به این تصویر که جمع بندی نژده هوانسیان از حالتهای فرایندی دیزاین هست توجه کنین:
اتفاقی که برای رسیدن به راه حل میفته رو به شش مرحله تقسیم کردن: سه تاش واگرا شدن و دور شدن از مسئله به قصد دسترسی به داده ها و طرح های بیشتر، و سه تاش همگرا کردن داده های به دست اومده در فرایندهای واگراشده.
فکر میکنم با فرایند نوآوری باز و کمک گرفتن از بعضی چارچوبهای ساده ای مثل این، میشه به صورت جمعی در توسعه ی راه حل موفق بود.
چیزی که میبینم اینه که جمع کوچک و مسئلهبازِ پادپرس، تا الان در قسمت های واگرا به خوبی پیش رفته: درک، ایده پردازی، و نمونه سازی.
در خلال همین حرکت های واگرا تعریف های کوچکی از مسئله ی اصلی رخ داده که به هر دلیلی به همگرایی منسجم تبدیل نشده.
سوال
چه جوری میشه همگرایی تجربهها و دادهها رو در یه بستر نوآوری جمعی رقم زد؟