من چرا بعد مدتها برگشتم به پادپرس؟
چون چند روز هست که مجبورم به خاطر کاری ایمیلم رو بیشتر چک کنم و چندتا ایمیل از پپ داشتم.
خواستم اینو مطرح کنم که هنوز میشه به ایمیل مارکتینگ ایمان داشت
خسته نباشید دوستان
من چرا بعد مدتها برگشتم به پادپرس؟
چون چند روز هست که مجبورم به خاطر کاری ایمیلم رو بیشتر چک کنم و چندتا ایمیل از پپ داشتم.
خواستم اینو مطرح کنم که هنوز میشه به ایمیل مارکتینگ ایمان داشت
خسته نباشید دوستان
میخواستم بره توی وی ای پی اما نمیدونستم چطوری. اگه راهی داره راهنمایی کنید لطفا
خوشحالم که هستید، اگه شخصی نیست مسأله مدت زیاد پادپرس نبودنتون رو کمی بازتر کنید، چون برای خیلی از پادپرسیا مسأله این است؛ بودن یا نبودنِ خودشون یا پادپرس.
وقتی (پادپرسی) نیستی که نیستی، وقتی تو پادپرس هستی و وقت میذاری، تجربه کسی که پادپرسی قوی بوده و مدتی نیست و بعدش میاد، نابه.
مثلاً باز اگه ممکنه بگید چرا مجبور؟
؟؟؟؟؟؟
جواب این سوال هم میتونه به پادپرس کمک کنه، برای مارکتینگ هم به پادپرسیا؛ چه جاهای خوبتر از پادپرسی هست، یا چه کارهای واجبتر از پادپرس؟ یا اینکه چقدر و چطور برای پادپرس وقت بذاریم؟
مساله اینه که آیا این پرسش از پایه پرسیدنش ارزش داره یانه؟ من که الان دور شدم اینطوری نگاه میکنم که اگه تعداد کاربرها خیلی خیلی زیاد بشه، دور شدن یکی سیستم رو از پا درنمیاره.
بخصوص در زندگی امروز که دیتا و محتوا بسیار زیاد و وقت به شدت محدود هست.
من به خاطر مسایل کاری و مالی مجبورم بیشتر کار کنم و وقت کمی دارم برای حل مسئله ها. البته این رو هم بگم که مثلا شبها یه ساعت کتاب میخونم ولی به جاش به پپ سر نمیزنم. یه دلیلش هم اینه که لپ تاپ با خودم نمیارم خونه از سر کار، جز اخر هفته ها.
چیزی که تحریکم کرد وقتی ایمیل چک میکردم: من چند روز منتظر ایمیل کاری بودم. که برام مهم بود. هی می رفتم ایمیل چک میکردم ببینم خبری شده یا نه. بعد ایمیلهای پادپرس جلوی چشمم بود چندتاش که یکی یا دوتاش سوالهایی بود که خودم پرسیده بودم و جواب داده بودن بچه ها و ایمیلش اومده بود و من کنجکاو شدم باز کنمش.
و وقتی باز کردمش یاد این اقتادم که درگیر یه مساله از نوع بازی برد-برد هستم که سوالش رو خوبه مطرح کنم حالا که این همه راه اومدم تا اینجا
امشب که یکم فعالیت کردم دیدم عه دلم تنگ شده بود برای بچه های پادپرس
اصولا من این مدلی هستم که نمی فهمم دلتنگم وقتی با اون سوژه مجدد مواجه میشم یادم می افته که دلتنگ هم بودم ولی تا مواجه نشم باهاش، حسم رو تجربه نمی کنم. در مورد ادمها هم همینطوره حسم
یک کم دلتنگی تزریق کنید به ادمهایی که دیر به دیر میان اینجا
بستگی داره کَی پرسیده بشه، و هدف از پرسش چی باشه. اگر وقتی پرسیده بشه که نیاز به راهحل فوریه، هم پرسیدن دردی رو دوا نمیکنه، هم نپرسیدن چیزی رو عوض نمیکنه. ولی همیشه در زندگی حس کردیم نیاز داریم به راه حل فوری، شاید به همین خاطر به جای پرسش اساسی، فقط سعی کردیم عمل کنیم و تکرار کردیم.