یادمه یه زمانی زنجان نرخ کرایه تاکسی ۴۵ تومن بود! اصلا معضلی بود اینکه موقع پیاده شدن به راننده بگی:
حاجی بی زحمت اون ۵ تومن باقی پولم رو پس بده!
اخیرا (همین دیشب) کرایه تاکسی از مسیری ۵۰۰ به مسیری ۶۰۰ تومن افزایش پیدا کرده. دیشب که به راننده ۵۰۰ تومن دادم گفت کرایه شده ۶۰۰ تومن خانم. عذرخواهی کردم و گفتم نمیدونستم و یه هزاری دادم. بهم ۲۰۰ پس داد! بهش گفتم فرمودین ۶۰۰ یا ۸۰۰؟ گفت شده ۶۰۰ ولی من خورد ندارم! ببخشید.
توجه کنین صد تومن رو به من نبخشید و انتظار داشت من دویست تومن رو بهش ببخشم!
دقیقا اون کسی که قیمت رو تغییر داده فازش چی بوده؟ هدفش چی بوده؟ ۱۰۰ تومن افزایش قیمت تو دنیایی که دیگه ۱۰۰ تومنی وجود نداره یعنی چی؟! چرا مثلا نذاشتن هزار؟ این نرخ ۶۰۰ تومنی باعث نمیشه کلی راننده ها یا مسافرا حس دزدی/پول مردم خوری بهشون دست بده؟!
الان با یه چنین قیمت گذاری به نظرتون عدالت برقرار شده یا عزت نفس هست که از مسافر و راننده داره کم میشه؟
و سوال دیگه: ایا چنین جزئیات ریزی واقعا تو کیفیت زندگی و حضور افراد تاثیرگذاره یا من زیادی گیر دادم؟
اول به این بخوام جواب بدم، بله اتفاقا در نهایت همین جزئیاته که برای مردم مهمه. یعنی جنجالهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای همین روالهای زندگیه نه برای مفاهیم فلسفی.
از نظر روحی و روانی نکته بسیار خوبی رو گفتید. تصور کنید که افراد جامعه خسته از کار و مشغلههای زندگی، هر روز با تاکسی، مغازه و … سروکار دارن. همین حس به ظاهر بیاهمیت، میتونه فرد خسته رو از زندگی، اجتماع و سیستم اجتماعی بیزار کنه. در واقع این راننده هم به نیاز پایه افراد (مالی) ضربه میزنه به حس اجتماعی هم ضربه میزنه. در طول زمان، همین حسهاست که بنیان اجتماعی رو در شرایط حساس حفظ میکنه، اینکه شما بدونید آدمهای اطرافتون چقدر قابل اعتمادن!
بعد به این نگاه کنید که رانندهای که به اینکار عادت کنه، چقدر میتونه آلوده بشه؟ یک حساب سرانگشتی: روزانه ۵۰ تا ۱۰۰ نفر، یعنی روزی بین ده هزار تا بیست هزار تومان کلاهبرداری محترمانه، ماهانه چیزی در حدود ۳۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان. ممکنه فکر کنید چیزی نیست ولی خیلیها از همین حساب کتاب انگیزه میگیرن و اینکار رو تکرار میکنن!
دیگه ذهنم کشش این موضوعات رو نداره مردم ما توی هزاران مورد مثل این غرق شدن. با وجود این من راننده تاکسی هایی میشناسم که هم همیشه پول خرد دارن هم همیشه باقی پول رو به مسافر کامل پرداخت میکنن. همه تقصیر متوجه نرخ و قیمت گذاری نیست. موضوع مورد بحث هم جنبه اجتماعی داره هم فرهنگی هم مالی.
اینکه پول خرد برای راننده ها تامین نمیشه یه موضوعه
اینکه راننده به بهانه نداشتن پول خرد کرایه بیشتری بگیره یه موضوعه و در نهایت نرخ و قیمت گذاری و سازمان دهی حمل و نقل شهری هم یک موضوع.
همه اینها دست به دست هم دادن تا این اتفاق بیوفته و خیلی وقت هم هست که این معضل رو داریم.
قدیما میگفتن کاسب حبیب خداست
ولی من میگم کاسب خوب حبیب خداست و کاسب بد رقیب خداست
یکی از معضلات راننده های خوب حمل و نقل عمومی کمبود پول خرد است کسانی که مقید هستند بقیه پول مسافر را بدهند با قیمتی بالاتر پول خرد میخرند
از آنطرف کسانی که مسئول تعیین نرخ هستند که معمولا شورای شهر مسئول این کار است سعی میکنن حداقل ترینها را اعلام کنند تا پائین ترین اقشار از نظر دستمزد هم بتوانند بپردازند.
