-
شاید اولین و بزرگترین مانع سر به راه انداختن کسب و کار در ایران نوع نگرشی باشه که در مقاطع مختلف به ما آموزش دادن. دنبال حمایتهای دولتی و سازمانی هستیم. دانشگاه رو محلی برای آموزش مهارت میدونیم و نه علم. به جای اینکه دنبال حل مسئله باشیم دنبال پاک کردن مسئلهایم.
-
از مانع بالا میخوام میزان مهارتهای لازم برای آغاز یک کسب و کار رو مشتق بگیرم. چون یکی از بزرگترین عوامل سد راه موفقیت در کسب و کار مهارتهای ناقصی است که فعالین رو گمراه میکنه. هم مهارتهای ناقص خود فعالین و هم کمبود منابع آموزشی مناسب برای ارتقای این مهارتها.
-
در ادامه به نظرم عدم شفافیت قوانین کسب و کار در ایران یکی دیگه از موانع مهم می تونه باشه. منی کسب و کاری جدید رو آغاز کردم نمی دونم خطوط قرمز شامل چه مواردی میشه. این خطوط قرمز بیشتر از این که به صورت چارچوب و قانونی شفاف وجود داشته باشند به صورت عرف و هنجار هستن. رعایتشون لزوماً موجب غیرقانونی بودن کسب و کار نیستن ولی عدم رعایتشون مطمئناً موجب حذف خواهند شد.
-
عدم توزیع مناسب منابع و شفاف نبودن خدمات موجود در این عرصه رو هم میخوام به لیستم اضافه کنم: در شهری مثل تهران منابع بیشتری برای توسعه اکثر کسب و کارها وجود داره. در عین حال خیلی از مراکزی که به قصد توسعه کارآفرینی بوجود اومدن در خدماتی که میتونن به فعالای این حوزه بدن چندان شفاف عمل نمیکنن.
به طور کلی در کشور اگر بخواهیم وضعیت کار و مهم ترین و اساسی ترین فاکتورش یعنی سرمایه گذاری را بهبود ببخشیم به نظر من اصلاح قانون کار و برداشتن بوروکراسی اداری هست
سابقه کار…اخه اگر کسی بیکار نباشه که نمیاد به شما بگه چرا اگهی استخدام زدید؟مثلا سابقه کار رو باید از کجا بیاره؟
نوع و میزان تحصیلات
بومی یا غیر بومی بودن و مهمترین کادر کار پیدا کردن پارتی
نقش وسیع دولت و شبهدولتیها در اقتصاد
فساد و رانت وسیع در رقابتهای اقتصادی
قدرت بسیار زیاد و ویرانگر واردکننده در ساختار دولتی
فضای اجتماعی بیاعتماد به آینده که مانع سرمایهگذاری خصوصی و بلند مدت میشه
فضای غیرمنصفانه در رقابتهای اقتصادی
به نظرم اگر که کسب وکار موثر و مولدی در ایران هنوز وجود داره باید به دقت بررسی کرد که آیا واقعیه و چطور از این موانع ویرانگر عبور کرده! کمی طنز بود این جمله ولی کمی هم واقعیت و زمینه تحقیقی مفید توی خودش داره!