نگاهی به پادپرس

پادپرس را مدتی است، کمی از دور، کمی از نزدیک، میشناسم و باز هم کمی از دور و کمی از نزدیک دنبال میکنم. از همان روزهای اول، ایده به نظرم خیلی ناب و جذاب بود. اینکه جائی باشه که بتونی بپرسی و پاسخ بدی و هم‌اندیشی کنی، این خیلی جذاب هست.
هر وقت میام اینجا، سوالها رو میخونم و چرخی میزنم، مثل امروز، گاهی هم مطلبی مینویسم، باز هم مثل امروز، اما همیشه وقتی میخوام صفحۀ مرورگر رو ببندم، از خودم سوال میکنم، چه حسی دارم؟ چقدر ممکنه دوباره به پادپرس برگردم و کِی این اتفاق دوباره خواهد افتاد؟
صادقانه بگم، از نوشته هام هم معلوم هست، شوقم به پادپرس خیلی زیادتر شده، اما فراوانی مراجعه ام اونقدر و متناسب با شوقم زیاد نشده. علتش برای خودم هم جالبه، فکر کردم شاید برای پادپرسی ها هم جالب باشه و شاید شما هم بخواید نظرتون رو بگین.
وقتی میخوام صفحه مرورگر رو ببندم، حسم رو چک میکنم. واقعاً تغییر زیادی توس حسم نمیبینم. نه خوشحال ترم، نه ناراحت تر. نه رنج یک کمبودم کمتر شده، نه به اون اضافه شده. خلاصه اینکه حسی رو پیدا نمیکنم که من رو به برگشت یا برنگشتن ترغیب کنه.
به نظرم گیرِ پادپرس (اقلاً برای من و امثال من) همین هست.

امروز سوالهای پادپرس رو زیر و رو کردم.
بعضی سوالها، سوالهای بسته بودن Closed Question. یعنی یک جواب بله و خیر و شبیه این داشتند. این سوالها بیشتر هم نظر آدمها بود. مثل یک نظر سنجی. داشتم فکر میکردم که شاید با امکان ایجاد نظر سنجی یک دیدگاه آماری نسبت به یک موضوع بدست بیاد به درد خیلی ها بخوره. مثلاً من برام مهم نیست که شما چرا فلان چیز ور دوست نداری، فقط میخوام بدونم داری یا نداری؟ چند نفر دارند و چند نفر ندارند. این قبیل پرسشها خیلی هم میتونه به درد کسب و کارها بخوره.
مثلاً مشکل اصلی سازمان شما چیه؟ استخدام؟ پول؟ ایده؟ هدفگذاری؟ یا چی؟
یا چقدر با رئیس ات مشکل داری؟ در سازمان چند نفره، مردم چقدر با رئیس شون مشکل دارن، یک دادۀ خوب هست که میشه روش کار کرد.

بعضی سوالها خیلی خاص هستن و شاید مخاطب کمی داشته باشند. این سوالها انگیزه زیادی ایجاد نمیکنند که درشون مشارکت اتفاق بیفته. اینها هم به نظرم باید جدا بشن. الان که دارم مینویسم دارم به این نتیجه میرسم که شاید پادپرس خیلی پراکنده هست، و شاید من خودم و نیازهام رو توش پیدا نمیکنم!

اما بعضی سوالها خیلی جذاب هستند و به درد میخورن. مثلاً بهبود فرهنگ آپارتمان نشینی. هم عام هست، هم حلش مفید هست، هم مشتری خودش رو داره. اینها باید تفکیک بشن. مثلاً سوالهای عام‌المنفعه؟ اینجا میشه بحث کرد، میشه گفت و شنید. اما این گفتن و شنیدن به صورت آفلاین، انگیزه رو میکشه. چیزی که مثلاً در توئیتر رخ نمیده. اونجا مینویسی، در جا هم جواب میگیری، اونهم چند تا جواب. اما اینجا ممکنه یک هفته خبری نشه و کاملاً محتمل هست که سوالت بره زیر سوالهای دیگه و فراموش بشه. سوال باید صاحب داشته باشه، چیزی مثل یک اکانت منجر، باید مراقب سوال من باشه و برای من پاسخ جستجو کنه.

دارم به این نتیجه میرسم که رسالت پادپرس میتونه این باشه که برای من پاسخ پیدا کنه، سوال من رو پایش و مراقبت کنه که “زنده بمونه، نمیره.” اما خوب این انرژی میبره و برای سوالهای رایگان، شاید خیلی جواب نده.

