مهمترین ملاک های شما برای ازدواج چی بوده یا چی هست؟

اگر قرار باشه برای باقیمانده زندگیتون با یه نفر شریک باشید، اون فرد

  1. چه ویژگی هایی باید داشته باشه ،
  2. چه ویژگی هایی نباید داشته باشه
    و 3. چه ویژگی هایی بهتره داشته باشه ؟
4 پسندیده

عجب سوالی ، کسی نزدیک این سوال نمیشه.

1: سنش به اندازه ای باشه که به ثبات شخصیتی رسیده باشه ، مثلا نمیشه با شخص 20 ساله ازدواج کرد چون امکان داره تصمیم امروز با فرداش یکی نباشه
2: از هر نظر به استقلال رسیده باشه ، مالی ، احساسی و تو هر چیزی
3: ورزشکار و داشتن کلی برنامه برای سلامتی خودش
و …

1 : شخصیت غیر مستقل و وابسته
2: شخصیت 100% زنانه
3: اهل ایدولوژی خاصی نباشه.
و …

4 پسندیده

1_با اخلاق باشه
٢_ایمان داشته باشه
3_وقتی که ازدواج کرد دیگه با مرد های دیگه گرم نگیره و متعهد باشه
4_عاشقم باشه و منم عاشقش باشم
5_عاشق سفر رفتن باشه
6_شوخ و شیطون و با مزه باشه پیش شوهرش
7_مهربان باشه
8_زیبا باشه یا حداقل یه کم بر و رو داشته باشه (البته این آخرین ملاکه)
و…

4 پسندیده

اینو چطور میشه فهمید؟

لطفا ذکر شود

یعنی چی؟

اینم یعنی چی؟

خیلی برام ارزشمنده که نظرات و دیدگاه بقیه رو بدونم البته با توضیحاتی که بفهممشون… :blush: آدم ها از هم یاد میگیرن.

4 پسندیده

چه ویژگی هایی نباید داشته باشه؟ و چه ویژگی هایی بهتره داشته باشه؟

2 پسندیده

بیشتر انسان ها در طول زمان تغییرات چشمگیری دارند و تضمینی نیست که شخصی رو با ویژگی های خاص انتخاب کنید و همون بمونه
و یک نکته ی مهمتر اینکه بیشتر افراد در دوران آشنایی خودشون رو خیلی بهتر نشون میدند و وقتی وارد زندگی میشی این اختلاف ها خیلی به چشم میاد

5 پسندیده

اما ویژگی هایی که برای من مهم بود
صداقت و سادگی و در قید تجملات نبودن
احترام و خیلی چیزهای دیگه که الان زیاد یادم نمیاد
اما خصوصیتی که متنفرم بودم ازش وابسته بودن بود

5 پسندیده

داشتن استقلال شخصیتی و مالی و میشه فهمید ، مثلا کار بکنه و درامدی داشته باشه ، از نظر شخصیتی هم باید دید چقدر با پدر و مادرش فرق می کنه ، کسی که دقیقا فکرهای پدر و مادرش و داشته باشه رشد نداشته ، همیشه بچه ها بهتر از پدر و مادرشون هستند ، یا مثلا ببینی توی زندگی کجا مسیری رو که می رفته ایستاده و فکر کرده و برگشته.
یه جایی یه لحظه ای باید ایستاده باشه و گفته باشه اینا فکرهای من نیست .برای پسر ها 21 سالگی و دختر دو سال کمتر زمان خوبیه برای تغییر

