پروژه های متن باز مراجع خوبی هستن برای یادگیری مستندسازی، چرا که در چنین پروژه هایی لازم هست افرادی که کاملا به هم بی ربط هستن کار همدیگه رو بفهمن و اون رو تکمیل و یا استفاده کنن.
بعضی نکته هایی که تیم های توسعه دهنده ی پروژه های متن باز حتما رعایت میکنن:
هیچ وقت توسعه دهنده مستندسازی رو انجام نمیده. کسی که مسئول نوشتن کد هست، معمولا به جنبه های فنی و عملکردی کد فکر میکنه؛ در حالی که مستندسازی به قصد استفاده از کد هست و جزئیاتی ممکنه مهم باشه که به ذهن کدزن نمیاد.
هیچ داکیومنتی کامل نیست و مستندسازی بهتره همیشه در حال به روزرسانی و اپدیت باشه!
الگوریتمی برای تولید مستندات خود به خود وجود نداشته تا الان! و لازمه براش زمان و انرژی کافی بذاریم.
در ضمن توسعه دهنده ها میتونن از خود سیستم های کنترل نسخه مثل گیت هم به راحتی برای مستندسازی کارشون کمک بگیرن.
چنین روش های خوبی در دنیا برای مستندسازی و به اشتراک گذاری تجربیات وجود داره و چرا از این سیستم ها در جاهای دیگه کمک نمیگیریم؟
هر گروه خاصی از افراد که در یک حرفه مشغول کار هستند (دکتر، نجار، بنّا و …) میتونن برای خودشون یه شبکه اجتماعی داشته باشن و اونجا تجربه هاشون رو ثبت کنن. این شبکه اجتماعی وظیفه ی دسته بندی و تحلیل تجربه هارو داره.
مثلا اگه یه شبکه ی اجتماعی برای نجار ها بود، هر نجار میومدن و تجربیات خودشون رو در خصوص استفاده از چوب های مختلف توی اون شبکه اجتماعی بذارن. وقتی که این اطلاعات زیاد بشن این این شبکه ی اجتماعی میتونه بفهمه که مثلا برای ساختن صندلی از چه نوع چوبی بیشتر استفاده میشه و دلیل این استفاده چیه و این موضوع رو در اختیار بقیه نجار ها قرار میده. اینجوری هم نجار هایی که تاحالا اشتباه میکرند و از چوب نا مناسب استفاده میکردند میتونن پیشرفت کنن و هم افرادی که تازه میخوان وارد این کار بشن میتونن از همون اول چوب مناسب رو انتخاب کنن تا نیاز نباشه که چندین شکست رو پشت سر بذارن تا به جوب مناسب برسن.(یه جورایی از شکست های دیگران استفاده کنن تا خودشون دیگه شکست نخورن)
اتفاقا در مسیر گوگل کردن مستندسازی های خوب، به استک اورفلو رسیدم: جدیدا یه بخش مستندسازی شروع کرده و برای زبان های مختلف برنامه نویسی داره مستندات خوبی جمع اوری میکنه که روزی میتونه نقطه ی خوبی برای شروع یادگیری اون زبان برنامه نویسی بشه.
فقط هنوز نتونستم بفهمم چه قوانینی رو برای مستندسازی در نظر گرفتن.
این سیستم محدود به پروژه های متن باز نمی شه و حتی داخل تیم های نرم افزاری نیاز هست که از این سیستم ها استفاده بشه چون که این تیم ها در حال توسعه نرم افزار هستن و نیاز هست دائما به کارهای قبلی رجوع بشه و از اونها استفاده بشه. در کل فکر می کنم در جاهایی که این مفهوم استفاده و رجوع وجود داشته باشه، میشه از این سیستم استفاده بشه.
خب یه انگیزه ای که باعث میشه افراد به این مستند سازی بپردازن همون “توسعه و بهبود” هستش و اینکه یه روند بروز و رو به جلو داره. چه شاخه هایی همچین قابلیتی از بهبود و تکامل رو دارن که یه نفع عمومی داشته باشه؟
در زمینه ی علم هم کارهای متن بازی شروع شده، از جمله دانشگاه مک گیل که پایلوتی شروع کرده از پژوهش هایی که ثبت پتنت نمیشن و open- science یا علم متن باز در نظر گرفته میشه و هر کسی میتونه در ارتقای اون سهیم باشه و یا ازش استفاده کنه:
این کار رو در حوزه ی علوم اعصاب شروع کردن و ۷۰ محقق اصلی یا principle investigator و ۶۰۰ محقق عضو چنین طرحی هستن.
تقریبا برای هر چی میشه سیستم های متن باز رو داشت. این بسته به نوع نگاه و دید افراد داره . این که یه موضوع رو من یه جور و از یه زاویه سنتی میبینم ولی یکی دیگه همونو کاملا متفاوت . بعد یهو میمونیم میگیم مگه میشه همونی که من اینجوری دیدمو فلانی اینجوری ببینه؟ بله میشه این تفاوت نگرش افراده ولی برای مثال میشه از این روش توی این مدل های زیر کاربری داشت:
برای ابداع یه فکر جدید در حد ایده پردازی برای یه مجموعه
برای بروز رسانی و نو آوری در سیستم های سنتی و دارای سن و سال
ارایه تجربیات برای تولید یه محصول محتوایی یا کالایی یا خدماتی
بررسی برای تدریس و شیوه های آموزشی به طور کلی در همه مجموعه های آموزشی
برای نقد و بررسی . نقد در همه ابعاد یه موضوع و در همه زمینه ها . برای مثال قصه فیل مثنوی که هر کسی به حد توانش به درکی از فیل رسیده بود. فیل اون چیزایی که اونا ازش به درک رسیدن بود اما فقط اون ادراک ها نبود بلکه با همدیگه در کنار هم به مفهوم کلی میشد رسید
در بحث کاراکتر سازی و انیمیشن سازی
فیلم نامه نویسی و مخصوصا تنظیم دیالوگ ها
چکش کاری طرح های استارت آپی برای بالا بردن قوام و شکل گرفتن بهتر موضوع یا همون چکش کاری خودمون
میتونم بگم دقیقا کاری که داره توی پادپرس اتفاق میافته
فلسفه متن باز بودن هم خیلی مهمه.
مثلا در خیلی از سازمانها دیدم که افراد میترسن مستندسازی کنن، صرف اینکه ممکنه یک نفر ببینه (البته با نگرانی واقعی از دزدیده شدن ایدهها فرق داره). این ترس اندک موجب بهانه آوردن و توجیه کردن عدم مستندسازی میشه، بحثهای حریم شخصی هم به همین صورته. من خودم بعد از این که این ویدیو رو دیدم
نظرم در مورد بحث حریم شخصی کمی عوض شد.
خلاصه اینکه بحث فقط ابزار فیزیکی و کامپیوتری نیست، شاید باید به برخی از ابزارهای و مهارتهای ذهنی هم فکر کنیم تا اوضاعمون بهتر بشه.