پروفایل پادپرسی شما چیه؟!

یکی از کارکرد های پادپرس برای من این بوده که صرفا با تجربه ی شرکت در بحث ها، با چهار تا تیپ منتقد/مشاهده گر/ایده پرداز/ پرسشگر آشنا شدم و اثر هر کدوم از این ها رو در شکل دادن یک بحث کامل و بهینه متوجه شدم.
به مرور در بحث های روزمره یا تخصصی توجهم به این موضوع جلب شد و حس می کنم این مهارت رو پیدا کردم که در یک بحث گروهی می تونم تشخیص بدم چه مدل آدم/آدم هایی کم یا زیاد هستن. (هر چند این فاکتور صرفا یک مولفه است و برای رسیدن به حالت مطلوب حتما در نظر گرفتن مولفه های بیشتر لازمه.)

برای مثال اخیرا در یک گروهی، نیاز به گسترش تعداد اعضای گروه حس کردم. بهشون گفتم: من فکر می کنم ما یک آدم «پرسشگر» داخل گروه نیاز داریم، اینجوری طوفان فکری (brain storm) ِمون ناقص داره اتفاق می افته… آدمی که بدون توجه/حساسیت/وسواس سوال بپرسه… و این قدر به این نظرم مطمئن بودم که گویا نشتی لوله گاز یا قانون ارشمیدس رو کشف کردم!
اما چیزهایی که دلم می خواست وجود می داشتن و نداشتن اینها بود:

  1. دوست داشتم به دوستانم که پادپرسی نبودن، بتونم خیلی راحت توضیح بدم و متقاعد ِشون کنم که ما واقعا یک پرسشگر نیاز داریم…! همون طوری که توی بحث های پادپرسی، پرسشگر دقیقا همون خلأ گروه ما رو پر می کنه… احساس کسی رو داشتم که مثلا می خواد به «هوا» اشاره کنه ولی هنوز کلمه ای برای «هوا» اختراع نشده باشه…
  2. دوست داشتم برای شخصی که به عنوان کاندیدای جدید برای گروه معرفی کردم، یه رزومه ی پادپرسی داشتم تا به راحتی به اعضای گروه نشون می دادم و می گفتم، نمونه مشارکت های این شخص رو ببینین! به راحتی میشه فهمید که اون یه پرسشگره و به سادگی می تونین ببینین که در تسهیل یک بحث چه کمک و اثری ایجاد می کنه.
  3. دوست داشتم می تونستم به اعضای گروه، تجربه ام از شناخت مشخصه های پرسشگری رو منتقل کنم تا اونها به سهولت بتونن از بحث هایی که با دوستا و آشناهاشون داشتن بفهمن که کدومشون پرسشگرن و به عنوان کاندیدای عضو جدید به گروه معرفی کنن.

در واقع در یک کلام، دوست داشتم هر آدمی علاوه بر اسم و فامیل، یه پروفایل پادپرسی داشت که توی شناسنامه یا کارت ملی یا روی پیشونیش نوشته میشد تا بدون صرف زمان، می فهمیدی که کجا برای چه کاری میشه از وجودش استفاده کرد یا در یک گروه متوجه بشی چه قدر یکنواختی یا گوناگونی در پروفایل ها وجود داره.

اگه تجربه های مشترکی در این زمینه دارین، خوش حال میشم بشنوم! :slight_smile:

12 پسندیده

این امکان رو میتونم با قدرت ایجاد موضوع در پادپرس مقایسه کنم. کسی که تعداد زیادی موضوع با کیفیت بالا ساخته و آدمها رو تشویق به مشارکت کرده. برای اینکار، روی قسمت پادپرسی‌ها اگر که برید میتونه فعالیتها رو ببینید. البته نمیدونم که برای همه این امکان وجود داره یا نه. البته در پروفایل خیلی از افراد با فعالیت بالا، مدل ذهنی هم اومده که کمک میکنه به این موضوع.

برای مثال، من اصلا وضعیت خوبی ندارم :grin:، ولی کسانی هستن که با تعداد موضوع بالا، در این مسیر خیلی موثر بودن (مثلا مدل ذهنی @lolmol پرسشگر هست ). یه نقص که در این سیستم وجود داره اینه که مقدار زیادی پرسش قابل تبدیل به موضوع در پاسخها وجود داره که کمی مسئله رو مبهم و غیرقابل ارزیابی میکنه.

