منظور از ثبت کردن تجربه چیه؟

ببخشید سوال خیلی ابتدائیه. ولی میخوام بدونم مطمئنیم که همه ما تعریف یکسانی از “ثبت کردن” تجربه داریم؟

برای باز تر شدن سوال:
مثال1- یک وبلاگ نویس با نوشتن وقایع و تجربه های روز مره اش، اون ها رو ثبت می کنه؟
مثال2- یک مامان بزرگ با انتقال تجربه های طبی یا پخت و پز و غیره به فرزندش که الان مامان یک خانواده است، اون ها رو ثبت می کنه؟

آیا جواب ما به هر دو سوال مثبته؟

#پیش بینی
حدس من اینه که اغلب ما ناخودآگاه، جوابمون به سوال اول مثبته ولی به سوال دوم نه.
#نقد و چالش
اما جواب واقعی به نظر من اینه که هر کدوم از اینا می تونن مصداق ثبت کردن باشن و نباشن!
یک وبلاگ نویس هیچ وقت تجربه هاش رو برای جامعه ای که از تکنولوژی دورن ثبت نکرده.
و یک مامان بزرگ هم تجربه هاش رو جز در اختیار نسل خودش قرار نداده.

پس معیار برای “ثبت شدن” یا “ثبت نشدن” چیه؟ وسعت دسترس پذیری؟ دوام و مانایی تجربه؟ رسیدن مستقیم تجربه به کسایی که به اون احتیاج دارن؟ … ؟

2 پسندیده

تا به حال با موقعیتی رو به رو بودین که در صورتی که تجربیات سایرین در اختیارتون بود روند کار براتون آسون میشد؟ اگر دقت کنین از هر دو نوع تجربه تو همچین موقعیت هایی وجود داره. چه تجربه وبلاگ نویس و چه تجربه مادربزرگی.

خیلی وقت ها هم اتفاقا دستورات پخت و پز رو با یه سرچ تو اینترنت و استفاده از تجربیات دیگران می گیریم. یه جورایی خیلی از تجربیات قبلا ثبت شده.

پاسخ خودم به هر دو پرسش مثبت هست. فقط راهی باید یافت که هر دو نوع تو دنیای امروزی در دسترس باشن. مثلا جاییکه تجربه شغلی افراد رو ثبت کنه.

#ایده
سایتی باشه که طیفی از افراد با تخصص های مختلف درش حضور داشته باشن و پاسخگوی نیاز و پرسش های افراد تازه کار تو اون حرفه باشن. نظیر چیزی که علوی اینجا گفتن.

1 پسندیده

من برعکس، 1 رو ثبت تجربه نمی دونم ولی 2 اره. حداکثر وبلاگ یه داده خام برای تجربه هست.

1 پسندیده

من معیارم برای از بین نرفتن تجربه، رسیدن اون به گوش یا دست افرادی هست که تجربه به دردشون میخوره.

مثلا شاید تجربه های پدربزرگ من در باغبونی خیلی به کار من که دنبال پیشه ی باغبونی نرفتم نمیخوره، ولی به درد دوستانم که اتفاقا در حال کشت و کار هستن میخوره. حالا اگه پدربزرگ من تجربیاتش رو با دوستان من در میون بذارن، این تجربه ها ثبت شدن و به نفر بعدی رسیدن. در غیر این صورت دوستان من مجبور می شن تجربه ها رو از نو یاد بگیرن، یا به عبارتی چرخ رو از نو اختراع کنن.

2 پسندیده

پس منظور شما از ثبت تجربه، معادل “از بین نرفتن تجربه” است. با این حساب،

  • اگر من هزاران جلد کتاب بنویسم و منتشر کنم تا کسی اون ها رو نخره،
  • وبلاگی که هر روز آپدیت میشه تا بازدید کننده ای جز خودش نداره،
  • پایان نامه هایی که توی قفسه های کتابخونه هان تا وقتی کسی بهشون رجوع نکنه،
  • فیلم ها و صوت هایی که از سخنرانی ها و سمینار ها ضبط میشه، تا وقتی کسی ازشون استفاده نکنه،
  • تمامی اطلاعاتی که توی اینترنت هستند و به خاطر تعداد بازدید کم، همیشه ته لیست سرچ گوگل قرار می گیرند، تا وقتی کسی اتفاقی به اون ها برخورد نکنه،

مصداق ثبت تجربه نیستند.


اما خواستم بگم که تمام مثال هایی که زدم، به طور عامیانه و در محاوره، مصداق “ثبت تجربه” شمرده میشن.
در واقع می تونیم این طور بگیم که از بین نرفتن تجربه شامل دو بخش ثبت و دریافت تجربه است،
فکر می کنم تأکید روی کلمات “ثبت” و “مستندسازی” باعث میشه اشتباهاً توجه کمتری به بخش دوم فرآیند بشه در حالی که هر دو ضروری هستند.

1 پسندیده