یادمه زمانی که محصل بودم وقتایی که امتحان تستی داشتم با اینکه از درست بودن پاسخ هام مطمئن بودم، تا اعلام نتایج همش اضطراب و نگرانی این رو داشتم که نکنه گزینه ها رو توی پاسخ نامه جا به جا زدم و این فکر خیلی آزارم میداد.
الان نوعش فرق کرده، مثلا وقتی از خونه میام بیرون تا وسط کوچه میرم ولی دوباره برمیگردم که چک کنم آیا گاز خاموشه، لامپا خاموشه، آب جایی باز نیست، یخچال رو باز نذاشتم و خیلی چیزای دیگه. این رفتن و برگشتن یه کمی وقتمو تلف میکنه؛ گاهی هم که برنمیگردم ذهنم خیلی مشغول میشه.
بنظرم بهتره در متن سوال کمی درباره تعریف و مصداقهای وسواس فکری صحبت بشه، بعد بریم سراغ صحبت از راهحل برای مشکل شما، حسم اینه که متن و عنوان از هم جدا افتادن.
میشه به جای وسواس ذهنی از عدم اطمینان ذهنی استفاده کرد شاید ملموستر باشه.
بخشی از این مسائل با انحراف ذهن از مسئله قابل حله. برای مثال در مورد امتحان، میشه فکر کرد که نگرانی تفاوتی در نتیجه ایجاد نمیکنه و بهتره که خودم رو درگیر نکنم.
ولی در مورد مسائل روزمره مثل شیر گاز، آب یا باز ماندن در، مسئله کمی به احساس خطر برمیگرده و حتما باید رفع بشه. راه ساده و طولانیمدت ایجاد عادتهای مفید برای حل این مسئلهست. مثلا عادت کنیم در هر بار استفاده از گاز، نکات ایمنی رو رعایت کنیم یا چیزهائی از این قبیل.
راه یکم پیچیدهتر، عادت به کنترل کردن لیستی از موارد اساسی قبل از خروج از خونهست. یکی از دوستام این عادت رو داشت که روی یه وایتبورد کوچیک لیستی از همهی این موارد رو نوشته بود و همیشه قبل از خروج تیک میزد و وقتی هم برمیگشت تیکها رو پاک میکرد.
درگیری آشکار و پنهان ذهنی، عاملیه که این مسئله رو تشدید میکنه، هم از نظر کنترل کردن موارد و هم اینکه آیا کار انجام شده یا نه. اگر سعی کنید درگیرهای ذهنی رو کم کنید، شاید اساسیتر این مسئله رفع بشه. البته تو این وضعیت جامعه توصیه به نداشتن درگیری ذهنی توصیه جالبی نیست.