حس شخصی خودم در مورد پرسشگری (به معنی که در جامعه معمول هست) اصلا خوب نیست. یعنی نمیتونم اهمیت این مسئله رو بفهمم که یک نفر بیاد تمام ترکیبهای ممکن شامل “یک کلمه پرسشی+یک مفهوم+یک فعل” رو بسازه، چه کمکی میکنه به یک تیم؟ منظورم اینه که هر کسی میتونه اینکار رو بکنه. توانائی بروز این خاصیت شاید مفید باشه، ولی به نظرم شخصی که تنها این خاصیت رو داشته باشه، برای یک تیم اهمیت اساسی نداره. البته بدبینی غیرعادی هست و صرفا به عنوان یک نظر مطرح میکنم.

5 پسندیده

هر جايي خواستين كه يه سيستم رو تحليل كنين و يا نقد كنيد منو صدا كنيد
از چه زماني آغاز شد رو نميدونم
ولي اخيرا كه بهش توجه كردم من فقط تحليل ميكنم و نقد ميكنم
گاهي وقت ها ايده هايي دارم و چون خودم تحليل و نقدسون ميكنم همون جا خلاصشون ميكنم😬

من يه داداش كوچكتر دارم بيشتر از هر ادمي روي كره زمين سوال ميپرسه ولي متاسفانه اهل فضاي مجازي و اين حرفا نيست
فكر ميكنم پادپرس جاي خوبي براس باشه🙃

6 پسندیده

حاشیه خودشناسی (درس معلم) : یاد معلم علوم بچگیم (راهنمایی، خانوم سالمی) افتادم. من تقریباً همه معلمامو یادم میاد، اما فقط از چنتاشون اثر مهمی به جز کتابایی که درس دادن تو ذهنم مونده، برای اولین بار ایشون به من تلنگر زدن که فقط اینکه سؤال بپرسی خوب نیست، باید قبلش فکر کنی.
خوبه اینجا یا جدا، رو این مسأله بحث کنیم. گاهی شده تو پادپرس خود سوالا نقد بشن و برای خود من تا حدی مفید بوده. یه جاهایی هم تو بحثا این سوال پیش اومده که پرسش خوب چیه، باید ببینم تو یه موضوع جدا روش بحث و نتیجه گیری نشده یا نه، شاید نیاز به پادخان یا نوآ هم باشه، من که نیاز دارم بهش.
حاشیه جامعه شناسی ( درک معلم) : هم دم اومد، که بعضی از شاگردام (کم سن ترها) خیلی تو درس سوال میپرسن و با اینکه بنظرم صبرم زیاده و جواب میدم، چون سعی دارم درست و بجا پرسیدن رو یاد بدم، بدجنسا به مادرشون میگن سوالای ما رو جواب نمیده، یعنی فک کنم بیشتر ازون معلمایی که اصلاً اجازه سوال نمیدن پشت سرم حرف باشه.

نگاهی دیگر: به نظرم پرسشگری یا همون ساخت موضوع که yousef@ اشاره کردن یا مسأله تراشی و مسأله سازی نیازمند خوب و دقیق نگاه کردنه، شاید منظور از بارش پرسش، شاید تشویق آدما به دیدن جزئیات یا نگاه از زوایای متفاوت یا به حواشی و اعماق باشه. چیزی که شاید در حالت عادی اتفاق نمیفته. هنگام بارش یا بعد ازون یا حتی قبلش میشه خوب پرسیدن رو یاد داد به شرطی که به ذهن ها چارچوب ندیم. فک کنم اینم حاشیه شد، اصل مطلب چی بود؟ :cold_sweat:

5 پسندیده

در پاسخ به پرسش اصلی: ما اخیرا نقش‌هایی در تیم پادپُرس نیاز داشتیم که برای پر کردنش به پروفایل افراد رجوع کردیم! چون می‌دونستیم چه گروه خونی و چه سبک فکری میخوایم به تیممون اضافه شه.

