چجوری میشه با فرایند open innovation به جواب رسید؟

اصلا open innovation چیه؟ آیا واقعا میشه با استفاده از این فرایند، راجع به یه موضوع مشخص به حل مسئله رسید؟ اگر اینطوری باشه دقیقا چه مسائلی رو میشه به این صورت حل کرد؟ چجوری میشه ازش برای حل مسئله به صورت جمعی استفاده کرد؟و…

واقعیت یکم زیادی تو معانی و مفاهیم گم شدم و باعث شده سوالات بالا برام به وجود بیاد.

واسه اینکه یکم سوالام رو بیشتر براتون جا بندازم:

  • آخرین باری که به یه مسئله(مشکل) برخوردی و با استفاده از فکر یه جمع که خودتم شاملش بودی به راه حل رسیدی کی بود؟
  • آخرین باری که سعی کردی تو حل یه مسئله به صورت جمعی شرکت کنی کی بود و نتیجش چی شد؟

اولویت جواب دادن با این دوتاست :point_up:

نوآوری باز و جمع سپاری

3 پسندیده

شاید اخرین بار نباشه این تجربه که میگم ولی به یادموندنی ترین اخرین بارم بود .
با دوستام داشتیم توی خیابون قدم میزدیم شب تایم اینا، کنار پله برقی یه بچه نشسته بود و با چشمای گریون داشت یچیزی میفروخت و التماس میکرد که بخریم.
خیلی بهم ریختیم هممون و تمام مسیر رو و ساعت ها بعدش داشتیم به این فکرمیکردیم که چرا باید چنین چیزی وجود داشته باشه،چطور یه همچین اتفاقی به این سادگی جلوی چشمامون داره میوفته و ما بی اهمیت از کنارش رد میشیم؟
چرا کاری نمیکنیم؟ اصلا چیکارمیتونیم بکنیم و …
اون شب همه کمر همت بستیم تا اینقد همفکری کنیم تا به نتیجه ای برسیم که چیکارکنیم که اینجور صحنه هایی رو نه ما و نه بقیه ببینن دوباره.
خلاصه تصمیم گرفتیم که بریم و وارد گروه ها و کانون های خیریه بشیم تا هم بتونیم شرایط و مشکلات رو از نزدیک حس کنیم و بشناسیم تا با چشم بازتر دنبال راه حل بگردیم و هم اینکه توی این مدت کاری کرده باشیم .
بعد ازون خیلی اتفاقا افتاد ، خیلی تغییر کرد زندگیامون ،خیلی چیزا یاد گرفتیم و نکته خوب و انرژی بخشش این بود که واقعا داشتیم تغییراتی ایجاد میکردیم و این تغییرات رو میدیدیم و حس میکردیم ،بهترین حس دنیا :slight_smile:

مسئله ای رو که نشه با هوش جمعی حلش کرد مطمئنن با فردی هم نمیشه ، باتوجه به تجربه خودم بنظر تنها چیزی که نیازه انگیزه اس و پشتکار برای حل مشکل مورد نظر

2 پسندیده

چه خوبه که چند ساعت بحث و صحبت و فکر به نتیجه عملی رسید
من فکر میکنم خیلی خوبه آدم وقتی ایده ای میاد تو ذهنش یا مشکلی یه جمع این چنین باشه دورو برش که بتونن فکراشون رو یکی کنن و فقط حرف نزنن تصمیم بگیرن عمل کنن و عمل کنن
تجربه خوب شما به دو دلیل تجربه خوب شد:
عده ای همراه
عملی کردن ایده و فکر و حرف

