فرض کنید تو جهانی باشید که اگه مثلا من بگم ببین من چه ماشینی دارم و… و شما هم ی ماشین جلوی چشم من ظاهر کنی (تخیلی نیست) بنظرم اگر علم این کار رو داشته باشیم و مسلط بر ماده و انرژی… باشیم خب،چرا نشه! خلاصه شما اون کار یا هر کار و ارزش مادی که من به اون ها افتخار میکنم و… شما براحتی میتونید داشته باشید البته نه فقط شما بلکه همه ادم ها و فقط ماهیت هر ادم اینکه من مهربونم و چه کسی رو دوست دارم و چه علایقی دارم(خلاصه چیز هایی که مال هر ادمن و کسی مثل اونا نیست برای هرکس متفاوته ) .سوال من اینه بنظرتون اون موقع بدی هست؟دوست داشتن ادما برای ظاهر زیبا هست وقتی شما میتونید در هر لحظه به هر شکلی باشید (چون تسلط بر ماده و… خلاصه هر کاری میتونید کنید)،کسی رو اون موقع بخاطر پول دوست دارید؟ البته اینو هم بگم ما تو این فرض هر کار که میگم یعنی نهایت توانایی خودمون و محدودیت داریم ولی همه میتونن یکسان باشن(خدا نیستیم😅) جالب نیست من فقط اینجور فکر میکنم یا اینجوریه! کلا وقتی ارزش های الکی مثل پول و… کنار برن غیر انسانیت واقعی چی میمونه!؟
بعضی آدمها اگه از مادیات اشباع بشن اخلاق میاد جلو ولی بعضی ها نه بدتر حریص تر میشن
یاد hunger games افتادم
طبق فرضی که شما مطرح کردی کمی تخیل میکنیم
وقتی همه توانا و بی نیاز باشیم دنیای خطرناکی رو پیش رو خواهیم داشت
من میتونم در لحظه بزرگ ترین و خطرناک ترین موشک های جهان رو به سراسر جهان لانچ کنم
چه چیزی جلوی من رو میگیره؟ انسانیت؟ بعید میدونم تا الان که نتونسته بگیره و همه جای دنیا جنگه
من میتونم ۳ عامل اولیه نیاز رو که همون رفاه باشه (خوراک، پوشاک، مسکن) به راحتی تامین کنم
اما ممکنه برم یه خوش آب و هوا بخوام اونجا خونه بسازم که میبینم ای دل قافل کلی قبل من اومدن و ساختن
حق کی بوده که اونجا خونه بسازه؟ حق کسی که قوی تره؟ پس جنگ!
من نمیتونم به کسی کمک کنم چون همه توانمندن پس مفهوم مهربانی میتونه خیلی کمرنگ بشه و احتمالا حیوانات فقط ازش سهمی داشته باشن
از خودگذشتگی یه مفهوم پر از ریا میشه چون کسی باور نمیکندش
خانواده خیلی کمرنگ میشه چون حمایت هم بی معنی شده و کسی نیازی به حمایت کسی نداره
اما خوبی هم داره
مثلا من یه موشک فوق بزرگ و خفن میسازم که برم فضا رو بگردم
هویت بدن خودم رو دستکاری میکنم پوستم رو سخت میکنم نیازم یه اکسیژن رو کم میکنم چشمام دماغم و گوشهام رو تقویت میکنم و میرم پی چیزایی که ندارم چون درکم در حد ماده های کره زمینه که کافی نیست
یکی از تفاوت های اصلی آدم ها قدرت تخیلشون خواهد بود چون چیزی که ذهن من بسازه شاید ذهن یکی دیگه نتونه بار اول تجسمش کنه اما وقتی من بسازم اونم یاد میگیره
واسه همین آدما با قدرت تخیلشون میتونن طبقه بندی و ارزیابی و ارزش گذاری بشن
در کل اگه همه توانا باشیم هیچ کس مجبور به خوب بودن نیست اتفاقا برعکس خوبی خیلی کمتر هم میشه
همه آدم ها مجبور به خوب بودن هستن اگر سیر و سالم و شاد باشن
همه آدم ها مجبور به خوب بودن هستن اگر هدف جمعی داشته باشن
همه آدم ها مجبور به خوب بودن هستن اگر نگاه صحیحی بدست بیارن
البته این موارد اجباری نیست خودش اتفاق میوفته
واقعا جهان جذابیه
ولی به نظرم همچنان چیزی حل نمیشه.
انسان یک موجود کمالگرا و بینهایت طلبه. این کمالگراییش هم فقط منحصر به امور مادی نیست که اگه تسلط کامل بر ماده و انرژی داشته باشه، دیگه همه چی حل باشه.
انسان در “صفات” و “معنا” هم کمال گراست، انسان دوست داره آگاه و عالم باشه و بهش احترام گذاشته بشه، عشق رو دوست داره، توانایی و قدرت رو دوست داره و خیلی دیگه از این مفاهیم براش زیبا و جذابه. که اگر بعد مادی انسان به طور کامل هم ارضا بشه، هیچ تضمینی وجود نداره که این انسان برای ارضای بُعد معناش(حتی در صفات مثبت)، نزنه به جاده خاکی!
برای مثال شما میتونید انگیزهی قدرت ها رو برای شروع جنگ ها مشاهده کنید.
در جنگ جهانی دوم واضحه که هدف اصلی نازی ها رسیدن به منابع مادی بیشتر نبوده، یک ملت با اون حجم از حس ناسیونالیستیش بیشتر به دنبال برتری نژادیه که به همون کمالگرایی انسان در قدرت و مورد احترام بودن و خیلی چیزای دیگه برمیگرده، البته ممکنه بخشیش برخاسته از حس انتقام (منفی) شکست قبلی هم باشه، که دیگه بدتر.
یا همین مورد داعش، این ها رو به هیچ وجه نمیشه با بعد مادی تحلیلشون کرد. یک فردی که عملیات انتحاری انجام میده رو شما نمیتونی با تسلطت بر ماده و انرژی، از این کار منصرفش کنی :))
بحث در سطوح بالاتری داره اتفاق میفته.
خلاصه همه این ها نشون میده که انسان برای ارضای بلند ترین مفاهیم انسانی و معنویش نه حتی مادیش، ممکنه دست به پست ترین و غیرانسانی ترین کار ها بزنه.