برای بررسی افراد نهایی در نقش مسئله‌بازهای برتر هم چنین کاری رو میکنیم: حواسمون هست حتما ترکیبی از ایده پرداز و منتقد و پرسشگر در جمع حاضر باشن.

در پاسخ به پرسش عنوان موضوع: من در حالت پیش فرض (default)، پرسشگرم :question: یا شاید بهتره بگم یه علامت سوالم! :grin: در موقعیت های فکر شده میتونم تنظیماتم رو تغییر بدم و به مودِ منتقد یا ایده پرداز و … برم. ولی خرج انرژی داره برام.

حتی وقتی میخوام ایده هم بدم، ترجیح میدم سوالی مطرحش کنم، «به نظرتون اگه فلان بشه چی میشه؟!».

بچه که بودم خانواده که حوصله شون ازم سر میرفت مسخره م میکردن و بهم میگفتن باز این «به من بگو چرا؟[1]» اومد!

یه چیزی رو هم در ارزش پرسش‌هام به مرور یاد گرفتم و الان به راحتی ازش استفاده میکنم. وقتی به مشکل یا مسئله‌ای حل نشده برمیخورم کافیه بتونم بیان درست از سوال رو پیدا کنم.

این جور وقتا اگه کسی رو نداشته باشم برا هم‌پایگی[2]، به دوست و همراهم میگم «ببین به یه مشکلی برخوردم که دوست دارم زودتر حلش کنم. بیا میخوام در قالب یه پرسش برات مطرحش کنم و نیازی نیست تو بهم جواب بدی! کافیه بهم گوش بدی وقتی بتونم به پرسش شکل و قیافه ی درستی بدم خودم راهکارش رو میابم!»


  1. اسم یه سری کتاب بود که پدرم برام خریده بودن و خیلی حال میکردم با خوندنش. ↩︎

  2. متاسفانه چنین کاری حتما لازمه بیان بشه و گوش شنوا داشته باشه! یعنی هنوز نتونستم چنین کاری رو در خفا و به تنهایی پیش ببرم برا حل مسئله‌هام. ↩︎

6 پسندیده

این نکته خیلی مهمیه. در واقع فکر میکنم، در عمق این سئوال، بیشتر مشاهده‌گر منظور هست تا پرسشگر.

میشه کمی در این مورد صحبت کرد که تفاوت مشاهده‌گر به معنی پرسنده سئوال خوب، با تحلیلگر به معنی ارائه دهنده راه‌حل چی هست. در واقع مشاهده‌گرها این خوبی رو دارن که جنبه متفاوتی از یک موضوع رو به چالش میکشن، جنبه‌ای که خیلیها نمیتونن به سادگی ببینن. مزیتی که به تحلیلگر دارن، اینه که ترجیح میدن قبل از فکر کردن به این جنبه متفاوت، اون رو مطرح کنن. این بروز فکر، توی تحلیلگرها خیلی کمتر هست، چون به سرعت روی مشاهده یا سئوال، برچسب میزنن و به طور کلی به بروز اعتقاد ندارن.

مطالبه وقتی توی یه جمعی رشد میکنه، اون هم از نوع پایه‌ای، یعنی خود جمع و سطحش بالا رفته. به نظرم مشاهده‌گری و تحقیق در موردش میتونه یه موضوع خوب برای بررسی و همفکری در اینجا باشه. اینکار به رشد پادپُرس هم کمک میکنه، چون موتور محرکه اینجا بیشتر همین مطلب هست تا تحلیل و ارزیابی.

