به اعتقاد مزلو نیازهای آدمی از یک سلسلهمراتب برخوردارند که رفتار افراد در لحظات خاص تحت تأثیر شدیدترین نیاز قرار میگیرد. هنگامی که ارضای نیازها آغاز میشود، تغییری که در انگیزش فرد رخ خواهد داد بدین گونه است که به جای نیازهای قبل، سطح دیگری از نیاز، اهمیت یافته و محرک رفتار خواهد شد. نیازها به همین ترتیب تا پایان سلسلهمراتب نیازها اوج گرفته و پس از ارضاء، فروکش کرده و نوبت به دیگری میسپارند. هرم سلسله مراتب نیازهای مزلو:
برطرف شدن کدامیک از نیازهای بالا و تاچه حد برعهده حاکمان و دولتهاست؟
آیا ترتیب این نیازها در جامعه مهم است؟ یعنی جامعهای که با مشکلات امنیت شغلی روبروست، میتواند امیدوار به رواج عزت نفس، احترام متقابل یا دوستی بین افراد باشد؟