حالا تو بعضی ارگان ها میگن ایده بدید مقاله بدید عملیاتی باشه امتیاز بگیرید
مثلا من تو مدرسه درس میدم
جدیدا باب شده درس پژوهی و اقدام پژوهی میکنند یعنی میگن شما مشکل رو تو درس یا چیز دیگه ای مثل دانش آموز جمع همکارا و مدرسه و کلن آموزش و پرورش میبینی خوب حالا گروه تشکیل بده و بررسی کن سعی در رفعش کن و گزارش بده و مستند سازی کن این میشه امتیاز برای ارزشیابی معلم
طرح خوبیه ولی تو شلوغی کارا گاهی خوب انجام نمیشه یعنی باید یه وقت خوب بذاری و یه گروه فعال باشید که خوب انجامش بدی و بعضیها هم سرسری برگزارش میکنن
ولی در کل طرح خوبیه من همین امروز یه ایده از اعتراض معاون مدرسه که گفت همکارا در رفتار با بی انضباطی بچه ها هماهنگ عمل کنن گرفتم و قرار شد با دوتا از معاونای مدرسه این مشکل رو بررسی کنم یعنی اقدام پژوهی کنم نظرتون چیه؟؟؟؟؟؟ خودم که دوست دارم فقط باید صداقت سنجیمون خوب پیش بره یعنی جوری سوال بپرسیم که جوابای واقعی بگیریم و پیشنهادایی بدیم که عملی باشه

2 پسندیده

۱. کمیت یک جامعه هرگز جایگزین کیفیت آن نمی‌شود. به همین خاطر معاشرت با جمع صد فرد نادان هیچ‌گاه مانند معاشرت با یک فرد عاقل نیست.
۲. از نتایج حل مسائل با خرد جمعی می‌توان انتخاب‌هایی مانند محمود احمدی‌نژاد، دونالد ترامپ و … را در سراسر جهان نام برد.

بنابراین تصمیم‌گیری و حل مسائل با خرد جمعی به خودی خود چیز مثبتی نیست. از طرفی شکل‌گیری یک جمع خوب به ندرت اتفاق می‌افتد. به همین دلایل من ترجیح می‌دهم مسائل را خودم به تنهایی حل کنم.

در تمام زندگی‌ام چند بار این اتفاق افتاد. آخرین بار سه سال پیش بود. اولین بار هم سال ۱۳۸۷ بود.

سه سال پیش در یکی از رستوران‌های معمولی روبه‌روی پارک لاله نشسته بودیم و پیتزا می‌خوردیم. آخرین باری بود که همه با هم یک جا جمع می‌شدیم. آن‌جا با خرد جمعی به محدوده‌های دانش تجربی فکر کردیم و به نتایجی رسیدیم که کاملا آینده‌ من را تحت تاثیر قرار داد.

3 پسندیده

نوآوری باز یعنی اینکه مسئله هایی که برای یک شرکت مهمه، به افرادی خارج از شرکت هم سپرده شه. طوری که از فکر و ابتکار این افراد برای توسعه ی بهتر محصول شرکت کمک گرفته بشه و در نتیجه محصول هایی تولید شه که به درد افراد بیشتری میخوره.

تو نوآوری باز مسئله ای ممکنه حل نشه! و صرفا ممکنه ایده پردازی اتفاق بیفته. یعنی در نهایت کسی که مسئله رو واقعا حل میکنه خود شرکت هست. ولی برای حلش فقط به داشته های خودش اکتفا نمیکنه، و از تجربه، دانش، و ابتکار دیگران هم کمک میگیره.

##مثال: چالش نجات تخم مرغ

هر سال چالش هایی به اسم نجات تخم مرغ تو دانشکده های فیزیک برگزار میشه، اتفاقی که تو این مسابقه میفته اینه که دانشجوها و دانش آموزها به طراحی سازه هایی فکر میکنن که به کمکش بشه یه تخم مرغ رو سالم از ارتفاعی فرود آورد. چنین سازه هایی در عمل، به درد صنعت هوایی میخوره، مثلا وقتی در یه منطقه جنگ هست و یا سیل اومده و از طریق هلی کوپتر میخوان یه سری مواد غذایی یا دارو رو به افراد روی زمین برسونن.

سازه هایی که دانشجوها میسازن، عملا الهامبخش چنین صنایعی هست، و نه اینکه لزوما خودش به صورت مستقیم برا مورد واقعی استفاده شه. این میشه ابتکار جمعی.