شخصیت 100% زنانه این بحث خیلی ساده ای نیست ، چطوری بگم؟ هر انسان نرمالی باید مجموعه ای از خصوصیات زنانه و مردانه و درون خودش داشته باشه ، اگر یکی رشد کنه و یکی دیگه رشد نکنه خوب نیست ، مثلا زنی که مقداری زیادی شخصیت زنانه داره شاید وقتی شخصیتش زیر فشار و استرس قرار بگیره از خودش لجبازی مردانه رو نشون بده یعنی تو زمان بحران یک رفتار مردانه مبتدی رو انجام میده ، منظورم از مبدتی یعنی شبیه یک پسر بچه و برعکسش هم هست ، یعنی مردی که به میزان زیادی مردانه است تو شرایط بحرانی شاید قهر کنه ، قهر کردن رفتار مبتدی زنانه است.
تاثیر شخصیت مردانه روی خانوم ها باعث میشه که زن تو شرایط خاص بتونه به صورت منطقی فکر کنه و کمتر بر اساس احساسش عمل کنه.
مثلا شما با دیدن عکس مریم میرزاخانی می تونید بفهمید که شخصیت مردانه خیلی خوب درون شخصیت زنانه اش رشد کرده.

آرایش کم ، سادگی لباس پوشیدن نشانه از درونی آروم و متفکر داره و کوتاه بودن موهاش مثل مرد ها نشون میده که شخصیت متعادلی داره و خیلی خوب می تونه با مسائل منطقی برخورد کنه نه احساسی البته اینا برداشت منه

اهل ایدولوژی نباشه یعنی شخصیتی آرمانگرا داشته باشه ، خواهان هر چیز خوبی باشه وبدون تعصب ، ایدولوژی مثلا یعنی یهودیت ، یهودی بودن یعنی ایدولوژی ، یعنی ترکیبی از چیزهای خوب و بد ، ولی ارمانگرا یعنی فقط چیزهای خوب

اون سه نقطه یعنی خیییییییییییییلی چیزا مثلا 500 تا نکته ، چیزهای عجیب غریب که نمیشه همه اش و گفت.

به طور مثال :
دختر باید به مادرش بیشتر جور باشه تا پدرش ، و پسر برعکس چرا؟ چون باید همانند سازی دختر با مادرش به عنوان یک زن باشه تا پدرش
مثال دیگه :
اولین مردی که یک دختر می بینه پدرشه ، شاید دیده باشی که تو یک سنی دختر کوچیک ها به شوخی میگن من با بابا ازدواج میکنم و پسرها برعکس.
مثلا پسری که مادرش و خیلی دوست داره و مادرش لاغر اندامه در آینده دنبال دختری میگرده لاغر اندام باشه ، یا اگر با مادرش مشکل داشته باشه برعکس عمل می کنه نکته اینه که این معادل سازی با پدر و مادر انجام میشه ، برای من خیلی مهمه که انتخاب آگاهانه ای انجام بشه. یعنی من درک کنم که مادر من در انتخاب من به طور غیر مستقیم دخالت داره و کور کورانه نرم جلو.
مثال بعدی:
برای من مهمه که دختر مورد نظر بچه چندم خانواده است ، مثلا بچه های اول مغرورند و میل به کنترل دارند پس دوتا بچه اول تا میشه باید حواسشون باشه که باهم به مشکل نخورند، و مقداری از این میل به کنترل کردن و بذارند کنار. مثلا بچه های وسط خانواده یک مقدار سرخورده و کمبود اعتماد به نفس دارند و در اینده می تونند افسرده بشند.
مثلا بچه های تک فرزند مشکلات خودشون و دارند یعنی خیلی تو وهم و خیال و تخیل هستند چون همبازی نداشتند دیگه.
اگر دختر بچه اول باشه شاید میل کمتری به بچه دار شدن داشته باشه و برای کسی که بچه خیلی دوست داره این می تونه مهم باشه

البته من دائم در حال تغییر استانداردهام هستم و امکان داره بعضی چیزا یک ماه دیگه کاملا تغییر کنه .

حداقل باید 600 ساعت بین دو نفر مکالمه صورت بگیره و کلی از این مسائل بررسی بشه ولی اصلا نباید این حس منتقل بشه که انگار دارم یک شخص و مثل یک حشره مورد بررسی قرار میدم ،چون انسان ها شخصیت دارند بعضی ها شخصیت های پیچیده و می تونند تغییر کنند و شاید هیچ کدوم اینا در موردش درست نباشه، همه اینارو باید در نظر داشت.