برمیگردم به سوال اولم. من چرا باید به پادپرس برگردم و یک کاربر پُرکار بشم برای پادپرس؟

میدونم پشت این صفحه های سفید و آبی، آدمهایی با یک دنیا عشق و باور به کاری که انجام میدن، هستن. میدونم قلبشون برای پادپرس میزنه، اما آیا من و شمای کاربر، این عشق رو میبینیم و حس میکنیم؟

فکرم اینه که علاوه بر اون اکانت منجر، یک نفر هم باید سوالها رو طبقه بندی و پالایش کنه. طرح سوالهای خوب هم میتونه یکی از وظایف اون آدم باشه. سوالهایی با جوابهای باز و مسئله هایی که دیدگاههای متفات حول اون وجود داشته باشه. اینکه این آدم باید چه کارکنه که مخاطب بیاد، به نظرم پرسش اصلی برای پادپرس هست.

خلاصه اینکه پادپرس چیزی هست که جامعه ما بهش احتیاج داره، محیطی امن برای طرح دیدگاه و بحث در مورد دیدگاهها اما امنیت کافی نیست، شوق به حضور و پاسخ لازم هست، این شوق را باید دمید، باید خلق کرد، باید آدمها نتونن بدون سر زدن به پادپرس روزشون رو شروع کنن.

امیدوارم این نوشتۀ من، که از سر عشق به پادپرس نوشتم، قاتل انگیزه شون نشده باشه و نشه…
من پادپرس رو خیلی دوست دارم و به آینده اش سخت امیدوارم، اما به نظرم تاکید روی مثبتهای پادپرس خیلی به پادپرس کمک نمیکنه… همه باید کمک کنیم که پادپرس بهتر بشه…

اولین پیشنهادم به پادپرس، پالایش پرسشها و کمی خلوت تر کردنِ محیط هست…
پادپرسی‌های عزیز، سربلند باشید

8 پسندیده

رسالت پادپرس رو نمیدونم و اینکه حد انتظارات کاربر از پادپرس تا کجا میتونه باشه ولی برای خودم پیش اومده که جواب سوالی رو نمیدونستم حقیقتا و برام اهمیت داشته که بدونم و اومدم توی پادپرس پرسیدم به این امید که جواب بگیرم و بعد جواب نگرفتم یا دیر جواب گرفتم یا در حد یه جوابی که خیلی کمک کننده نبوده جواب گرفتم و طبیعتا بعدش احساس سرخوردگی داشتم. ازینکه خب که چی؟ تکلیف سوال های بی جواب چیه؟ درسته اینجا برای پرسیدن سواله ولی هر سوالی با یه جواب کامل میشه و این نبودن جواب انگیزمو برای پرسیدن سوال های بعدی ای که دارم کمتر میکنه.

برای همین هروقت خودم میام پادپرس میرم توی قسمت بدون پاسخ و میخونمشون تا ببینم به کدومشون میتونم جوابی بدم. شاید بتونم به اون کسی که سوال پرسیده با بهایی که میدم یا راهنمایی ای که میکنم یا نظری که میدم، کمکم کنم یا حداقل حس بهتری بهش بدم.

6 پسندیده

ممنون از بیان این تجربه خوب. این یک مسئله در این قبیل مشارکتهاست.
مغز شما وقتی سوالی رو مطرح میکنید، پرونده ای برای اون باز میکنه. وقتی شما سوالتون رو در پادپرس مطرح میکنید (یا هر جای دیگه) این پرونده باز هست و فعال. همین بود که نوشتم پادپرس باید پرسشها رو پایش کنه. اگر وقتی شما در بازه های زمانی به پادپرس مراجعه میکنید، هیچ اطلاعی (نه لزوماً جوابی) نگیرید، ذهن شما خسته میشه و انگیزه ای برای مشارکت پیدا نمیکنید.
شاید اگر پادپرس آماری بده که مثلاً این پرسش رو با n نفر مطرح کردیم و کسی پاسخی نداشت، به شما حس بهتری بده و حتی یک کامنت هم برای شما بذاره که ممکنه پرسش شما براشون گنگ بوده، میخوای یه جور دیگه مطرحش کنی؟ و به منی که ایمیل دریافت میکنم هم که این پرسش مطرح هست، گزینه های سریع بده که مفهوم پرسش رو میفهمی؟ این سوال برات جالب بود؟ توضیح بیشتر میخوای؟ میخوای در مورد سوال توضیح دریافت کنی؟ اصلاً به نظرت این سوال درست هست؟ و … مثلاً 5 تا گزینه (در حد یک کلیک و در صورتی که تمایل داشتم من توضیح بدم که چرا جواب نمیدم - مثل لایک و … ولی نه دقیقا با همون عملکرد) ، اون وقت مغز شما احساس میکنه که پاسخی دریافت کرده و مسئله باز نیست… مثلاً متوجه میشوید که 100 نفر این رو دیدن، 20 تاشون نفهمیدن، 30 تاشون توضیح میخوان، 40 تاشون هم اصلاً فکر نمیکنند که این سوال خوبی هست و …
با این کار شما کماکان به پادپرس امیدوار میمونید.
الان برخی از اینها هست، مثل لایک کردن، اما به من حسی نمیده که خواننده چی برداشت کرده… و اصلاً ارتباطی بین و من و مخاطب برقرار نمیشه و در این شرایط من انگیزه ای برای بازگشت نخواهم داشت، یا به مرور این انگیزه کمرنگ تر میشه…
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم.

