چجوری با آدم هایی که آزارمون میدن برخورد کنیم؟

همکاری دارم که مدام با متلک و طعنه باهام حرف میزنه و حتی در مواردی که بهشون ارتباطی نداره دخالت میکنه و میخواد برای من تعیین تکلیف کنه.
انقدری که همکاران دیگه هم متوجه رفتارش شدن.
ایشون از اصل چون من 15 سال سابقه کار دارم و یه نیروی رسمی ام و شما نیروی قراردادی، باید توی همه چیز به شما اعمال قدرت کنم، حتی اگر جزو اختیاراتم نباشه پیروی میکنن. و از طرف دیگه همکاران دیگه هم به من میگن احترام سابقه و سنش رو باید حفظ کرد و شما باید بپذیرید و چیزی نگید و به روی خودتون نیارید.
ولی این مسئله برای من آزار دهنده شده.
گفتن به خودشون فایده نداشته. گفتن به مسئول مستقیمشون و مسئول ارشد تر هم تا حالا افاقه ای نکرده.
دقیقا چکار باید کرد؟
برخورد درست چیه؟
چاره چیه؟
چرا آدم ها همدیگرو اذیت میکنن؟
چجوری کمتر اسیب ببینیم؟
آیا همیشه مدارا کردن مشی درستیه؟

6 پسندیده

من تجربه اش و داشتم اونم چندین بار.
جریان از این قراره ، من اگر برم دعوا اگر ببینم طرفم و نمی تونم شکست بدم می کشم کنار ولی اگر ببینم میشه طرف و اذیت کرد میرم سراغش. این سناریو همیشه وجود داره ، شما رفتار محترمانه و خوبی با همه دارید ولی بعضی ها شیشه خورده دارند.
ولی همونطور که گفتم رفتار شما 50 % ماجراست ، یعنی شما اجازه دادید که این رفتار با شما بشه.

راه حل اول:
اگر به کارتون ضربه نمیزنه و باعث نمیشه مثلا حقوقتون کم بشه یا اخراج بشید باهاش جدی برخورد کنید. من خودم همیشه همینطور هستم دقیقا میرم سر اصل مطلب و طرف می فهمه جریان چیه. اصلا پشت تعارف و سن و سال و احترام (برده داری) قایم نشید اینا اصول درستی نیست.
کلمه احترام و قدیمی ها ساختند که تو دوران پیری در امان باشند،هر کاری خواستند کردند و حالا که تو موقعیت ضعیفی قرار دارند پشت کلمه احترام پنهان میشن و هر کاری که می خوان انجام بدن.
در اصل شما همونقدر محترم هستید که یک بچه و یک انسان 70 ساله.
این راه حل در اول کار یکم تنش درست میکنه ولی در نهایت هم باعث رشد شخصیت میشه هم راحت میشید.

راه حل دوم :
در عمل اصلا باهاش همکاری نکنید یعنی در ظاهر بگید باشه ولی در عمل اون کارو انجام ندید.

می دونم شاید تغییر رفتار سخت باشه ولی خب همین رفتار باعث شده بعضی ها به خودشون اجازه بدن اینطوری رفتار کنند.

4 پسندیده

دقیق نمی‌دونم تو چه موقعیتی هستین و به سختی بتونم تجربه یا دیدگاهی ارائه بدم که به دردتون بخوره. ولی یه پیشنهاد کوچیک دارم:

بیاین سعی کنین همکارتون رو عمیقا درک کنین، منظورم اینه که بیاین تلاش کنین خودتون رو تو نقاب همکارتون تصور کنین. و بیاین تو همین سوال، دنیا رو از زاویه دید ایشون توصیف کنین. مثلا شاید دنیا این شکلی میشه:

اخیرا شرکت یه نیروی قراردادی گرفته که وقتی میخوام باهاش حرف بزنم خودش رو میگیره! داره همون کارای اشتباه من رو تکرار میکنه در حالی که استعداد خیلی بالایی داره. خیلی دلم میخواد بهش کمک کنم ولی اون قدر تغزه که نمیذاره! هر بار به هم برخورد میکنیم ناخوداگاه میرم تو فاز طعنه! گاردم رو میبرم بالا که یه وقت بهم حمله نکنه :grin:

چاره چیه؟ چطور میتونم تجربه هام رو بهش منتقل کنم بدون اینکه گاردم بره بالا یا بدون اینکه ایشون رو آزار بدم؟


همون طور که گفتم من تو موقعیت شما نیستم و به سختی بتونم شما یا همکارتون رو درک کنم. متن بالا یه انشای کوتاهِ من دراوردی بود! چیزی که میفهمم اینه که اگه به خودشون گفتین، به مسئول مستقیمشون و مسئول ارشدتر هم گفتین و هنوز وضعیت تغییری نکرده، شاید راهکار در تغییر زاویه نگاه هست.

4 پسندیده

به نظر من اول از همه هر چه بیشتر رو شخصیت خودتون کار کنید…
۱.با اعتماد به نفس باشید و به خودتون ایمان داشته باشید.
۲.کارتون رو به نحو احسن و با کمال دقت انجام بدید.
۳.اصلا جواب ایشون رو ندید و نگاهی حاکی از نگاه عاقل اندر سفیه (ببخشید) به ایشون تقدیم کنید.
۴.اصلا عصبانی نشید.
۵.آرامش تون رو با غنایی که به شخصیت تون می بخشید حفظ کنید.
این ها تجربه های عملی خودمه که بارها جواب داد.

1 پسندیده

پیشنهاد میکنم کتاب روانشناسی مدیریت شهری را مطالعه کنید