4 پسندیده

چه خوب که این سوالو مطرح کردین @ghanbarzadeh… چون همش با این موضوع مشکل داشتم … یعنی فرق این مدلهای ذهنی رو نمیفهمم… چون فک میکنم آدم وقتی پرسشگر خوبی محسوب میشه که مشاهده گر خوبی باشه. (و اگه تعرفم از حقیقت جویی همون منظور اینجا باشه) یه مشاهده گر معمولا حقیقتجوئه… خب هدف مشاهده مگه چیزی بجز درک حقیقته؟ و آدمی هم که مشاهده گر و پرسشگر و حقیقت جو باشه اونوقت ایده پرداز خوبی هم از آب درمیاد چون به دقت همه چیزو زیرنظر گرفته، درمورد جنبه های مختلف موضوع، سوال به ذهنش رسیده و به دنبال حقیقت و دلیل اصلی هر پدیده ای گشته؛ پس توانایی ایده پردازی در مورد مسائل رو بدست اورده. ها @lolmol ، @yousef ؟
منظورم اینه که توانایی تو هر کدوم منجر به توانایی تو بقیه میشه. فقط نگاه انتقادیه که بنظرم سوای اینهاست.
تنها چیزی که میمونه اینه که آدم تو چه شرایطی قرار بگیره که کدوم مدل ذهنی درش فعالتر شه یا اینکه غالبا تو زندگیش کدوم جنبه بیشتر به دردش میخورده و به استفاده ازش بیشتر عادت کرده. من نمیتونم خودمو هرکدوم از اینا بدونم یعنی بگم بیشتر وقتها مثلا فلان مدل ذهنی برام غالبه :thinking:

1 پسندیده

۵ مدل ذهنی مطرح شده یه جور مدلسازی هست و مثل هر مدلسازی دیگه هدفش ساده کردن موقعیته واقعی هست. پس انتظار نداریم به شکل کامل با واقعیت مطابقت داشته باشه.

منظور، همون طور که اشاره کردین، مدل ذهنی غالب هست. اکثر مواقع تو گفتگوها اهل ایده‌پردازی هستین یا اول ایرادات بحث میاد جلو چشمتون یا اولین رهیافتتون سوال پرسیدنه یا چی؟

پ.ن. داستان این مدلسازی رو می‌تونین اینجا بخونین :wink: و بعد انتخاب کنین شما بیشتر وقتا شبیه کدوم یکی از این مستر-سیبیلوها هستین؟

خب برای من کاملا بستگی به شرایط داره مثلا وقتی تو اتبوس نشستم و دارم بیرونو نگاه میکنم (بجز وقتی که خوابم میبره :grin: ) یه مشاهده گرم و از این لذت میبرم و خیلی کم ممکنه در مورد مناظری که میبینم سوالی هم به ذهنم بیاد یا ایده پردازی هم بکنم. وقتی تو شرایطی قرار میگیرم که نیازه یه راحلی پیدا کنیم ایده های زیادی به ذهنم میرسه که بعضیاشونم جواب میده. و وقتی با یه موضوع جدید روبرو میشم که اگه بعضی جنبه هاشم کمرنگ تر توضیح داده شده باشه اونوقت سوالای زیادی به ذهنم میرسه.
خیلی وقتا هم تو هر کدوم از این شرایط از دوستام که کنارم هستن بیشتر مشاهده کننده ایده پرداز یا پرسشگر معرفی میشم ولی خب همهش بستگی به شرایط داره. یعنی دوستامم مثلا تو شرایطی که من مشاهده گرم بیشتر منتقدن یا وقتی من ایده پردازم اونا تو اون شرایط بیشتر پرسشگرن یعنی برای اونا هم این مدل ذهنی تو شرایط مختلف داره میچرخه.

چه بامزن :smiley: میرم میخونمش ببینم داستان چیه

3 پسندیده

خوندمش ولی هنوز هم من شبیه اینم :point_down: (میومیو عوض میشه) :see_no_evil:
download
یعنی تو هر شرایط هر کدوم از اون پنج تنان هستم که لازم باشه

2 پسندیده

خب اینکه خیلی باحاله :star_struck: و من که حسودیم شد به این توانایی ذهنی و از این ذهنا میخوااااام!

تصور میکنم نقطه هایی روی زمین هستن که تو نقشه های جغرافیایی نشون داده نمیشن، این معناش این نیست که نقشه ها نادرستن و یا اون نقطه ها اشتباهی هستن. صرفا داره میگه نقشه برای توصیف واقعی زمین کامل نیست؛ در عین حال که برای ارائه‌ی تصویری از زمین چیز ساده و مناسبی هست.

1 پسندیده

فک میکنم این در مورد خیلی موضوعات کاربرد داره. خیلی خوب بیانش کردین تو ذهنم میمونه و باعث دلگرمیه :blush:

1 پسندیده

ولی آدمها در شرایط مختلف نقششون عوض میشه و به نظرم این مدلها همه با هم مرتبطن . همونطور که @roshanak گفت