چرا در ایران این قدر دنبال کپی کردن علم و تکنولوژی هستیم؟

متاسفانه ما از خلاقیت تهی شده ایم. منتظریم ببینیم در دنیای تکنولوژی چه چیز تازه ای آمده که ما از آن الهام بگبریم. در واقع اکثر پژوهشگران ما در صدد حل یک مسئله نیستند. حرص و آز مقاله نویسی ارتقا پایه گرفتن ، به شکل مسخره ای استاد تمام و دانشیار شدن تمام وقت آنها را می گیرد. از طرف دیگر کدام سرمایه گذار ایرانی حاضر است سرمایه اش را برای یک کار تحقیقاتی به خطر بیندازد. پس یک پژوهشگر خلاق ایرانی به طور کلی آدم موفقی از نظر مالی نخواهد بود. ساخت و تجاری سازی مسئله حل شده اش یا اختراع قطعه اش یک چالش دست نیافتنی خواهد بود.
خوب چه کنیم.؟!

8 پسندیده

نمونه خوب تکنولوژی خلاقانه و برای حل مشکلات زندگی مردم را در هند می توان یافت. نمونه برجسته آن شخم زدن مزارع با خیش به وسیله آدم است. زیرا به این ترتیب مردم کار خواهند داشت. مقصودم این نیست که آن ها از شیوه های پیشرفته استفاده نمی کنند. آن ها هم سیلیکون ولی خود را دارند ولی از این زاویه هم به دنیا نگاه می کنن. مثلا آنها از پهباد برای فرستادن دارو به روستا ها استفاده می کنند. نکته مهم در سیاست گذاری ها در هند اولا وجود آزادی بیان و دیگر مطالعه های میدانی و دراز مدت برای برنامه ریزی های کلان است. اما در ایران علی رقم داشتن برنامه های چند ساله اراده این گونه کار ها از طرف مسئولین وجود ندارد. اکثرا تصمیم ها شاید خنده دار به نظر برسد در مجلس دولت وبقیه نهاد های مربوطه روزانه است.

5 پسندیده

البته تمامی جوامع تا حدی از کپی کردن استفاده میکنن که بد هم نیست. در ایران ما از لحاظ تحقیقاتی در سطح خوبی هستیم ولی از لحاظ تکنولوژی کاربردی که در جامعه به شکل قابل توجهی استفاده بشه عقب هستیم چون ایده خوب ساپورت مالی لازم داره و باید پول خوبی پشتوانش بشه که خوب اون تو ایران سخته پیدا کردنش. از طرفی دیگه جامعه ما هنوز مشکل کپی رایت داره بنابر این اگر کسی ایده خوبی هم داشته باشه ممکنه ازش پول خوبی در نیاره و این باعث بی انگیزگی میشه.

2 پسندیده

خوب اول میشه نگاه کرد ببینیم چه فرهنگی جا افتاده بعد باید ببینیم اصلا باید کاری انجام بشه یا نه. در دانشگاهها هزاران محقق داریم که چیزی بییشتر از کپی کردن علم و ایجاد فلسفه برای کار خودشون ندارن و در بیرون دانشگاه هزاران مشکل و معضل که هیچ کسی فکری به حال اونا نمیکنه. به نظر میاد که انتظار داریم با معجزه، این کار عجیب به نتیجه برسه. دیدگاه کلی ارزیابی محقق توی دانشگاه هم این فرآیند رو بیشتر توجیه میکنه تا اینکه سیستم رو مجبور به بازنگری کنه توی عملکرد خودش. فرهنگ غلط و رانت خواری رایج توی سیستم دانشگاهی اجازه نمیده که کار درست به نتیجه برسه چون در اون صورت الگوئی که ساختار براساس اون هست فرو میریزه و افرادی که براساس معیار بسیار بی معنی سرآمد شدن، هویت خودشون رو از دست میدن.

