چرا برخی متفکران برای ارتقای جامعه تلاش می‌کنند حتی به قیمت طرد شدن توسط جامعه؟

یه سوالی در ذهنم دارم که نمیدونم چجوری باید یک تیتر مناسب براش انتخاب کنم. «دلایل نخبه‌کشی؟» یا «چرا برخی متفکرات برای ارتقای … ؟». دوستان عزیز درصورت لزوم تیتر رو ویرایش کنند. :pray:

در تاریخ برخی افراد هستند که برای ارتقای جامعه خودشون تلاش کردند ، تقریبا بدون داشتن چشمداشتی به قدرت یا ثروت و در این مسیر تنگاهایی مثل تنگدستی رو تحمل کردند ولی نتیجه کار طرد شدن ، شنیده نشدن و گاهی محاکمه شدن توسط اجتماع بوده! مثل سقراط که توسط دادگاهی با هیئت منصفه 500 و اندی نفره به اعدام و نوشیدن شوکران محکوم شد.

در کشور خودمان افرادی مثل محمدعلی فروغی یا امیرکبیر رو داریم که میشه گفت زندگی خودشون رو وقف ارتقای جامعه کردند ولی با نشنیده شدن ، بی‌توجهی و یا حتی مرگ مواجه شدند و در یک کلام حرف و اقدام درست آنان بازتابی نیافت و چرخ به همان شکل معیوب خودش به گردش ادامه داد.

وقتی زندگی این افراد رو (در سطح جهان) نگاه میکنم برام سوال پیش میاد چه انگیزه‌ای پشت این تلاشها بوده؟ این افراد میتوانستند به بهترین شکل از مواهب قدرت یا ثروت بهره‌مند شوند. جالب‌تر اینکه برخی از این افراد با طرد و واکنش منفی جامعه مواجه شدند ولی به مسیر خودشون ادامه دادند. چرا این افراد تصمیم نگرفتند از جامعه خودشون انتقام بگیرند!!؟ نقل از افلاطون است که وقتی باران می‌بارد باید در خانه خودمان بمانیم. بیرون دویدن و هشدار دادن به انسانها که خیس میشوند تنها دستاوردش خیس شدن خودمان است نه آگاه شدن دیگران.

چرا این افراد بیرون رفتند و هشدار دادند که تنها نتیجه آن خیس شدن خودشون بود؟!

پ.ن: به طور خیلی کلی این سوال در مورد خیلیها مطرحه ، بسیاری از دانشمندان و متفکران تاریخ. اینکه چه انگیزه‌ای پشت تلاشهای فکری و علمی اونها بود که گاها مشکلاتی مانند تنگدستی ، انزوا و حتی طرد و مجازات اجتماع رو هم به جان خریدند؟ عشق به آگاهی و دانش (خودشکوفایی)؟ میل به آگاه شدن انسانها؟ و … ؟

3 پسندیده

چه سوال عمیقی!
پاسخ دادن بهش سخته!

اما آیا میشه به این فکر کرد که آدم وقتی چیزی نو و تازه را می‌یابد آنقدر شگفت‌زده و هیجان زده می‌شود که نمی‌تواند آن را پنهان در درون خود نگهدارد و با شوق بروزش می‌دهد تا دیگران را در آن سهیم کنید و آنها هم بال و پرش بدهند تا با هم شادمانی کنند!
در واقع امید هست که روشنی و آگاهی منتشر و مشتعل شود، انگار این امید نابود شدنی نیست!
شاید آنها مدام امید دارند که بالاخره کسی در عصر ایشان یا پس از آن، پیام آنان را درخواهد یافت.

2 پسندیده

به نظرم به تیپ شخصیتی، ژنتیک، تربیت و محیط و ارزش هایی که باهاش بزرگ شده مربوطه.

پایبندی و مومن بودن به یکسری ارزش ها که هرگز به اونها پشت نمی کنن و کله شق و تا حدی کمال گرا هستن.

آینده نگری و اینکه روشنه براشون که چه مسیری ممکنه ما رو به دنیای بهتری برسونه(البته تاریخ پر هست از آدمایی که با نیت خیر باعث شر شدن).

1 پسندیده