چند وقته(حدوداً دو سال) که نمی تونم ورزش کنم. منظورم از ورزش حتی یه دویدن ساده ست. شده چند بار تلاش کردم و چند روزی خودم رو مجبور کردم ولی خوب بعد از چند روز دیگه ورزشی در کار نبوده. می خوام ببینم تا چه سنی میشه عقب انداختش؟ کسی تجربه ای داره(از خودش یا آشناهاش). خیلی خوب میشه که آدم یه دِد لاین برای خودش داشته باشه!
چی میشه ادم عقب میندازه همه چی رو؟ از جمله ورزش…
راهکار مقابله با این مساله چیه؟
اصلا ما چرا به این بدن نیاز داریم؟ نمیشه تغییرش بدیم؟
چند روز پیش یه عکس دیدم از یه خانمی که دست و پای مصنوعی هوشمند داشت که خیلی هم خوب لرن شده بود انگار و راضی بود از اوضاع… بعد تصویرش رو توی ذهنم دستکاری کردم که مثلا تا گردن ربات هوشمند بشه بدنش، چی میشه؟ کی میاد همچین روزی؟
شاید پاسخ ِخوبی نباشه و امیدوارم هم بهش عمل نکنید امّا بسته به شرایط میتونید تا آخر عمرتون ورزش رو کنار بگذارید! [به این شکل!] باید از خودتون بپرسید که هدفتون از ورزش کردن چیه؟ سلامتی؟ آدمهای زیادی رو دیدم که اهل ورزش نبودند امّا شرایط زیسیتی بدنشون و تغذیۀ سالمشون باعث شده تا از استاندارد هم بیشتر عمر کنند.
امّا پاسخ وابسته به تجربۀ شخصی: فکر میکنم ورزش رو اصلاً عقب نندازید، شرایط جامعۀ امروز، استفاده مفرط از وسایل نقلیه، تغذیه نامناسب و… باعث مشکلات زیادی برای بدن میشن، با ورزش میتونید خیلی از مشکلات جسمی و روحی رو عقب بندازید!
پیشنهاد میکنم، یک ورزش هیجانانگیز برای خودتون انتخاب کنید، حتی بسته به انتخاب شخصیتون میتونید با دوستانتون به ورزشهایی مثل شنا یا کوهنوردی بپردازید که وجود اونها باعث تداوم این کار بشه.
به نظر من،بهترین راه کار اینه که همون لحظه اون کاری رو که بهش فکر می کنی رو انجام بدی.یعنی دارم با خودم فکر می کنم که چرا ورزش نمی کنم؟یا با خودم قرار می گذارم که«از فردا شروع خواهم کرد.»
دقیقا همین«از فردا شروع خواهم کرد.»نقطه ای ست برای شروع شکست در هدف!به قول معروف:«کار امروز را به فردا میفکن.فردا،کارهای خودش را دارد!»
پس بهترین راه کار،شروع «در لحظه» است.یعنی الان 9 شب است و من خودم را برای تنبلی سرزنش می کنم اما اراده را قوی کرده و همین ساعت(9 شب!) لباس می پوشم و برای شروع به پارک می روم و چند دقیقه ای می دوم و سعی می کنم از این دویدن لذت ببرم و خودم را تشویق کنم تا انگیزه ای باشد برای تداوم این روش.
فکر کنم این قضیه، حداقل واسه خود من، یکم فراتر از به تعویق انداختنه. همونجور که گفتم بارها شده واسه اینکه خودمو به انجام کار (اینجا ورزش کردن) مجبور کرده باشم، و به تعویق ننداخته باشمش، با همه ی خستگیا و… باز هم سراغش رفتم. ولی بعد از یه مدت دوباره قطع شد. یکمی از این جنس که برنامه نداشته باشی و صرفاً میری که انجامش میدی.
خوب به نظرم اومد چون ورزش کردن یکی از کاراییه که باید تداوم داشته باشه بهتره که براش هدفی در نظر گرفته بشه با گامهای زمانی مشخص.
اگه از این تجربه ی شخصی جزییات بیشتری رو عنوان کنید ممنون میشم. منظورم مواردی از نوع گامهایی که برای بدست آوردن این تجربه بدست آوردید.
یه مقاله در این مورد تو بلاگی به اسم wait but why خوندم که پیشنهاد میکنم همه ی علاقه مند ها حتما بخوننش:
یا اگه حوصله یا ابزار لازم برای خوندنش رو ندارید به TED ای که نویسنده گفته گوش بدید:
خلاصش اینه که ذهن تمایل داره کاری رو انجام بده که مفید نیست. ینی یه نیروی ذاتی تو ذهن بعضی از ما هست (که تو مقاله به نام procrastination monkey ازش یاد میشد) که همیشه تمایل به انجام کاری داره که درست و مهم نیست ولی فانه.
برای درک بهتر موضوع یه ماتریس به اسم Eisenhower matrix هست. یه ذهن معمول همیشه سعی میکنه بره سمت مربع با شماره های بالاتر مگر اینکه اراده قوی ای داشته باشه یا از گذشته ذهنش کاملا مرتب و اولویت بندی شده باشه. در حالی که کار منطقی و مفید برای اینده و … معمولا تو شماره های پایینتر پیدا میشه.
