یه زمانی بخاطر شل و ول بودن قوانین مالیاتی ایران، سرمایه گذاری توی ایران خیلی خوب جواب میداد، و همه از زیر بار مالیات شونه خالی میکردن و روز به روز ثروتمند تر میشدن.
اما الان به عنوان دانشجوی اقتصاد فکر میکنم داشتن یه واحد تولیدی کوچیک توی یه کشور دیگه که همچین تورمی نداشته باشه نسبت به داشتن ی کارخونه بزرگ تو ایران بهتر جواب بده.
به طور کلی تورم در حد چند درصد محدود، موتور رشد اقتصادی به حساب میاد و این نکتهای هست که با ذات جذابیت سرمایهگذاری برای تولید همخوانی داره. ولی وقتی تورم از یک حدی بالاتر میره، فاصله بین سود حاصل از ارزش افزوده تولید و خرید کالای سرمایهای، کاهش پیدا میکنه. اینجا بیشتر ریسک و هزینه جانبی معنادار میشه.
حرفتون رو معقول میبینم چون هم ریسک، هم هزینه جانبی تولیدی کوچک بسیار پایینتر از کارخونه بزرگه که نیاز به مدیریت پیچیده و بازار پایدار داره و در برابر نوسانات اقتصادی و اجتماعی شکنندهتره. منظورم اینه که حتی در ایران هم این نکته میتونه صادق باشه و به نظرم نیازی به رفتن به یک کشور دیگه نیست.
بستگی به مسیرتون داره. اتفاقا ایران اگر از مسیرهای رانتی و ارتباط استفاده بشه، بسیار سریعتر از جاهای دیگه میشه به رفاه رسید. جاهای دیگه قوانین اقتصادی بسیار سختی دارن و برای موفق شدن زحمت درست باید کشید. چند نمونه که بیشتر توی بوق میشه رو مبنا قرار ندین، شانس یک شبه پولدار شدن، بسیار کمه.
اکثر آدمها چون نسبت به مسائل وطنشون حساسیت بسیار بالاتری دارن، حس میکنن در جاهای دیگه آرامش بیشتری دارن. این صرفا تفاوت حس تعلق اجتماعیه و نه لزوما تفاوت عمیق در شانس اقتصادی
بله خوب، امنیت اقتصادی و پایداری نسبی برقراره و به همین دلیل آدمها میتونن با برنامهریزی طولانیمدت روی سرمایهگذاری و درآمدها، زندگی و اقتصاد فردی رو تنظیم کنن.