تلاشهای برای تصحیح سیستم هم در ایران عجیب هست. کسی به این سیستم و فرآیند شک نداره و مشکل رو از جاهای دیگه میبینه. هر روز برای تحقیق در مورد مسائل ملی پول هنگفتی به جاهائی میره که خودشون، مجری، ناظر و سیاستگذار هستن. در نهایت هم نتیجه همین میشه که میبینیم.

به نظرم مثل خیلی از جاهای دیگه، سیستم تحقیق و توسعه در ایران مسیری رو میره که سرانجامش چیزی بیشتر از ناکارآمدی هست. یعنی اگر روزی واقعا نیاز باشه به تحقیق، اونقدر بدبینی اجتماعی نسبت به اون هست که این روش کارکرد خودش رو از دست داده. به نظرم برای درس گرفتن از سیستم غلط، باید اجازه داد که فرآیند غلط نتیجه خودش رو نشون بده و گرنه درس اجتماعی لازم برای آینده به دست نمیاد و باز هم این وضعیت تکرار میشه.

5 پسندیده

راجع به مثالی که از هند زدین، به نظرم میرسه مدتی هست «ساده» رو به عنوان یه راه حل فراموش کردیم. مسئله‌های ساده، ایده‌های ساده، کارهای ساده، … ؛ انگار که به هر دلیلی ارزش خودشون رو پیش آدمایی که دنبال «مسئله»، «ایده»، «کار»، … هستن از دست دادن.

پ.ن. خودمم جز این دسته ادمام که زود ارزش ساده ها رو فراموش میکنم. :grin:

4 پسندیده

به نظرم هر تغییر بزرگی از فرد شروع میشه.

من به عنوان دانشجو به نظر شما باید چه کاری برای بهبود این فرایند انجام بدم؟

استادم به عنوان استاد چه کاری باید انجام بدن؟

3 پسندیده

حرفهای خوبی مطرح کردید دوست عزیز. نمیدونم چقدر با سایت کیک استارتر آشنایی دارید (https://www.kickstarter.com/)، خیلی از نوآوری ها و ایده های جالب توجه تکنولوژیک از بستر این سیستم سرمایه کافی برای تکمیل ایده شون رو جذب میکنن.

این سیستم عمرش در دنیا حداقل یک-دو دهه هست. و خوب است به آن بیشتر توجه کنیم: افراد مسئولیت ایده‌های خود را برعهده میگیرند و پروپوزال‌های جذاب و شفافی ارائه میدهند تا جمع (من و شما) به راحتی بتونن اون رو متوجه شن و در صورت تمایل، در حد و اندازه ی خودشون (که گاهی فقط در حد چند ده دلار است) روی ایده سرمایه گذاری کنند و یا آن را پیش‌خرید کنند.

در اوایل سال ۹۲ یکی از دوستان که در دانشگاه تهران مشغول هستند، از ابلاغیه دولتی میگفت به دانشگاه ها مبنی بر اینکه دانشگاه‌ها در پی جلب حمایت های مردمی باشند. چنین ابلاغ صریحی جای توجه دارد. چون دانشگاه های ما تا بوده دولتی بودند.

برای ایده هایمان سرمایه‌گذاری جمعی جلب کنیم

پیشنهاد میکنم دست از ابراز این نکته که ایده ام دزدیده میشود برداریم، و دست به عمل بزنیم، کسی جز خودمان بیش از همه به ایده‌هایمان خیانت نمیکنیم. پروپوزال ساده بسازیم، طرح‌ و ماکت بسازیم، و آن را در معرض نقد و توجه جمع بگذاریم. مطمئن باشیم مردم آنقدر سریع از ایده‌های خوب و شفاف حمایت میکنند که رقیب حتی فرصت دزدیدن ایده را نمیابد. آن هم در این شرایط که سرمایه‌گذاری در بانک مفهوم خودش را از دست داده.

