چرایی و چگونگی آموزش:‌ هر کسی چه مدل آموزشی نیاز داره؟

هر کس چی باید آموزش ببینه؟ برای چی باید آموزش ببینه؟ و در کجا باید آموزش ببینه؟ آیا چرخه آموزش تنها برای آموزش دردی را دوا می کنه؟

دنباله‌ی موضوع جمع‌آوری مسئله در حوزه‌ی "آموزش" – خرداد ۱۳۹۷

3 پسندیده

چه سوال‌های فوق العاده ای! شاید اگر خوب و عمیق به پاسخِ‌ این سوالات فکر کنیم، نیاز شدید به تغییر در روش‌های آموزشی رایج، چه در ایران و چه در کل دنیا رو احساس کنیم.

در این رابطه مطالبی رو از موسسه‌ی کلیتون کریستنسون (Clayton Christensen Institute) می‌خوندم که برام خیلی جالب بودن. یکی از کارهایی که این موسسه انجام می‌ده، مطالعه درباره سیستم آموزشی و استفاده از نوآوری تحول‌آفرین (Disruptive innovation) در تغییر و بازتعریف اون هست.

یکی از این مطالعات که در هاروارد بیزینس ریویو (HBR) منتشر شده، به این مسئله پرداخته که «آیا دانشگاه‌ها به درستی متوجه می‌شوند که دانشجوها چه چیزی از آن‌ها می‌خواهند؟». نتیجه‌ی تحقیق بسیار جالبه و نشون میده جواب در بسیاری مواقع منفی هست و نتیجه‌اش، آمار ناموفق کالج‌ها و دانشگاه‌ها و هدر رفتن هزینه‌های هنگفت در این مسیر.
در این تحقیق روی بالغ بر 200 مورد از دانشجویان ِ پیش از دوره تحصیلات تکمیلی که جزئیات کاملی از تحصیل اونها در دسترس بوده و دامنه‌ی وسیعی از انواع کالج‌ها و دانشگاه‌ها رو در بر می‌گرفته مطالعه شده تا دلیل اصلی (the job to be done) اون‌ها برای تحصیل رو کشف کنند. وجود 5 دلیل اصلی و کلیدی در نهایت در بین این نمونه‌ها کشف شد که هر کدام نیازمند واکنش مناسب و مخصوص به خود توسط موسسات و دانشگاه‌هایی که این افراد رو پذیرش می‌کنند هستند. این 5 دلیل/خواسته عبارت هستند از:

  1. «به من کمک کن به دانشگاه/موسسه‌ی محبوبم بروم.» این افراد جویای یک تجربه‌ی کلاسیک از بودن در محوطه دانشگاهی زیبا در یک دانشگاه بنام و با پرستیژ از دید خودشون هستند و اغلب نمی‌دونن که بعد از ورود به دانشگاه می‌خوان چی کار کنن. موفقیت برای اونها صرفا در گرفتن پذیرش تعریف میشه.
  2. «کمکم کن تا بتونم کاری رو که از من انتظار دارند انجام بدم». این افراد معمولا به خاطر خواسته پدر و مادر، دوست، همسر و دیگران درس می‌خونن. مثلا میگن: «مادرم گفته تو ریاضیاتت قویه، برای همین من هم وارد این رشته شدم.» این افراد با وجودی که خیلی رغبت بالایی در درس خوندن ندارن، اما معمولا خودشون رو به خاطر حاشیه امنی که گرفتن مدرک تحصیلی براشون ایجاد میکنه راضی می‌کنن.
  3. «کمکم کن تا از جایی که هستم رها بشم». این افراد معمولا برای رهایی از کارهای روزمره یا ترک کردن خونه و خونواده، به دنبال تحصیل هستند.
  4. «کمکم کن پیشرفت کنم». این افراد در وضعیتی هستند که از موقعیت فعلی‌شون راضی نیستند. اون‌ها حس می‌کنند زمان به سرعت داره سپری میشه و برای اینکه به جایی برسند باید یه کاری بکنند. برای مثال اونها دوست دارند یک دیتا آنالیست بشن تا حقوق بالایی دریافت کنن و فکر می‌کنن خوندن رشته ریاضی در دانشگاه، بلیت ورود به شغل به مورد نظرشون هست.
  5. «کمکم کن تا خودم رو توسعه بدم». این افراد دنبال یادگیری و توسعه مرزهای دانش خودشون هستند. زندگی برای اونها اوکی هست و مثل گروه قبلی نیاز مبرم و فوری به کسب مدرک ندارن. در این گروه کسی که میخواد ریاضیات بخونه، به این انگیزه است که مثلا بتونه به مشتریش خدمت بهتری ارائه کنه یا به دنبال کنجکاوی و علاقه‌اش بره.
1 پسندیده