اجزای تشکیل دهنده جامعه مدنی(Civil society) چیا هستن؟
آیا تشکیل جامعه مدنی و تقویت اون فقط مسئولیت دولت هست؟وظیفه شهروندان تو این راستا چی هست؟
مهمترین حوزه اثرگذاری جامعه مدنی کجا هست؟ آیا بستگی به جامعه مورد نظر و مسائلش داره؟
نمونه موفق و قوی “جامعه مدنی” در جهان کجا ها بروز و ظهور پیدا کردن؟
گاهی از عمومی شدن دغدغه ها می ترسم (مثلا اینکه هم بخوان درگیر موضوع اعتیاد و کارتن خوابی و … بشن) از اینکه عموم آدم ها جوانب مختلف رو در نظر نمی گیرن و ممکنه قضیه پیچیده تر بشه. چطور این موضوع باید مدیریت بشه؟
اگر به سمت تقویت جامعه مدنی نریم و مسئولین اون رو رقیب خودشون ببینن و محدودش کنن در آینده دور و نزدیک چه ضررهایی خواهد داشت؟
من خیلی دوست دارم این سوال بنیادی تر بحث بشه، مثلا جامعه مدنی چیه؟ جامعه یا جوامعی کوچک درون یک جامعه بزرگ یا یک جامعه ای بزرگ با ساختار حکومتی و اجتماعی خاص ؟
ابتدا معتقدم که در کشور ما و بسیاری از کشورها جامعه مدنی شکل نگرفته.
اما حالا این جامعه مدنی اصلا چی هست. من به شخصه تعریف مشخصی ندیدم. تعابیر زیادی وجود داره که توافق عمده حول تعریفی است که جامعه مدنی را مجموعهای از نهادها ، اصناف و مراکز مردمنهاد و مجزا و مستقل از دولت میداند که مابین مردم جامعه (توده) و دولت قرار گرفته. وجه مشخصه اون استقلال از دولت است. یک دامنه خیلی وسیعی میشه. روزنامهها ، تشکلهای صنفی ، حتی به عقیده برخی کسبوکارها ، دانشگاهها ، روشنفکران ، مترجمان و نویسندگان ، هنرمندان و … و خلاصه هرنهادی و حتی شخصی که دولتی نیست ، بخشی از جامعه مدنی است. نمونههای موفق جامعه مدنی رو در کشورهایی اروپای غربی میتونیم مشاهده کنیم.
جامعه مدنی رو گمان نمیکنم بشه دستوری از بالا ایجاد کرد. مسلما دولت نقش دارد ولی رشد جامعه مدنی از پایین است.
حالا جامعه مدنی نباشه چه اتفاقی رخ میده؟
یکی از کسانی که در مورد جامعه مدنی بحث و بررسی داشته گرامشی است. مثالی میزنه میگه جامعه مدنی مثل سنگرهای مستحکم زیرزمینی یک جبهه است. شما ممکنه این خط دفاعی رو با شدیدترین آتش توپخانه بمباران کنید. الظاهر جبهه به هم ریخته و روی سطح زمین همه چیز نابود شده. اما در حین پیشروی ناگهان مواجه میشد با سربازانی که از سنگرهای مستحکم زیرزمینی بیرون آمدهاند و تیربارهایی که بیوقفه روی نیروهای شما آتش گشودهاند. جامعه مدنی مانند همان سنگرهای زیرزمینی است.
از همین مثال نتیجه میگیرد که در نبود جامعه مدنی ، یک اجتماع ممکنه دستخوش تحولات خطرناکی شود. زمانی که جامعه در بحران است نبود جامعه مدنی ممکنه باعث اتخاذ تصمیمات خطرناکی از سوی دولتمردان و خصوصا مردم شود و جامعه بدون آگاهی به سمت نابودی رود.
اما وجود جامعه مدنی از این سقوط و آشفتگی جلوگیری میکنه چرا که روشنفکران ، دانشگاهیان ، اصحاب رسانه و قلم و بسیاری از مشاغل و اصناف و سازمانهای غیردولتی هستند که به مردم راهنمایی و مشورت میدهند تا از اتخاذ یک تصمیم خطرناک پرهیز کنند. به عنوان نمونه چرا در روسیه انقلاب شکل میگیرد؟ چون جامعه مدنی ندارد. چرا در فرانسه یا آلمان انقلاب (کمونیستی از نظر گرامشی) شکل نمیگیرد؟ زیرا که جامعه مدنی دارد و از سقوط اجتماع به ورطه انقلاب جلوگیری میکند.
بالاتر از آن چرا کشوری انقلاب میکند و موفق میشود؟ جامعه مدنی دارد. چرا کشوری انقلاب میکند اما رژیم پیش از انقلاب با رژیم پس از انقلاب فرقی نمیکند؟ چون جامعه مدنی ندارد. مثال تاریخیش هم روسیه است. روسیه تزاری استبدادی است در انقلاب 1917 سقوط میکند. شوروی (رژیم پس از انقلاب) همچنان استبدادی است. شوروی در سال 1991 سقوط میکند اما روسیه 2021 همچنان استبدادی است. (حالا با درجه استبداد و دیکتاتوری متفاوت از ضعیف تا خیلی شدید). چرا روسها در چرخه تکراری افتادهاند؟ چون روسیه 1870 ، روسیه 1917 ، روسیه 1991 و روسیه 2021 میلادی جامعه مدنی مطلوبی ندارد. (اینها دیدگاه هستند و الزاما نمیتونیم بگیم روسیه بدین خاطر تاریخ خود را تکرار میکند.)