از طرفی بانکها هم که مسئول توزیع پول خرد و سکه هستند. آن را بطور مطلوب و کافی در اختیار همگان قرار نمی دهند .
وقتی کمبود هست سوئ استفاده هم هست.
اولین کاری که برای سامان دادن به این معضلات باید انجام شود کوتاه کردن دست واسطه ها و دلالان است .
من خودم به ازای صدهزار تومن پول خرد صد و بیست هزار تومن پرداخت میکنم در صورتی که در شرع خرید و فروش پول حرام است .
نه مشکل دلال ها و واسطه ها در همه جا هست .شما اگر به میدان بزرگ میوه و تره بار هم سر بزنید کنار هر سالن یک عده دلال ایستادن تا میوه های مرغوب رو بخرند و با واسطه گری قیمت آنرا بالا ببرند
اصلا مغازه داری در ایران نوعی دلالی و واسطه گریست.
خیلی کم مغازه ای در ایران پیدا می کنید که نماینده پخش یا نماینده انحصاری یک تولید باشد
متاسفانه چون راه حلی برای این موارد پیدا نکردیم در گذر زمان مثل یه بیماری مزمن شده که پیشرفت کرده. ظاهرا اهمیت این موارد در جامعه ی ما درک نمیشه یا اولویت محسوب نمیشه که پیگیریش کنیم یا تبعاتشو ببینیم. من با پدیده هایی از هردو نوع برخورد داشته م در این حد که یکیشون غیر مستقیم داشت میگفت چون جز من کسی تو مسیر سوار نشده باید بجای دو تومن سه تومن کرایه بگیره!
یه بار هم یه راننده ی شریف کلی پول خورد داشت که اسکناس صد و دویست تومنی نو بودن! برام جالب شد گفتم آقا اینارو از کجا گیر آوردی؟ گفت «میخرم! فکر کنم بعضی کارمندای بانکها میپیچونن میدن به این طرف که ما میخریم ازش! وگرنه از کجا بیارم سیصدتومن بقیه پول تو رو بدم! مثلا بیست هزار تومن خورد رو میدن بیست و پنج تومن!»
شاید ریشه مشکل داره و اینکه تقسیم واحد پولی ما کامل و متناسب نیست. میگن پولی خوبی که تقسیمپذیری بالایی داشته باشه و شاید پول مورد استفاده ما نمیتونه خیلی خوب به گردش دربیاد در نتیجه همیشه باید با آدامس و شکلات و چسب زخم و پول خرد ندارم! مسئله رفع و رجوع بشه
اصلا بطور کلی مدیریت تاکسیرانی هیچ نظارتی بر تاکسی ها نداره .
راننده ها خیال میکنند وقتی نرخ را افزایش بدن بیشتر پول گیرشون میاد . در حالیکه باید
کلی تو ایستگاه یا تو خیابانها بچرخند تا بعضا 3 تا مسافر سوار بشه .
من سال گذشته به یکی از همسایه مون گفتم اگه نرخ تو کمتر بگیری بنفعته . بهم گفت
صدات از جای گرم در میاد .
بهش گفتم یکروز بیا با هم بریم مسافر کشی من رانندگی میکنم تو کنار دستم بشین اگه تا
ظهر 150 تا 200 تومان درامد نداشتی دیگه بحرفام گوش نکن .
ساعت 6/30 صبح بود رفتیم تو خیابان مسافر برای مترو همینطوری وایستاده بود بعضیها
هم منتظر اتوبوس بودند . به همسایه مون گفتم بلند بگه مترو 1500 تاکسی ها 2000 تومان
سوار میکردند . طولی نکشید 3 تا مسافر سوار شد یکی هم کنار همسایه مون نشست
دوباره از مترو یکی میخواست دربست بره بهش گفتم تاکسی چند میبرد اونجایی که
میخواستی بری گفت 20 تومان بهش گفتم من 18 میبرم .بلافاصله سوار شد تو راه هم تا
مقصد 2 تا مسافر دیگه هم زدم . خلاصه کشش ندم تا ساعت 10 صبح 80 تومان درامد
کرد . از تعجب شاخ در اورده بود. یک استراحت چند دقیقه ای کردیم مجددا همسایه مون
نشست پشت فرمون از همون مقصدی که بودیم مسافر زدیم به مترو و محل خودمون از
200 تومانی که من گفتم 25 تومان کمتر شد . دیگه یاد گرفته بود خلاصه یه همسایه ای
داشتیم که تاکسی داشت از پرسید روزی چند در میاری گفت بخور و نمیر . گفتیم حذوذی
گفت 120 تومان گفتم از کی تا کی . گفت از 6/30 صبح میرم تا 10 شب .