پادپرس با تبلیغات چقدر بهتر یا بدتر میشه؟ تبلیغات چه اثری بر پادپرس داره؟
آیا از جذابیتش کم میکنه؟ آیا خوانندگانش رو فراری میده؟ یا برعکس؟
بعید میدونم در این مورد بشه حکم کلی صادر کرد. که آیا خوانندگانش رو فراری میده یا نه.
از خودم مثال میزنم:
ببین. کار من به نوعی با حوزه بازاریابی و فروش در ارتباطه. منظورم از کار، یعنی شغل. همونی که به قول عامیانه ازش نون درمیاریم (و شاید هم ندونی که چقدر متنفرم از واژههای بازار و بازاریابی و این چیزا ! و خدا نصیب گرگ بیابون نکنه این موقعیت رو که از شغلت راضی نباشی)
اما این کار هیچ ربطی به زندگی من نداره. چون زندگی واقعی من از بعدازظهر آغاز میشه و زمانی که تو خونه میشینم پای لپتاپ.
زندگی من در چند جای کاملاً محدود خلاصه شده که هیچ علاقهای به گسترشش ندارم:
وبلاگ شخصیم
ویرگول
پادپرس
متمم
و یکی دو سایت دیگه
و دیگر هیچ
در هرکدوم از موارد فوق، روزانه حداقل یکساعت زمان صرف میکنم. اگه قرار باشه یه روز بیام ویرگول و دو روز نیام، یا یه روز بیام پادپرس و یه هفته نیام، ترجیح میدم از همون ابتدا اسماشون رو از تولبار بالای صفحه بردارم.
ویرگول رو واقعاً دوست داشتم و زمانی که تبلیغات آزاردهندهاش زیاد شد (به انضمام یکی دو مشکل دیگه که جای گفتنش نیست) چیکار کردم؟
فقط مطالبم رو برداشتم از اونجا. ولی همچنان میرم و کامنت میذارم و با دوستان در ارتباطم. ضمن اینکه با ذات تبلیغات زیاد مشکلی ندارم. اگه ویرگول اون یکی دوتا مشکلش حل بشه قطعاً برمیگردم و دوباره مینویسم.
با تبلیغات در پادپرس هم طبیعتاً مشکلی ندارم. آقا هزینه داره و باید هزینههاش دربیاد. هیچ بحثی نیست. اما تبلیغات آزاردهنده ممکنه نهایتاً باعث بشه که سوالی ننویسم یا پاسخی نذارم. اما قطعاً روزی یکی دوساعت رو از محضر دوستان یاد میگیرم.
مثال دیگری میزنم از سرویس وبلاگدهی «بیان» که اگه اشتباه نکنم تنها سرویس وبلاگدهی در ایرانه که هیچ تبلیغاتی نداره.
بیشتر از 5 ساله که اونجا وبلاگ دارم. خیلی هم پرمخاطب بود زمان خودش. نزدیک 2 ساله که جمع کردم و اومدم وردپرس. اما اون وبلاگ با اینکه خالیه اما روزانه بهش سر میزنم. بهتر بگم همین که لپ تاپ رو روشن میکنم اولین جایی که میرم وبلاگ خالی خودم در «بیان» هست
به دلیل دوستان خوب و تکرارنشدنی که اونجا پیدا کردم و روزانه کامنتهای زیادی بینمون ردوبدل میشه.
البته با «بیان» هیچ مشکلی نداشتم و صرفاً به دلیل تبدیل به احسن کردن، رفتم سراغ وردپرس (و چه غلطی هم کردم!) و همچنان برای کسانی که میخوان وبلاگنویسی رو شروع کنن «بیان» رو پیشنهاد میکنم.
پس فکر نمیکنم وجود تبلیغات الزاماً باعث فراری دادن کسی بشه. مگر اینکه اون شخص با این سایت زندگی نکنه. نهایتاً کیفیت ارتباطاتش رو محدود میکنه و کمتر سرکشی میکنه.
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه
راستی یه اشارهای هم به تبلیغات آزاردهنده بکنم:
آقا اگه از در و دیوار سایت، انواع بنرهای تبلیغاتی بره تو صورتم که بیاین این آدامس خرسی رو بخرین بخدا مشکلی ندارم
منظورم از تبلیغات آزاردهنده، محتواهاییست که با شعور مخاطب بازی کنه. خیلی درد داره
یه مثال میزنم:
یکی دو سال قبل تو ویرگول چشمم خورد به عکس زیبایی از یک هواپیمای بویینگ و تیتری که خبر از راهکارهای یک سفر خوب میداد. اتفاقاً چون عازم سفر به بلاد کفر بودم، روش کلیک کردم.