مثال

به این ماشین خورشیدی توجه کنید:

حتی بیش از حد نیازش سرمایه جلب کرده، از چند دانشجوی طراحی صنعتی دانشگاه علم و صنعت برایتان بگویم که ایده هاشون رو به دلیل اینکه حمایت دولتی یا سرمایه گذاری کلان نشده، در حد طرح نگه داشتن؟

نگیم بسترش نیست، ایده و پروپوزالتون رو اماده کنین و با من تماس بگیرین، جمعی مشتاق اتفاق‌های خوب خدمتتان معرفی میکنم.

4 پسندیده

مرسی از خواندن جواب شما خیلی خوشحال شدم. فکر خوبی است. خوب است یک نمونه ایرانی آن در همین سایت راه اندازی شود. نکته مهم این است که حالا این تکنولوژی IT می تواند کار انجام بدهد

1 پسندیده

حالا به عنوان اولین قدم سراغ مورچه های آقای محمد فلاحی می روم . ایشان به ما خبر دادند که مورچه ها در خانه شان سه راهی پلاستیکی یا پریز را خورده اند. خوب اگر ما بتوانیم سرمایه برای چند پژوهشگر، یک محل مناسب برای تحقیق و خرید مواد اولیه جور کنیم: می توانیم یک تحقیق زیست محیطی پول ساز و بدرد خور فراهم کنیم. توصیه می کنم به برنامه H2020 اتحادیه اروپا مراجعه کنید. آنها سرمایه های زیادی را برای بازیافت و یا هضم پلاستیک برای خود تدارک دیده اند. خوب:: اراده انجام کار و جدی گرفتن آن که مهم ترین نکته است. شروع خوبی است . چه کسی می خواهد با هم جمع شویم و یک پژوهش بسیار کاربردی، جدید و پر چالش را آغاز کنیم. چرا ما از امکانات مالی آنها استفاده نکنیم و این رویا را شدنی کنیم.

3 پسندیده

باید به عنوان دانشجو از خودم بپرسم کدام موضوع ذهن مرا اشغال می کند، که گاهی نمی گذارد که من بخوابم. پس اگر من با این انگیزه وارد بازی دانشجو شدن می شوم، آنگاه نتیجه معلوم است. دنبال سناریو متاسفانه مد شده :smile: زود، تند ،سریع، نمی شوم. در واقع رسم بد درس خواندن رایج را کنار می گذارم و به جمع پژوهشگران وارد می شوم . خوب !؟در این صورت استاد منتطر شماست. او در آرزوی یک همراه مثل شمالحظه شماری می کند.

1 پسندیده

از نظر من، ما در ایران همواره بحث کمبود بودجه تحقیقاتی داریم. به نحوی که اندک بودجه ای که موجود است، ترجیحا صرف پروژه هایی میشود که کمترین ریسک و بالاترین احتمال سود آوری را داشته باشند. طبیعتا وقتی ریسک کمی بخواهیم انجام دهیم، گام خیلی بزرگی در خلق تکنولوژی بر نخواهیم داشت. چرا که موسساتی که خالق تکنولوژی جدید هستند، هزینه های فوق العاده ای بابت این کار پرداخت میکنند. آنها واقف اند که این کار ریسک دارد، اما منابع مالی متعدد آنها، و همچنین سود کلان آنها از پروژه های موفق، به آنها این امکان را میدهد که ریسک های بزرگتری بر دارند.

2 پسندیده

ایده خیلی خوبیه که به نظرم با خرد شدن و انجام بوسیله افراد مختلف ممکن خواهد بود.

به نظرم می تونیم یه کاری رو شروع کنیم و در مراحل محصول اولیه پیش بریم حالا مهم نیست به نظرم که از اول نتیجه معلوم باشه. یک بار @yousef نظرشون رو در مورد گرافن گفتن که البته به نظر من هم تا حدود زیادی درست هست، البته ای کاش مخالفی هم با این نظریه نظر بدن.