راه مقابله ای که تا الان شخصا براش پیدا کردم انواع تمرین های اراده هست که تو اینترنت پیدا میشن. و تا حدی هم جواب گرفتم. میشه از روزی ده دییقه کتاب خوندن یا همچین چیزی شروع کرد. بعدها تسلط بیشتری ایجاد میشه و میشه کارهای بزرگتری رو از ذهن انتظار داشت.
یکدوره بعد از بلوغ جسمانی بود، شرایط جسمی خوبی داشتم، در شبانهروز 5 - 6 ساعت میخوابیدم، علاوه بر تکواندو و صخرهنوردی، صبحها حول و حوش 4 صبح از خواب بلند میشدم، و چند کیلومتری میدویدم، البته بعدتر دوچرخهسواری جایگزین نصف ِ ایام هفته شد. تقریباً میشه گفت در این موارد تنهایی ورزش کردم
یک دوره، خدمت وظیفه بود. روزهای زوج به دستور امیر مجبور بودیم، 3 - 4 کیلومتر بدویم، نرماش و گرم کردن امّا روزانه بود. حالا تجربههای آموزشی و رزمایش رو هم بهش اضافه کنید. امّا بیشترین چیزی که انرژی میداد «تجربه جمعی» بود، هیچوقت تنها نبودیم.
یک دوره هم حالاست، که ورزش من خلاصه شده، به هفتهای دوبار استخر، 2 کیلومتر دویدن روزانه و 8 دقیقه ورزش با 7 Minutes Workout
فکر میکنم بهترین دوره، دورۀ اوّل بود، از لحاظ بدنی آماده بودم، کمتر بیماریی سراغام اومد، حتی از یک صدمۀ حتمی در یک تصادف نجات پیدا کردم. در تجربه دوم امّا فهمیدم که فاکتور تجربۀ جمعی خیلی میتونه بهم کمک کنه. بسته به شرایط، با هدفگذاریی که الآن دارم، همین مقدار فعالیت هم برام کافیه. البته سعی میکنم حتماً دوستانی همراه داشته باشم.
این دقیقا مشکلیه که من دارم، خیلی نیاز دارم به ورزش، احساس میکنم فشار ضعف عضله ها رو مفاصل بدنم دارند تحمل می کنند، از نظر روحی هم به ورزش نیاز دارم، اما انجامش نمیدم. قبلن گاهی خونه هم شده نرمش میکردم اما الان هیچ، انگار باید یکی بزور تو برنامم بگنجوندش. این ایده هم که ابتدای روز همه مشاغل سازمانی چه کوچک چه بزرگ با یه ورزش صبحگاهی دسته جمعی همراه بشه خیلی مفیده.
حالا چیزی که به عنوان پیشنهاد برای @some849 شاید مفید باشه استفاده از دوچرخست، یه مسیرهایی برای رسیدن به کارها رو با دوچرخه طی کنید.
به نظرم همینجا کار خراب میشه
چون آدم خسته و بدون هدف نمیتونه دائما ورزش کنه.
در زمان هایی که خسته نیستید و اون هم به آرامی و چند وقفه و بعدش یک پاداش به خودتون (که لزوما میتونه مادی نباشه) کار رو شروع کنید . با پیاده روی شاید بدنتون فعلا مچ نباشه و همون ورزش های ایستاده و کم انرژی بر رو انتخاب کنید مثل همین حرکت های ورزش های صبحگاهی یا یوگا .حتما بعد از اتمام هر سی ثانیه یا یک حرکت با تعداد حرکات یک مبتدی به همون اندازه استراحت به بدن بدید و بعد حرکت بعدی رو شروع کنید. مثلا میگم اومدید حرکت پروانه رو طی سی ثانیه رفتید سی ثانیه هم استراحت کنید و بعد حرکت بعدی. اصلا هم سراغ ورزش های سنگین نروید چون هدفشان با نشاط و سلامتی در تعارض هست . در خانه یا اگر در توانتون هست باشگاه مناسب تره و خانه واقعا اولویت داره چون باشگاه ممکنه وقت گیر و هزینه بر باشه . پارک رو هم به دلایلی نمیپسندم چون تمرکز رو میاره پایین مگر اینکه صبح زود موفق شید برید که اینم سخته . پس همون خانه و در زمان های انتخاب شده و مدیریت شده توسط خودتان بهتر است . اگر تمایل داشته باشید هم میتوانید یک سری ابزار ورزشی مثل طناب،وزنه های سبک رو هم تدارک ببینید.
در استراحت تنفس عمیق و ریلکس رو
فراموش نکنید. اینم بگم مثلا اگر روزی میخواهید بیست تا حرکت رو برید بسته به توانتون اون رو تقسیم بر دو یا سه وقت کنید. قبل از ورزش هدف خودتون رو تعیین کنید( مثلا رسیدن به نشاط یا آمادگی و ورزیدگی کلی بدن) و با مدیتیشن ذهنتون رو برای ورزش آماده کنید.
ورزش های سنگینی به شما تحمیل میشده ! ولی خب از این تجربه جمعی حس خوبی نمیگیرم چون یه عادتی در فرد ایجاد میکنه که ورزش جمعی خوب هست و شاید در فردی و تنهایی ورزش کردن اهمال و سستی کنه. ذهنم روی این هست که بنا رو بذاریم روی ورزش منظم ،انفرادی و با استراحت ها(در طول هفته ) و وقفه ها (در طول ورزش) و اگر تونست این حس خوب رو گاهی اوقات با فرد دیگری شریک شه .