ما سر کلاس آموزشی بودیم و در مورد نظام اراستگی صحبت می کردند،
داشتم فکر میکردم عدم وجود نظم یا نظام آراستگی در جامعه و چیدمان شهری و پارکینگ ها، تعمیرگاهها، جاده ها، راهها، خودروها و … با تمام نقد و بررسی ما از کجا نشات میگیره؟ آیا توی فطرت ما از نظم خبری نبوده یا نیست ؟
متاسفانه یکی از چیزایی که خیلی جاها بهش توجه نمی کنن همینی هست که میگین. از آسفات کف خیابون تا تابلوهای تبلیغاتی تا برسه به ساختمون های بد قواره که هیچ هماهنگیی با اطرافشون ندارن. تجربه شخصیم این هست که مرتب بودن اطرافم خیلی به نظم ذهنیم کمک می کنه و از بی نظمی و شلختگی اطراف عصبی میشم. ولی فکر کنم تا حدی هم این حس شخصی باشه. ولی خیلی شنیدم که میگن نظم بیرون به درون راه پیدا می کنه. یکی از دلایل این وضعیت اینه که هر سازمان یا حتی خود مردم فقط میخوان مسئله خودشون حل بشه و به بقیه ماجرا کاری ندارن از جمله هماهنگی و آراستگی. یکی از دلایل اینکه ما نظم رو دوست داریم فکر کنم این باشه که حرکت ما رو آسون تر می کنه و کمتر گیج میزنیم.
در اینگونه موارد وجود و نظارت مدیری کار درست و کار بلد لازم می باشد.که ابتدا و طی برنامهریزی دقیق، مدیران بخشهای مربوطه را ساماندهی کند و سپس نظم دهد و با استفاده منظم و برنامهریزی شده از شهرداری و نیز فرهنگ سازی مردم، شهر را پاکیزه نگه دارد و از دیگر وظایف مهم وی استاندارد سازی معابر و محیط شهری هست و در آخر اگر نظم و انضباط حاکم باشد،ما یک نظام آراسته و چیدمان شهری زیبا و دلنواز خواهیم داشت