شاید عنوان سوال خیلی عجیب باشه و البته باید بگم چنین چیزی اصلا وجود نداره، ولی اگه همچین چیزی وجود داشت چی میشد!
چند وقتی هست که در آلمان متوجه شدم که مراکز شرق شناسی و به خصوص ایران شناسی آلمان چقدر اطلاعات در مورد فرهنگ و تاریخ ما دارند و یه جورایی چقدر مردم ما رو از یه جنبه هایی بهتر از خودمون میشناسن.
بازی فکری
فرض کنید که غربیا میخواستن ایران رو همون طوری که ما اونها رو میشناسیم، بشناسن. در اینصورت مثلا شرکت بنز وقتی میخواست به ما ماشین بفروشه چطور فکر میکرد؟ یا مایکروسافت؟
آیا مثلا میشد با استانداردهایی اروپایی و شرایط اون ایران رو مستعمره نگه داشت؟
سوال
تو جامعه ما خیلیا یا غرب رو به صورت فیلمهایی هالیوودی و یا حتی پورنو میشناسن و یا کعبه آمال که کلا همه چیزش عالیه. به نظرتون چطور باید با غرب روبرو شد؟ و باید چه چیزهایی رو از اونها یاد گرفت؟ آیا اصلا نیازی به رشته غرب شناسی داریم؟
تا اونجا که من می دونم، مثلا رشته ایران شناسی در برلین، در “دپارتمان تاریخ و مطالعات فرهنگی” است، و توی این دپارتمان تاریخ و فرهنگ (گذشته و حال) تمام فرهنگ ها، از شرق گرفته تا غرب، تحقیق و تدریس می شه. این رشته رو علاقمند های تاریخ و فرهنگ ایران در دانشگاه می خونن.
برای اینکه مدل مشابهی در ایران داشته باشیم، یعنی تاریخ و مطالعات فرهنگی غرب، یا اروپاشناسی، آمریکاشناسی، شرق شناسی، لازمه که سانسور وجود نداشته باشه و با هدف شناخت و مطالعه واقعی اون تاریخ و فرهنگ این رشته ها تدریس بشوند، که احتمالا نمی شوند!
برای تربیت متخصص در این زمینه ها مسلما نیاز داریم.
اگر منظور این سئوال سیاست گذاران و بازار گردانان هستند، برمی گرده به همون تربیت متخصص، که احتمالا باید در زیرشاخه های اقتصاد، علوم سیاسی و غیره، بطور جداگانه وجود داشته باشه. ولی باز نکته مهم همون صادقانه و شفاف بودن علمی است که تدریس می شه، که تعیین می کنه متخصص آینده، چقدر واقعیت رو آموخته و چقدر در اوهام به سر می بره.
اگر منظور این سئوال برای مردم عادی است، به نظر من برای شناخت یک ملت یا یک فرهنگ، لازم نیست که حتما رشته دانشگاهی اون رو بخونیم، مگر اینکه علاقه خاصی در اون زمینه خاص داشته باشیم، و در اینصورت می شیم متخصص اون زمینه خاص.
یکی از بهترین راه های شناخت سفر است، که شاید همیشه و برای همه مردم ما براحتی قابل دسترسی نباشه.
در قاره آمریکا و اروپا روزنامه ها و نشریاتی منتشر می شن که با تقریب خوبی صادق هستن و نزدیکترین به واقعیت. یکی از راه های شناخت اینه که مطالب مهم و خبرها رو از نشریات صادق و به روز خوند و آگاه شد، و به خصوص تحلیل خبرها و اتفاقات رو از منابع قابل اعتماد بدست آورد و خوند. چون همونطور که گفتید، مثلا هالیوود، فقط فرهنگ و دنیای هالیوود رو نشون می ده و اغلب با واقعیت آمریکا فاصله نجومی داره!
مطالعه آزاد و حداقلی درباره نظام سیاسی و اقتصادی اون کشورها، و حداقلی درباره تاریخ و فرهنگ اونها، در کنار اخبار و اتفاقات جدید، (که لازم نیست هر روز باشه، می تونه فقط چند بار در یک سال باشه ) می تونه دید نسبتا خوبی نسبت به واقعیت یک کشور و فرهنگ و وضعیتش به آدم بده. ولی نکته مهم به نظر من منبع این مطالعه هاست.
سئوال من اینه که چطور می شه منابع صادق و نزدیک به واقعیت برای مطالعه چنین موضوعاتی پیدا کرد؟
ببینید یکی از نکات مهم رشته شرق شناسی توی این دانشگاه ها استخراج و استنتاج و اابته پیدا کردن منابع مناسب و صحیح برای پاسخ به سوالات هست. چندین بار شده که سیاست گذاران امریکایی برایی کنترل و یا ایجاد یه تغییر تو کشور مقصد از این ادمها کمک گرفتند چون همه چیز تو روزنامه هاا و سفر بدست ادم نمی رسه بلکه باید بررسی دقیق تری داشت که به فرد متخصص نیازه
پس فکر کنم بهتره تفکیک کنید این بحث رو. در مورد سیاست گذاران و در مورد مردم عادی.
برداشتم از این جمله در مورد مردم عادی بود. فکر نمی کنم متخصصین تصمیم گیرنده یا سیاست گذار، در این سطح تحلیل کردن به دردشون بخوره، چون نتیجه تماماً ضرره برای خودشون.
اما از طرف دیگه، حدس می زنم که، در هر دو کشور، تئوری پردازی های اصلی برای سیاست گذاری در مورد روابط بین الملل، در اتاق فکرهایی احتمالا انجام می شه که حداقل در اونها بررسی های درست و نسبتاً جامعی انجام می شه. ولی این مساوی با علمی که در فضای عمومی دانشگاه تدریس می شه نیست. نمی دونم تا چه حد این حدس به واقعیت نزدیکه.
تنها چیزی که به نظرم روشنه، اینه که دسترسی به چنین دانشی در این رشته ها، که جزو موارد حساس است، در دانشگاه های دو طرف خیلی متفاوته. دسترسی آزاد به اطلاعات و تحقیقات گسترده و واقع بینانه، در کشور ما ضعف داره، و این ضعف دلایل زیادی می تونه داشته باشه. نتایج همین تحقیقات دانشگاهی و علمی هم می تونه زیربنای اصلی شناخت و سیاست گذاری باشه.
در رابطه با بخش دوم صحبتهاتون خیلی مطمئن نیستم. دلیل اون هم رفتارهای خلقالساعه مسئولین کشور هست که نه تنها به موقعیت کشور کمک نمیکنه بلکه موجب ضعفش میشه. همچنین سخنرانیهای خیلی از سخنرانان هفتگی رو اگه بادقت دنبال کنید، متوجه میشد که دانش اونها از طریق یه سری کانالهای ناقص اطلاعاتی هست. حتی در برخی موارد دیده شده که این اطلاعات در حد یه کانال تلگرام یا یه پست اینستاگرامی هست.