اگر نرم افزاری مثل دیوار و شیپور باشه که همه کتابباز ها داشته باشن، به تفکیک استان هر کی هر کتابی رو که داره میزاره و به شرطی میده به طرف که اونم که یه کتابی رو این نخونده بهش بده.
اصلا شما به جای باد پرس باید این اپو مینوشتید!
ایده ش رو هم کمی پخته کردم کسی خواست بنویسه پیام بده … .
همچین اپی رو نوشتم و برای مدت کوتاهی تست کردم. دوتا مسئله وجود داشت:
۱) فک میکردم بین جامعه دانشگاهی مورد پسند واقع بشه. بخصوص حداقل درمورد کتابای دانشگاهی. مثلا سال بالایی ها کتاب رو به سال پایینی ها بدن تا هربار برای یه درس کتاب جدید خریداری نشه. اما مورد پسند نبود.
۲) توجیه اقتصادی برای من به عنوان صاحب کسب و کار نداشت. حتی هزینه سرور رو نمیتونست دربیاره.
اخیرا در وبگردی هام با سایت کاما، کتاب های متحرک ایران، آشنا شدم، که برای تبادل کتاب هست و هنوز باهاش کار نکردم، ولی چون برام جالب بود مرورش کردم و در ضمن با تیم پشت صحنه ش هم برای معرفی نوآ ارتباط گرفتیم.
به طور خلاصه این سایت یه پلت فرم هست و یا جایی که درش کاربرهایی کتاب میدن و کاربرهایی کتاب میگیرن.
به عنوان دهنده: کتابت رو ثبت میکنی و شماره دار میشه، بعد در مکان های عمومی رهاش میکنی، وقتی کسی کتاب رو پیدا کرد شناسه ش رو در کاما ثبت میکنه، و به این صورت کتاب ها قابل ردگیری میشن.
کار قشنگی هست و پیگیری لازم داره تا بتونه کاربرهای خودش رو پیدا کنه و در ضمن کتابها هم اون وسط گم و گور و یا خراب نشن. تقریبا مشابه کاری که استارتاپ به اشتراک گذاری دوچرخه میکنه ولی برای کتاب.
خوب میشه اگه سازنده ها یا کاربرهای کاما بیان و مسئله های قابل طرح برای بهبود کاما و یا تجربه ی استفاده از این سیستم رو در این موضوع که اتفاقا به صورت مستقیم به کارشون مربوطه اینجا به اشتراک بذارن.
دربارهی کاما به نظرم خوب و کوتاه بالاتر گفته شده که کارش چیه و بحث چیه. اما اگر بخوام چیزی اضافه کنم که به یک بحثِ این شکلی احتمالاً مرتبط باشه، مسئلهی فرهنگِ این کاره. درسته که ما محدودیتهای زیادی توی «کاما» داریم و مشخصاً به این دلیله که پروژه درآمدِ مالیای نداره و نخواهد داشت. امّا بیش از اون محدودیتها به نظرم مهم اینه که این کار یعنی رها کردنِ کتاب و سپردنش به دستِ دیگران به عنوان یه کارِ پسندیده توی ذهنِ مردم جا بیفته. چون قبل از این تجربههای این شکلیای دربارهی کتاب توی ایران وجود نداشته؛ به صورت جدی. اغلب برخورد اینجوریه که «خُب مگه مجبورم کتابمو بدم، بره؟» باید فکری جایگزین بشه که اهدا کتابش رو دوست داره، ازش لذّت میبره و احساسِ باخت نمیکنه بعد از رها کردنِ کتاب. ما باید در این راستا تلاش کنیم و میکنیم. به نتایج خوبی هم رسیدیم و بعد از شروعِ «کاما» طرحهای مشابهی جاهای مختلف داره اتّفاق میافته و این خوبه. امّا به هر حال به نظرم کمی همه چیز کُند پیش میره که احتمالاً دلیلِ اصلیش هم همون نبودِ امکانات مختلفِ سختافزاری و همون چرخه مالی هست که بالاتر گفتم. به هر حال میزان وقت و هزینهای که تیمِ کوچک و محدودِ ما میتونه برای «کاما» و اساساً برای رواج اون فکرِ رها کردنِ کتاب بذاره، همینه که میبینید.
