انباری خونه ی خودمون تا چند سال پیش پر از خرت و پرت هایی بود که طبق نظر بابام «چیزی که خار آید، روزی به کار آید» بودن.
دیشب هم پدربزرگم داشتن از اینکه حتی راه پله ی خونه شون هم از وسایلی پر شده که دختراشون به جا اینکه بریزن دور یا بدن به کسی، میان اونجا انبار میکنن.
جدیدا اتفاق هایی از جنس دیوار مهربانی برا لباس و کتاب اتفاق افتاده که حرکت های خوبی هستن و این مشکل انباری ها و راه پله ها رو تا حد زیادی بهبود میدن، ولی به نظر نمیرسه مقیاس پذیر باشن. یعنی به محض اینکه تعداد مشارکت کننده ها از یه حدی بیشتر بشه، هزینه هایی برا سیستم دارن از جنس تمیز نگه داشتن دیوار ها و … . یادمه تو آلمان شنبه بازارهایی بود که هر کی خنزر پنزرهای دسته دومش رو میاورد و میفروخت. همه چی تو این بازارها مبادله میشه. و اتفاقا میتونستی چیزایی که میخوای رو با قیمت خیلی مناسب تو چنین بازارهایی پیدا کنی. در واقع وسایل دسته دوم افراد به دست کسانی که لازمش داشتن میرسید و در ضمن چون گردش مالی هم ایجاد میکرد، پایداری سیستمش بیشتر از دیوارهای مهربانی هست.
اها . سایت دیوار هم هست.
میدون امام حسین هم یه زمانی اینطوری بود. جمعه ها یا پنج شنبه عصرها. الان نمیدونم هست یا نه. ادمها میان وسایلی که دیگه استفاده نمی کنند رو می فروشن. گاهی چیزهای خیلی جالبی توشون پیدا میشه
دیوار و شیپور رو یادم نبود اصلا! خودم با دیوار تلاشی برا فروختن یه تبلت داشتم، ولی به جایی نرسید.
کسی با دیوار یا شیپور ایا چیزی از جنس خنزر-پنزر خریده/فروخته؟ مثلا یه فرش کهنه؟ یا اسپیکرهایی که دوره جوونی استفاده میکرده یا …؟ میخوام ببینم تجربه ی خرید و فروشش چه جوریه؟
من بیشتر تبلیغش رو دیدم ولی حدس میزنم که سیستمشون مشکلات زیادی داشته باشه. اتفاقان برای کسائی که علاقه دارن بد نیست چک کنه ببینه که میشه سیستم درست و حسابی تری راه انداخت.
یه کار ساده ای که میتونیم انجام بدیم اینه که همون وسایلی که میخوایم بریم تو یه جای عمومی به همراه @Faezeh.T بفروشیم رو تو بازار و شیپور هم بذاریم ببینیم خروجی ها چی میشه و چه فرقی با هم دارن.
یه سری پیج هایی هم هست تو فیس بوک که برای خرید و فروش اجناس دست دوم در شهرهای مختلف کشور هست مثل این یکی: خرید و فروش اجناس دست دوم - تهران
یه کار جالبی که انجام میشه تو دانشگاه ما اینه که هر کسی میخواد چیزی رو بفروشه یه عکس از اون جنس به همراه مشخصات و قیمت ایمیل میکنه یا میزنه رو برد سلف. هر کسی هم میخواد چیزی رو بخره و لازم داره معمولا یه اگهی میزنه
یه چیزی که به نظرم توی مقایسه بین روش بازار و الکترونیکی مهمه داستان مکانه. چون عموما خریدار باید همونجا باشه عموما فروش الکترونیکی سخت میشه! شاید بد نباشه ادم به حل این مشکل فکر کنه.
بله وقتی مسیر دور میشه رغبت به رفتن و از نزدیک دیدن کم میشه، ولی چطور میشه حلش کرد بخصوص در مورد کالاهای دست دوم؟
در مو د کالاهای نو ، اگه فروشنده ها پای کالاها نظر سنجی بذارند و مشتریان قبلی نظر بدن در مورد کالا مد نظر، بر اساس اونها تصمیم بگیریم بد نیست، شبیه دیجی کالا، تجربه اش رو داشتم وقتی یه عده پای یه کالا می نویسند که با چیزی که انتظار داشتن متفاوت بوده رغبت به خرید کمتر میشه و بالعکس. و اتفاقا کالاهایی که خریداران قبلی نامرغوب بودنش رو تایید می کنند نسبتا نامرغوب هستن