همه ی انسان ها که نه، بیشترشون چارچوب های دارند که خروج از آنها براشون خیلی سخت و حتی ناممکنه.
شما چطور؟ آیا چارچوبهای خودتون را می شناسید؟
آیا تا حالا از یکی از چارچوبهای خودتون خارج شدید؟
دنیا پس از چارچوب چگونه بوده؟
اصلا چگونه باید چارچوبها را شکست؟
و آیا بهتره شکسته بشن یا نه؟
زندگی درون چارچوب بهتره و راحت تره یا خارج از آن؟
شما چه فکر می کنید؟
2 پسندیده
چهارچوبی که شکستم یک وجهی بودن بود به نظرم همه جوانب از جمله عقل ،احساس ،تخیل و ایمان باید در زندگی باشند مثل ورزش کردن .
ولی درگیر چهارچوبهایی هم شدیم ناخواسته و از روی اشتباه . زمانی که از روی آگاهی چهارچوب اشتباهی رو میشکستم یه دنیای آزاد تر و قشنگ تر تو جهان بینی من نمودار میشد این جهان آزاد همیشه هست فقط ما خودمون رو تو لایه های اشتباه قرار میدیم ولی خب یکسری عادت های خوب رو اگر چهارچوب بنامیم داشتنش خوبه.
2 پسندیده