل عمومی (تا حدودی نادقیق) اینه که شما میتونین برای لحظاتی یا مدت زمانی با این کارها به حالتی دلخواه برسین ولی در زمانهایی که کنترل از روی مغز برداشته میشه، اثرات حالتهای ناخوشایند در مغز شروع به بروز میکنن، مثلا از طریق خواب یا خاطره‌ی تلخ یا … . دلیل این هم اینه که مغز هر ورودی رو جدا از ارزشگذاری شخصی ما، به عنوان اطلاعات در خودش ذخیره میکنه و در زمانهایی مثل خواب تلاش میکنه که اونها رو مرور، تجزیه و تحلیل و دائمی کنه.

پزشکی براساس دیدگاه و نظریات علمی نیست بلکه یک دیدگاه شناختی داره یعنی به هر چیزی مثل یک جعبه سیاه نگاه میکنه و با بررسی ورودیهای مختلف و خروجیهای ناشی از اونها، چیزی به عنوان درمان مطرح میشه. با قطعیت زیادی میشه گفت که دیدگاه نظری پشت این داستانها نیست ولی معمولا داده‌هایی آزمایشی ممکنه وجود داشته باشه که عموما از نظر ارزش علمی در سطح پایینی هستن؛ چون بسیاری از پارامترها در نظر گرفته نمیشه و اساسا امکان آزمایش برای حالتهای ممکن برای رسیدن به نتیجه قابل قبول وجود نداره.
برای این مورد خاص میتونم بگم که اون چیزی که به عنوان درمان مطرح میشه بیشتر یک مُسکن هست برای رفع مقطعی عدم آرامش و نه رسیدن به آرامش ذهنی.

3 پسندیده

ممنون
عذر میخوام بابت طولانی شدن بحث :four_leaf_clover::rose:
واقعیت، مدتی هست با چند تا از دوستان که علاقمند به این حوزه هستن تعاملاتی دارم که خواستم ببینم از لحاظ علمی چه دیدگاهی وجود داره در این مورد.

2 پسندیده