##مثال: شرکت لگو
شرکت لگو هم یکی از شرکت های پیشگام در استفاده از ابتکار جمعی برای بهبود محصول هاش هست. این شرکت، برای طراحی مدل بعدی لگویی که میخواد بیاره به بازار از ابتکار جمعی استفاده میکنه: شما طرحتون رو به لگو پیشنهاد میدین، و اگه طرحتون رای آورد و در ضمن نظر مخاطبان کافی رو جمع کرد، لگو نه تنها طرحتون رو پیاده میکنه بلکه یک درصد از حاشیه سود طرح رو هم به شما اختصاص میده.

این کار کمک میکنه بازی های بهتری طراحی شه و هم شرکت بهتر رشد میکنه و هم کاربرهای لگو شاد تر هستن :slight_smile: یه نمونه از این طرح های پیشنهادی کاربرها که برا خودم جذاب بود:

5 پسندیده

من هنوز یه مسئله برام مجهوله، و اونم اینه که فرق نوآوری باز با کارتیمی چیه؟
هر جفتشون جمعی هستن، همکاری میکنن و به برای یه هدف واحد تلاش میکنن.

1 پسندیده

من فکر کنم بشه خلاصه از تفاوت نوآوری باز و کار تیمی رو به این صورت گفت که توی نوآوری باز فرد مسئله رو با جمعی که هیچ شناختی نداره در میان میذاره و ایده هائی که میگیره رو بررسی میکنه ولی در کار تیمی فرد با کسائی ایده رو در میون میذاره که میدونه میتونن به حل اون کمک کنن.
نوآوری باز مشکلات زیادی داره که مهمترینش اینه که شما باید بتونید به سرعت ایده رو ارزیابی کنید برخلاف کار تیمی که مطمئنید که اساسا فرد هم تیمی ایده ی ارزیابی شده بهتون میده. این میزان زیاد ارزیابی و عدم اطمینان ضریب اشتباه در کوتاه مدت رو بسیار بالا میبره. در حالیکه در کار تیمی ضریب اشتباه بسیار پایئنه چون تخصص کافی و دقت لازم توی ایده ها هست.
در بلند مدت ولی کاملا برعکسه. نوآوری باز میتونه مسیرهائی رو بهتون نشون بده که در کار تیمی قابل بررسی نیست. یعنی احتمال خلاقیت در طولانی مدت در نوآوری باز بسیار بالاتر از کار تیمی هست.
من فکر میکنم خیلی از جاهائی که به نوآوری باز تکیه کردن به دلیل ضریب اشتباه بالا در نهایت کار رو به سمت کار شبه تیمی بردن (closed innovation).
تجربه از کار تیمی اگه منظوره، جدیدا یه کار تحقیقاتی با دوستم انجام دادیم که خیلی موفق بود چون همدیگه رو به خاطر اینکه مکمل بودیم انتخاب کردیم.

4 پسندیده

به این تصویر که جمع بندی نژده هوانسیان از حالت‌های فرایندی دیزاین هست توجه کنین:

اتفاقی که برای رسیدن به راه حل میفته رو به شش مرحله تقسیم کردن: سه تاش واگرا شدن و دور شدن از مسئله به قصد دسترسی به داده ها و طرح های بیشتر، و سه تاش همگرا کردن داده های به دست اومده در فرایندهای واگراشده.

فکر میکنم با فرایند نوآوری باز و کمک گرفتن از بعضی چارچوبهای ساده ای مثل این، میشه به صورت جمعی در توسعه ی راه حل موفق بود.

چیزی که میبینم اینه که جمع کوچک و مسئله‌بازِ پادپرس، تا الان در قسمت های واگرا به خوبی پیش رفته: درک، ایده پردازی، و نمونه سازی.

در خلال همین حرکت های واگرا تعریف های کوچکی از مسئله ی اصلی رخ داده که به هر دلیلی به همگرایی منسجم تبدیل نشده.

سوال

چه جوری میشه همگرایی تجربه‌ها و داده‌ها رو در یه بستر نوآوری جمعی رقم زد؟

2 پسندیده

بنظرم لازمه یه گروه ناظر، در طول و در آخر مسیر ، فرایند رو رصد کنه، مثلا انحراف از هدف یا موضوع رو گوشزد کنه.

3 پسندیده