دیدم به طور خلاصه و در چند خط اشاره کرده بود به سانحه سقوط هواپیمای مالزی و بعدشم نتیجهگیری کرده بود که باید در نوع انتخاب آژانس هواپیمایی دقت کنین!!! و بعد هم ادامه داد که آژانس مسافرتی ما همیشه سعی میکنه بهترین پروازها رو …
داشتم زمینو گاز میگرفتم! مرزهای خلاقیت در تولید محتوا رو یک تنه جابجا کرده بود!
(هواپیمای بین قارهای رو با آژانس تاکسی تلفنی سر خونه اشتباه گرفته بوده احتمالاً)
خیلی نوشتهتون برام جالب بود. تجربیاتی بود که اولین بار بود حس میکردم.
یه جوری باید بگم، با پیشزمینه قبلی که دارم و توضیح شما درباره تبلیغات هواپیما…
یا اصلا بهتره پیشزمینه خودم رو بگم.
دیروز همکارم به من گفت بررسی کن ببین، سایتی که توش تبلیغات گذاشتیم ارزشی داره که باز هم بهش پول بدیم یا نه. چون ما داریم ماهانه بهش پول پرداخت میکنیم.
من بررسی که کردم فهمیدم همه مشتریهای ما از همون سایت بوده. و گوگل که حدود ۳ برابر اون سایت به ما ورودی دادهبود، عملا هیچ گونه خریدی به ما ندادهبود.
نتیجهگیری من این هست، که با نظر شما در مورد تبلیغ هواپیما تکمیل میشه، که اینکه تبلیغ چطور نوشته بشه و کجا نمایش داده بشه خیلی مهمه.
مثلا توی بحثی که ما در مورد سئو داشتیم، موضوع سئو حتی برای سایت کوچکی مثل سایت ما خیلی مهم بود. حالا اگر پادپرس، این قابلیت رو داشت که یک تبلیغ خیلی ساده. در حد متن، اونجا میگذاشت که سایت فلان، سئوی سایت شما رو ارتقا میده، ما قطعا حاضر بودیم روش کلیک کنیم. و اگر اون سایت میتونست ما رو قانع کنه، ازش خرید میکردیم. چون دغدغه اصلی ما بوده.
یعنی اینطور بگم که تبلیغاتی تا این حد تخصصی توی سایت تخصصی پادپرس، میتونه موضوع رو جذابتر کنه. یعنی من با ایجاد بحث در پادپرس، یا حتی مطالعه پادپرس دو نشون زدم.
هم مطلب جدید یاد گرفتم. و هم با استفاده از تبلیغات به خدمات مورد نظرم رسیدم.
این تیکه رو صرفا برای این نقل کردم که یکی از عمیقترین نکاتی هست که در ایران نادیده گرفته شده و محیط مجازی رو به قهقرا برده. واقعا من هم فکر میکنم همین کنار یه بنر باشه که آدامس خرسی بخر و لذتشو ببر، هیچ ریاکشن خاصی نشون نمیدم. ولی محتواهای عمیقا فاجعهبار در جاهای معتبر به چشم میخوره که بدون تعارف یه سور به سایتهای مستهجن میزنه!
فکر کنم خودتون با درد بزرگتر در این حوزه آشنا هستین: بسیاری از دوستانی که همین ایدهها رو میدن، کلاس هم برگزار میکنن و این تیپ خلاقیت مضحک رو گسترش میدن!
با تبلیغات در پادپرس موافق نیستم، به دلیلی بسیار ساده: سود اون در برابر ریسک اعتبار پادپُرس بسیار بالاست. منظورم چیه؟ پادپرس محیطی نسبتا کوچیکه که به اعتبار و کیفیتش مینازه و به وفاداری و تداوم حضور کاربرهای قوی. تبلیغاتی که برای این محیط گرفته میشه، قطعا سود کلانی نخواهد داشت، در بهترین حالت و با مذاکره خوب، میتونه سودی متوسط داشته باشه. ولی در عوض ممکنه کاربران باکیفیت رو ناراضی کنه و سرمایه اصلی رو از بین ببره.
این استدلال که چون اینجا به پول نیاز داره پس بریم سراغ اینکار، استدلال خوبی نیست. تبلیغات تنها راه درآمد یک سایت نیست و بهترین راه اون هم نیست، به نظرم بخصوص برای پادپرس کفگیر ته دیگ هست! البته روشهای تبلیغی بسیار خوب هست که از طرق مختلف در پادپُرس امتحان شده ولی متاسفانه ذائقه عمومی بیزنسها به سمت روشهای قدیمی و ایستاست که به نظرم بیشتر پول رو دور ریختنه.
آخ که چقدر دلم پُره از این حجم دگرخرپنداریها!
ترجیح میدم در این مورد چیزی نگم تا خدای نکرده از دایره ادب خارج نشم
(هرچند خوشبختانه به نظر میاد وضعیت رو به بهبوده و دستشون تا حد زیادی رو شده)