4 پسندیده

به نظرتون بهتر نیست وقتی از پادپرس استفاده می کنیم ، بدون انتظار این کار و انجام بدیم؟ یعنی اگر جواب دادند و فهمیدند که چقدر خوب ولی اگر نشد هم اشکال نداره و بار منفی نداره .

1 پسندیده

ببخشید که من بد توضیح دادم. این من و شما نیستیم که انتظار داریم، این مغز ماست که در پی ارضا شدن خودش در قبال انرژی است که صرف میکند. به نظرم اگر به فلسفه وجود دکمه های لایک در شبکه های اجتماعی توجه کنیم این مفهوم شاید قابل توضیح تر و ملموس تر باشد.
کسی نمیگوید که بیایید در این شبکه اجتماعی فعالیت کنید تا لایک بگیرید، اما مغز شما وقتی تعداد لایک هایتان بالا میرود، بیشتر شما را ترغیب میکند که به آن محیط برگردید. این یک واقعیت علمی است که در گیمیفیکیشن هم از آن به شدت استفاده میشود.
ممنون از تذکر شما

5 پسندیده

موضوع خیلی خوبی مطرح کردین که من در دلش یه حلقه ی گم شده ی خودم رو پیدا کردم و اون:

چگونگی سوال پرسیدن (طرح سوال)

هست. من جایی یاد نگرفتم که چجوری سوال های بهتری بپرسم ولی توی پپ می تونم می تونم فرایند فرگشت سوال پرسیدنم رو ببینم. من می تونم تشخیص بدم که در این 2 سال و اندی که در پپ خیلی به ندرت می نویسم و بیشتر می خونم (البته منم مثل شما مداوم سر نمیزنم) کدوم یکی از سوالاهام پاسخ بیشتری گرفته و اینکه چه ویژگی هایی داشته که دارم سعی می کنم هر بار نحوه ی سوال کردنم رو بهتر کنم.

اما توی پادپرس خیلی دور زدیم از پرسش و پاسخ تا نوآ الان از حرف شما من این حس رو داشتم که نیاز دارم اول یاد بگیرم “چگون سوال بپرسیم”. این می تونه برای @team ایده ی یه فرایند آموزش برای سوال پرسیدن باشه.

4 پسندیده

عالی
سخت موافقم. هیچ مشکلی تک عاملی نیست… حتما نکته شما درست هست.

4 پسندیده

این یک آپشن بسیار خوب هست که معلوم شه چه کسانی سوال من رو دیدند و اگر جواب ندادن برای عدم تخصص بوده یا سوالم براشون گنگ بوده یا بی علاقه به بحث در اون موضوع بودن. این خودش هم یکجور جواب و اقناع هست
و من پیشنهاد شما رو خیلی کاربردی میدونم.

با این هم موافقم ولی کار یک نفر نیست و همت گروهی متخصصین و کار دلی رو میطلبه.

این هم یک نقطه عطف هست . شاید نیاز به تزریق انرژی به کاربران فعلی و جذب مخاطب جدید باشه.
این که سوال مدفون بشه و بی پاسخ گذاشته بشه ناراحت کننده است. و اون فلسفه رسیدن به جواب و شوق برگشتن رو کمرنگ میکنه. شاید وجود یکسری چالش ها، جوایز و آگاه سازی های شخصی میتونست بیشتر کاربران رو به شرکت در موضوعات ترغیب کنه . مایلم پیشنهاد شما رو هم بشنوم.

1 پسندیده