ولی در کل فکر می کنم اگر روی تکنولوژی های پایه سرمایه گذاری کنیم خیلی بیشتر جواب می گیریم چون در این مرحله به نظرم تو این بخش خلی ضعیف هستیم.

1 پسندیده

تجربه شخصی

من مدت زمانی با اسفندیار معتمدی نویسنده کتب فیزیک دبیرستان صحبت میکردم. ایشون در مورد تاریخ علم در ایران بررسی هایی انجام میداد:

یه نکته خیلی باحال تو تاریخ شروع مدارس مدرن تو ایران دیدم که برام خیلی جالبه و الان می بینم دقیقا همین مورد رو داریم.

بعد از اینکه توسط غزالی نگاه به علوم طبیعی تو حوزه ها یه جورایی کم رنگ و به مرور از بین رفت تا زمان شکستهایی پیاپی ما از روسیه؛ ما به فکر اینکه چرا شکست نمی خوریم نیفتاده بودیم. اون زمان سوالی که از خودمون پرسیدیم این بود که

«چرا اون کشورها اینقدر پیشرفته هستند؟»

و بعد ما تلاش کردیم تا با اوردن اساتید خارجی و تاسیس دارالفنون این نقیصه رو برطرف کنیم. این موضوع دقیقا تا همین الانم هست. ما پیشرفت رو تو خارج از کشور می بینیم و بعدش سعی میکنیم با کپی کردن اون خودمون رو پیشرفته بدونیم. شکی نیست که ما کشور پیشرفته ای نیستیم، ولی اینکه مثلا بخواهیم از الگویی پیشرفت کشورهایی مختلف استفاده کنیم هم یه معضل بزرگ ماست.

حتما تو گروه های مختلف تلگرامی خبرهایی از پیشرفت تو کره تا آلمان یا تو هر کشوری میشنویم. نکته منفی اونجاست که ما تو این زمینه فقط داریم بخشهای مثبت اون کشورها رو می بینیم و در نتیجه مثل آدمهایی شدیم که تعداد زیادی ظرف غذا جلومونه. اینقدر شیفته تعداد غذاها و آب و رنگشون شدیم که متوجه اصل فلسفه غذا که سیر کردن ماست نشدیم.

تجربه شخصی

آلمان ها وقتی صحبت از علم می کنن، یعنی علمی که توش کلی اسم دانشمند اشنا دارن. به شدت روی کتابهایی که نویسنده های خودشون نوشتن، تعصب دارن. خیلی وقتها من می بینم که استادی به رغم اینکه کتاب اصلا با زبان خوبی فیزیک رو نگفته، ولی باز اونو به کتابهای معتبر ترجیح میده.

نتیجه گیری

چیزی که من با دیدن علوم تو آلمان متوجه شدم:

سوال اولی که منجر به علوم مدرن در ایران بود، غلط بوده و این سوال که بنیاد علم ما شده، باید عوض بشه. اگه بشه روزی ما بتونیم به جای اینکه از خودمون بپرسیم «اونها چطور پیشرفته شدن؟» از خودمون بپرسیم که «ما چرا پیشرفت نکردیم و چطوری پیشرفت کنیم؟» خیلی از معضلاتمون حل میشه.

پیامد سوال اول کپی کاری از دست غربیا و پیامد سوال دوم پیدا کردن نواقص سیستماتیک و فلسفی نگاه ما به علم و تکنولوژیه.

مثلا میتونیم با این فلسفه که حوزه های علمیه باید از علوم طبیعی فاصله بگیرن مقابله کنیم و به اینکه چطور از داشته هامون برای پیشرفت استفاده کنیم، فکر کنیم.

