در بعضی مدارس غیرانتفاعی معلم دستش در تعلیم دانش اموز بسته است. مثلا اگر به عنوان معلم به دانش اموز نمره ندهی، به معلم درس نمی دهند! این فشار از سمت خانواده دانش اموز و همین طور مدیر مدرسه وارد میشود. اولی برای پز عالی و دومی برای رتبه مدرسه.
اکثر بچه های لوس یا کسانی که نمیخواهند زحمت بکشند میروند چنین مدارسی.
این وضعیت فقط مربوط به مدارس غیرانتفاعی نیست و تقریبا در سایر مدارس هم وضعیتی مشابه حاکم هست:
دانشآموزانی که با معلم خودشون کلاس خصوصی میگیرن فقط برای اینکه از همون درس نمره بیارن. تقریبا تمام ذینفعان ماجرا هم از این وضع آگاهن: معلم، دانشآموز، والدین دانشآموز، مسئولان مدرسه! ولی این چرخهی معیوب همچنان ادامه داره.
نظر @lolmol رو قبول دارم که همهی مدارس این کار رو انجام میدن.
با یکی از دوستام که در یه موسسه آموزش غیرانتقاعی در خارج از ایران درس میداد صحبت میکردم، ظاهرا وضع در جاهای دیگه هم به همین صورته. دلیلش هم ارحجیت مسائل مالی به کیفیت آموزشی در این موارده.
البته جاهای معتبر در دنیا، سیستم سادهای برای بالا بردن کیفیت خروجی و رقابت در ارزیابیهای موسسات دارن مثلا دادن بورسیه به دانشآموزان باهوش و جذب اونها به موسسه. همین فرآیند در دانشگاههای ایران هم اتفاق میوفته، یعنی جای اینکه با ارتقای کیفیت سیستم آموزشی، سطح خروجی رو بالا ببرن، با تشویق ورودیهای باکیفیت اینکار رو انجام میدن.
چرا افراد فکر میکنن موسسات خصوصی بهترن؟ به دلیل اینکه با سیستم جذب نخبه، تونستن خروجیهای بهتری رو بیرون بدن. قضاوت در مورد عملکرد موسسات براساس سطح خروجیها انجام میشه نه براساس میزان تاثیر سیستم آموزشی اونها بر دانشآموزها با هر کیفیتی.
نخبه رو کی تعیین می کنه؟
واقعا در مدرسه ای که دانش آموزان با دادن پول نمره می گیرن معدل بالا می تونه ملاک باشه؟ مسلما نه.
آیا آزمون ورودی می تونه ملاک باشه؟ بازم نه، چون اون پدر و مادری که پول دادن بچه شون نمره خوب گرفته آنقدر مصرانه پی گیری می کنند که بازم فرزندشون تو آزمون ورودی نمره بالا بیاره.
در ضمن منافع مدارس غیر انتفاعی با همین پول ها تامین میشه.
دوستی تعریف میکرد که پسرش 12 سال تو غیرانتفاعی ها درس خوند و هر سال با دادن هدیه های گرانقیمت به همه دست اندر کاران مدرسه قبول شد و بعد از دبیرستان هم در رشته عمران دانشگاه آزاد قبول شد و الان پسرش آقای مهندسه.!
عمق فاجعه ازین جا شروع میشه ، مثلا این آقا یه ساختمون بسازه یا یه پل هوایی، یا …
حالا اگه این فرد دکتر باشه، وای به حال مریضی که سراغش بره.
ازین نوع افراد تو جامعه مون کم نداریم، و این یعنی …
باید نگرش جامعه رو نسبت به درس و مدرسه عوض کرد. باید خونواده ها بخوان بچه شون چیزی یاد بگیره، باید مادر دانش آموز وقتی به مدرسه رجوع می کنه از معلم و ناظم و مدیر بخواد تا بچه من چیزی یاد نگرفته بهش نمره ندین. اونقدر ازش امتحان بگیرین تا بتونه نمره قبولی رو بیاره. بخوره زمین و دوباره بلند شه.
ولی آیا این ممکنه؟
من به عنوان یک مادر و البته دانش آموختهی علوم تربیتی پاسخ میدهم. والدین به دلایل مختلفی این مدارس غیر انتفاعی رو انتخاب میکنند:
بعضی از والدین به علت شیفت مدرسه که ثابت هست برای مادر و فرزند بهتر هست که در یک شیفت بیرون از خونه باشند (به دلایل مختلف).
بعضی از والدین هم به علت تعداد کمتر دانش آموزان نسبت به مدارس دولتی با این تفکر که چون کلاس خلوتتر هست پس رسیدگی به فرزندشون بیشتر میشه.
دلایل دیگری مثل نگرانی از جثه ی ریز و گوشه گیری فرزند تا چشم و هم چشمی و … هم وجود دارند.
اما من برای هر دو فرزندم مدرسه دولتی انتخاب کردم و از این موضوع به شدت راضیم به چند دلیل. کمترینش اینکه مدرسهی دولتی مثل یک نمونهی واقعی از مردمی هست که بینشون زندگی میکنیم و باید بچههامون یاد بگیرند چطور میتونند با دیگران سازگار بشند و دلیل دوم هم اینکه دوست دارم از همین ابتدا بدونند که گرفتن نتیجه ی مطلوب حاصل تلاش خودشون هست ولا غیر، که البته این مورد دوم رو بزرگتر که بشوند باید براشون توضیح بدیم که بندهای پ هم دخیل هستند.