حالا من تازه واردِ سایت شدم و همین چند پُستِ بالاترِ بحث رو خوندم و هنوز سوار بر موضوعِ این بحث و به طور کُلی داستانی که الان توی سایتِ شما در جریانه نیستم. سایتتون هم یه خرده شلوغ، جدید و یه کم پیچیدهس. که پیچیدگیش به نو بودنش خیلی بیربط نیست البتّه. یه خرده طول میکشه به نظرم، تا هر کسی عادت کنه بهش. اگه باید توضیحِ بیشتری بدم یا سؤالی هست، کمکم کنید.
ممنون از توضیحات. از سیستم کاما کمی استفاده کردم و دوست داشتم سوالام رو به عنوان یکی از افرادی که خیلی خوشش نمیاد کتاب نگه داره و ترجیح میده دور و برش خالی باشه، پس به صورت ذاتی میتونه کاربر کاما باشه، بگم.
کلا با ایده کاما، یعنی تبادل کتاب، حال کردم و با سادگی سایت هم همین طور. و در ضمن با اون قسمت مکان های کاما که جاهای خوبی انتخاب شده، حالا یا به دلیل اینکه خودتون اون سمت ها هستید و یا رو حساب اینکه سمت انقلاب از جنس پاتوق هست برا این تیپ کارها.
من تلاش کردم کتابی در کاما ثبت کنم و دنبال کتاب هایی بگردم که تا الان ثبت شده. ولی نه کتابم ثبت شد و نه کتابی یافتم. قبل از ثبت دوست داشتم بفهمم اصلا سر باقی کتابایی که ممکنه اینجا ثبت شده باشه چی اومده؟ و اینکه اصلا کتابی ثبت شده یا نه؟
دوست دارم بفهمم چه جوری جلو فروش کتاب های گذاشته شده رو میگیرید؟ فکر خزی هست و از توهم توطئه میاد! ولی خب میاد دیگه چون مخصوصا انقلاب پر هست از دست فروش ها. خب من اگه بخوام کتابم رو بفروشم، خودم میفروشم!
دوست دارم بدونم چه تدبیری برای سالم موندن کتاب ها وقتی رها میشن دارین؟مثلا این تجربه از یه بچه شیطون رو بخونین. به هر حال بچه ی آدمیزاد هست و یه ذات کنجکاو و شیطون، پیش میاد دیگه. و یا حتی آسیب های طبیعی باد و بارون و اینا.
دوست دارم بدونم تیم پشت کاما کی هستن؟ باهاشون تصویری و اسمی آشنا شم. در واقع اگه روزی قرار باشه از طریق سیستم کاما کتاب هام رو دست به دست کنم به جا اینکه به دوستان و اشنا ها بدمشون، دلیلش فقط میتونه این باشه که حسی که به کاما دارم بیشتر از چیزی هست که بتونم ازش صرفنظر کنم. و برای ایجاد حس آشنایی لازمه.
پروژه به نظرم میتونه به درامد مالی برسه. مخصوصا که هزینه ی اجرای پایینی هم داره در شروع کار. چرا مدل درامدزایی براش در نظر نگرفتین؟
درباره ثبت نشدنِ کتاب مشکل از کپچای گوگل هست مثل اینکه، من به بچّههای فنّی گفتم و خیلی زود حل میشه.
آره کتاب هم تعداد زیادی توی کاما ثبت شده، و بعضی از کتابها هم دو سه بار دست به دست شده و اطلاعاتش توی دیتابیس موجوده، و صحبتی هم که کردیم با بچّهها قراره که در مراحل بعدی هم کُدِ «کاما» متنباز شه و هم امکانِ دسترسیِ همّه به اطّلاعات و کتابهایی که تا الان ثبت شده باشه که البته فعلاً این امکان نیست و برای همینه که شما ندیدید چیزی:)
درباره اینکه کتابها دزدیده بشن، اوّل اینکه به نظرِ ما دزدها کتاب نمیخونن و کتابخونها دزدی نمیکنن امّا ما فکرِ اینو کرده بودیم و سیستمِ «کاما» به شکلیه که هیچ جا کتابی جمع نمیشه و کتابها تک به تک توی مکانهای رندم و اتّفاقی رها میشن و چون جایی گردآوری نمیشن، منطقاً طمعی برای سرقت هم وجود نداره، البتّه ما باز هم اصرارمون همیشه این بوده که بهتره به جای رها کردن بعد از ثبت کتاب رو به یه دوستی یا آشنایی بدین.
