من خودم خیلی دوسشون دارم و البته خیلی جاها اذیت میکنن و گیر میدن و گاهی واقعا عصبانی میشم اما چون ادم مذهبی ای هستم اصلا به روم نمیارم (اگه مذهبی نبودم یکم بروم میاوردم نه خیلی چون به شدت اخلاق گرا هستم) و توی ذهنم هی میگم اینم وضع منه و و و و بعدا اروم میشم و یادم میره کلا ! فکر نکنید سر چیزای الکیعصبانی میشما !! مثلا یادمه امتحان داشتم و ترم اول مجازی بود یهو کل خانواده یورش اوردن تو اتاقم که یه چیزی رو پیدا کنن و خب من امتحانو میتونستم بهتر بگیرم ولی با 10 پاسش کردم و یادمه از عصبانیت سر درد گرفتم ! و بعدا گفتم عیب نداره و فدای سر دوستان ! واقعا الان خنثی هستم نسبت به مسیله ! شاید یکم ناراحت ولی کمه چون پاسش کردم
درکل میدونم دوسم دارن و جونشونو حاضرن بدن و اثبات شده هم هستااا ! جدی میگم
شما هم از تجربیاتتون بگید تا من بیشتر یاد بگیرم خوش حالم میکنید
قطعا هم ادما پدر و مادر و خواهر برادرشون رو دوست دارند اما عدم تطبیق باور ها و اختلاف سطح فکری و اومدن فرهنگ های جدید و عدم پذیرش اون از سمت خانواده باعث ایجاد شکاف و والدین گریزی شده
من عاشق پدر و مادرم هستم ولی باهاشون زندگی نمیکنم
از خونه فراری نیستم و ارامش خونه رو دوست دارم ولی به نظرم نمیشه و نباید با کسی زندگی کرد
من به جز تنهایی محض به هیچی نیاز ندارم واسه همین با خانواده زندگی نمیکنم
بهترین راهکار همینه جدا و تنها زندگی کنیم و گاهی رفت و آمد کنیم . من با @arezoo موافقم. و @aboalfazl_arjmandi هم راست میگه شکاف عقاید و رفتار نمی ذاره که بتونیم به خوبی زیر یک سقف باشیم . اگر هیچ کدوم از این موارد هم نبود باز تنهایی انرژی به مراتب کمتری از آدم میگیره و آدم میتونه خلاق تر فکر کنه و آزادانه رفتار کنه.
درست میگید
اتفاقا @aboalfazl_arjmandi جان به اصل مشکل اشاره کردن و علت اصلی هم همینه
شاید جدا زندگی کردن خوب باشه ولی خب مضراتی هم داره
بحث دوست داشتن با اینکه بخوای باهاشون زندگی کنی فرق داره خیلی! من به شخصه عاشقشون هستم ولی به نظرم بهتره محل زندگیمون جدا بشه هرچه زودتر