5 پسندیده

کپی کردن چیز بدی نیست. وقتی چرخ اختراع شده بهتره ما هم از روی چرخ کپی کنیم تا اینکه فکر و وقت بزاریم تا یک چرخ اختراع کنیم. در حوزه علوم فنی و مهندسی این مسئله هیچ عیب نیست بلکه میتونه باعث رشد سریع‌تر بشه. بریتانیا اولین کشوری بود که تحولات گسترده صنعتی رو بخود دید اما آیا فرانسه و آلمان و ژاپنِ دوران پادشاه کبیر میجی هم همین روند تکاملی بریتانیا رو طی کردند؟ خیر نگاه کردند که بریتانیاییها چه میکنند ، آنها نیز همان صنایع رو ایجاد کردند به همین دلیل به مرور آلمان از بریتانیا پیشی گرفت و ژاپن قدرتی صنعتی گشت و به قول تورشتاین وبلن بریتانیا بهای پیشتازی خود را پرداخت و عقب افتاد! در کل کپی کردن مزایایی داره مثل کاهش هزینه و یا کاهش شدت تاثیر فرهنگی یک تکنولوژی جدید.

اما میتوان در علوم انسانی و اجتماعی این ایراد را گرفت که نمیتوان مانند ماشین با دستاوردهای معرفتی و شناختی یک کشور برخورد کرد و آن را تماما کپی کرد. زیرا که زمینه فکری دو سرزمین میتواند تفاوتهای ماهوی داشته باشد و بسط یک فکر در سرزمین دیگر بدون جرح و تعدیل و تطبیق آن با خصوصیت فردی و اجتماعی کار مناسبی نیست. البته همه محصولات فکری منظورمان نیست و برخی را میتوان بدون کم و کاست کپی کرد.

پ.ن: در کل چرا اصلا کپی کنیم؟ به خاطر اینکه از سرزمینی کپی میکنیم که از ما جلوتر است. چیزی که قرار خودمان با خلاقیت و هزینه بسیازیم ، آنها سالها پیش ساخته‌اند.
معضل دانشگاه ما نیز اساسا چیز دیگری است. دانشگاه ما در بطن خود محلی برای کپی کردن یا تولید علم نیست به همین دلیل سرگرم هرچیزی میتواند بشود الا ساختن یک محیط علمی و پژوهشی. (به قول برخی بحران آکادمیک)

1 پسندیده

حضرت حافظ جواب سوال را در بیتی مختصر و مفید داده

عشق و شباب و رندی مجموعه مرادست / چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد.

عشق پیشرفت در دل جوانان این سرزمین روزی شکوفا خواهد شد و تبدیل به رندانی خواهد کرد که با جمع کردن کامل معانی بر قله های رفیع علمی جهان بدرخشند.

هنوز چهار دهه بیشتر از عمر استقلال این کشور نگذشته !

هنوز اقتصادمان بیماره هنوز به در آمد نفتی متکی هستیم اکثر سرمایه داران از راه دلالی و واسطه گری به ثروت باد آورده رسیده اند.و هزاران هنوز دیگر

اول باید کپی کرد بعد باید در اندازه و مقیاس های متفاوت ساخت و در آخر مطابق با نیاز ساخت.

ولی همیشه این بیت حضرت مولانا را در نظر داشته باشید:

باز گردد عاقبت این در بلی / رخ نماید یار سیمینبر بلی

کپی کردن همیشه کار بدی نیست به شرط اینکه دانش رو هم یاد بگیریم و بتونیم با کمی خلاقیت یه آیتم جدید ارايه کنیم، حتی از دانشی که به دست آوردیم آیتم های جدیدی خلق کنیم، امام کپی کاری چینه که الان بزرگترین اقصاد دنیاست. پس اگه فقط کپی کار نباشیم و خلاقیت هم بهش اضافه کنیم می تونیم به شدت موفق باشیم.

تنها کلمه ای که میتونم بگم اینه “ریسک!”

ما عادت داریم سرمایمونو بزاریم تو بانک سودشو بگیریم تا اینکه بیایم روی کاری بزاریم که ریسک داشته باشه …