بخشی از سخنان نیچه به دکتر برویر:
تو نیز با درماندگی در سوگ زندگی ای که هرگز آن را نزیسته ای نشسته ای؟
من زندگیای را زیسته ام که برایم مقرر شده هست، چون بخشی از انتخاب های ما محصول فرهنگ هستن؛ زندگی نازیسته میخواهد سینه ات را بشکافد و قلبت زمان را می شمارد.
چه سهمناک هست روبه رو شدن با مرگ، وقتی هیچ گاه آزادی ات را با همه خطرهایی که داشته طلب نکرده ای.
این جملات من رو به ترس انداخت، از وحشت مرگ درحالی که حسرت زندگی نزیسته شده ام مرا خفه کند.
چه راهکارهایی دارین برای زیستن زندگی خودتان؟ چون نیچه میگه مرد باش و جرات خود بودن رو داشته باش و شو، هر انکه هستی.