4 پسندیده

لزوما تک فرزند بودن به معنای نداشتن همبازی نیست
بچه هایی که نزدیک اقوام زندگی میکنند شانس بازی با اونها رو دارند و خیلی از بچه ها مهد میرند
شخصیت هر فرد در خانواده و اجتماعی که در آن رشد کرده شکل میگیره و حتی به این هم نمیشه خیلی استناد کرد چرا که چه بسا آدمهای موفقی که از دل یک خانواده ی نابسامان بیرون اومدند

6 پسندیده

بدون شک درسته ، منظور من این نبود که بچه های تک بعدا به مشکل می خورند شما بچه تکی رو در نظر بگیرید که با توجه به قدرت تخیل زیادی که داره می تونه تو یک سری از رشته ها خیلی خوب بدرخشه. بستگی به پدر و مادرش داره
منظور من این بود که بچه تک ، تنهاست و بیشتر با خودش بازی می کنه و مجبوره همه چیز و تصور کنه و این شاید در آینده باعث بشه که مثلا به اون صورتی که باید با واقعیت های زندگی برخورد نکنه . اگر پدر مادر این موضوع رو بدونند خیلی بهتر می تونند عمل کنند.

4 پسندیده

منم دقیق همین جا رو مشکل دارم که لزوما تک فرزند بودن به معنای تنها بازی کردن نیست
خیلی از بچه های تک که والدین شاغل دارند تو مهد و پیش بچه های دیگر بزرگ میشند و یا خونه اقوام درجه یک
کلا تعمیم یک خصوصیت به خاطر داشتن یک ویژگی رو خیلی قبول ندارم مثلا خصوصیات متولد ماه …

2 پسندیده

اگر من اطلاعات کمی در این زمینه دارم و بخوام اطلاعاتم رو زیاد کنم، درباره اینکه چه ملاک هایی مهمترن و چه چیزهایی زمیه چالش های بعدی رو در طرفین ایجاد میکنه و هر آیتمی چه معانی ای داره (برای مثال تاثیرات فرزند چندم بودن بر خلق و خو) ، چطور میتونم اینکارو بکنم؟ آیا جلسات مشاوره پیش از ازدواج کافیه؟ چطور میتونم دانشم رو در این زمینه ارتقا بدم؟
لطفا اگر کتاب، دی وی دی، سخنرانی یا هر منبع دیگه ای میشناسید معرفی کنید.

4 پسندیده

خب اینجا ما با هم توافق داریم که سر این مسئله با هم موافق نیستیم ، چون شما به هر صورتی که نگاه کنید بچه تک تنهاتر از چندتا بچه هست.

ایران کشور 4 فصلی هست ، تغییرات خیلی کم روی نوزاد می تونه در اینده تغییرات زیادی رو توی اخلاق و شخصیتش داشته باشه حتی وقتی بچه درون شکم مادرش هست ، برای همین نی نی ای که ماه اسفند به دنیا میاد با نی نی ای که مرداد ماه به دنیا میاد تفاوت داره ، حتی شرایطی که مادر توی تابستون نی نی رو تو شکمش داشته با شرایطی که توی زمستون ، همه اینا باعث تغییرات بزرگی میشه

این سایت خیلی خوبه ، این آرشیو خیلی خوبه. کتاب های دکتر هلاکویی خیلی خوبه میشه اینترنتی خرید.

نمی دونم چرا اعتمادی ندارم به این جلسات مگر اینکه پیش افراد خاصی برید اینا 97 درصدشون فقط می خوان پول بگیرند ، یعنی بهتر از هیچی هستند ولی من ترجیح میدم خودم یاد بگیرم

لینک های بالا کافیه ولی اگر دوست داری خیلی عمیقتر بری جلو کتاب های سه روانشناس بزرگ جهان کارل گوستاو یونگ ، فروید و الفرد ادلر و پیشنهاد می کنم. حداقل کلیات نظریات این سه دانشمند و بخونید چون کتاب زیاد دارند ، شاید وقت نشه

3 پسندیده