درباره باد و بارون و اینها اصرار همیشه بر این بوده که کتابها توی مکانهای عمومی سربسته و پر رفت و آمد رها شن و اون بخش دیگه همیشه با رهاکننده هست و فکر نکنم کتابش رو جایی رها کنه که از بین بره یا انقدری خلوت باشه که کسی برنداره.
و در آخر اینکه چه کسانی پُشتِ کاما هستند. تیم ما یه تیمِ کوچیک و 4 5 نفره است که هممون دانشجوهای دانشگاه تهرانیم. و چون من عکسی از همّهی بچهها ندارم، ترجیح میدم اگه لازم بود در اوّلین فرصت تیم رو بعداً معرفی کنم.
دربارهی مدلِ درآمدزایی باید بگم اوّل که تیمِ «کاما» و بچّهها هیچوقت از راهاندازی این پروژه دنبالِ سودِ مالیای نبودند امّا درآمدزایی به پیشبرد خودِ طرح میتونه کمک کنه که نظرِ ما فعلاً اینه که در این مرحله، طرح با توجه به شرایطِ جامعه و چیزهایی که بالاتر گفتم پتانسیلش رو نداره.
فکر میکنم علت عدم استقبال در کار شما اینه بستر خوبی رو انتخاب نکردین
دانشجو فقط در زمان هایی خاص مثل اول یا آخر ترم به کتاب دانشگاهی نیاز دارن بخاطر وجود یه برنامه جدید توی منو گوشیشون فقط برای این مورد رو ترجیح نمیدن
مثلا کسی که شیش ماه یکبار غذای رستوران میخوره هیچ وقت اپ سفارش غذا رو تو گوشیش نصب نمیکنه
شاید تو شرایط الان ربات تلگرام بهترین گزینه برای کاری شبیه کار شماست
هم بصورت ویروسی میتونه بین دانشجو ها رد و بدل شه هم دردسر نصب و نداره
اگر در جریان اخبار باشید تلگرام داره گزینه پرداخت اینترنتی رو تو تلگرام فعال میکنه و اگر این سیستم با نظام بانکی ما هم مچ بشه (که بخاطر ایرانی بودن اکثر کاربران تلگرام بعید هم نیست) این ینی اتفاق مهم
اونوقت شما میتونید با یه میکرو پرداخت مثلا 100 تا 500 تومانی به ازای تبادل هر کتاب بگبرید
میکرو پرداخت تعداد بالا ، یکی از بهترین راه های درآمد زاییه
خیر این گروهی که در بوکتاب به تبادل کتاب میپردازن ربطی به فروشگاه ان ندارند. این ها گروهی هستند که به تازگی (یک سال) شروع به کار کردند و در طول این یک سال هر ماه دو-سه جا قرار میگذارند و کتاب مبادله میکنند.
این کار را برای رفع مشگل گم شدن یا پاره شدن کتاب ها انجام میدن، چون در هر برنامه شخصی مسئول حضور دارد. معمولا خود بوکتابی ها کتاب همراه میاورند و افرادی که میایند کتاب قرض میگیرند و در برنامه های بعد پس میارن و یا کتاب هایی هم برای تبادل با خود میارن. یعنی هسته ی اصلی برنامه در حال حاضر تیم بوکتاب هست.
جایی هست که با دادن یه کتاب به عضویت در میای و در ضمن میتونی کتابهات رو دست دوم بفروشی. توصیف بهتر و مفصل تر این مرکز رو میتونین در خود کانال تلگرامی بخونین.
خوبیش اینه که تو سایتش جستجو داره، و در ضمن قیمت کتابها چون دسته دوم هست، نسبتا ارزونه و بدیش اینه که خرید و فروش فقط در فضای حقیقی هست و با اینکه ۴۰هزار جلد کتاب درش موجوده، ولی کتابهاش هنوز کمی محدوده.
جالبه که با وجود توسعه ی فضای مجازی برای چنین کارهایی، هنوز برای فضای حقیقی هزینه میکنیم.